داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

زن نامرئی 171

خیلی گرمش شده خیس عرق شده بود . روی صندلی عقب عقب می رفت .. چند بار رفت لباشو باز کنه یه چیزی بگه  نتونست .  فعلا شرایط طوری نبود که من بخوام به دنبال این باشم که آب کسمو خالی کنم . اونو می تونستم بعدا برم پیش داداش بی حوصله خودم نویان که منو بسازه .ولی حالا رفته بودم روی کیر این پسره نشسته بودم و اون بدون این که کس و کونی ببینه داشت منو می کرد .یعنی من داشتم اونو می کردم . هر چند کیرش تا حدودی سفت شده بود ولی معمولا کیر مرد ها در این شرایط باید خیلی تیز تر و کاری تر نشون بده اما اونم مثل مامانش قفل کرده بود و نمی تونست تصمیم بگیره که چیکار کنه . خسته اش کرده بودم . یه تکونی به سینه هام داده و اونم که منو نمی دید و نمی دونست چی به چیه ولی من براش حرف می زدم و ازش می خواستم که فلان کار رو انجام بده . سینه هامو به لباش نزدیک کردم تا بتونه میکش بزنه . هر چی با دستام نوک سینه هامو نشونش می دادم توجهی نمی کرد . خنده ام گرفت چون به یادم اومد که  اون نمی تونه منو ببینه . ولی دیگه باید حدسی هم که شده بود دستشو به یه جایی می رسوند . سینه امو گذاشتم رو لباش .. خوشم میومد کیف می کردم که نوک جوجوهامو دونه به دونه می مکید .. -کریم جون افتادی توی خط یواش یواش داری ردیف میشی . آروم .. خیلی نرم . من از سکس این مدلی که به آدم حال بده و حال کردن برای زمانهای مختلف تقسیم شه خیلی خوشم میاد . کف دستمو گذاشتم روی سینه اش .. اون نتونست جلوی خودشو بگیره .. کس نادیا بازم کارشو کرده بود . ولی اون دست از گاییدنم ور نمی داشت و تا این که حس کردم چند بار خودشو مرتب زد به کسم و همچین آتیشم داد که متوجه شدم هنوز هم حس و هوس دارم و به این نون و ماستها از نیروی جوونی من کم نمیشه . وقت زیاد نبود . روی این شازده نشسته و گفتم خیلی بلایی پسر .من به این سادگیها هم که فکر می کنی تسلیم بشو نیستم . زبون کریم خان باز شده بود . حالا خیلی راحت تر حرف می زد و دیگه قبول کرده بود که اونی که نمی بینه و می کنه بالاخره یه حس و حال و جونی داره . من تا دقابق زیادی فکر می کردم که این می تونه یک تلقین  باشه . اما حالا حس می کنم که تو وجود داری ..  معلوم نبود تو داره به کدوم تو میگه .. واسه این  که شل نگرفته باشم و اونم رو من سوار نشه که البته دوست داشتم سوار شه از زیر میز پذیرایی یه چاقو بیرون کشیده اونو روی کیر کریم خان قرار داده باهاش بازی بازی می کردم . اون حرکات چاقو رو می دید . ترس برش داشته بود .. -کریم خان کارت رو بکن بیا روم . نمی خوام آب کیرت بر گشت کنه و روی لباستو خراب کنه گندش در آد . همه فکر می کنند که با نادیا در ار تباط بودی . در حالی که این طور نبوده . کریم که دست و پاشو گم کرده بود اومد رو من قرار گرفت .. پس از چند حرکت تونست خودشو و آب کیرشو خالی کنه . .. لحظاتی بعد مادر و پسر رو کنار هم نشوندم . مرحله بعدی کار من می رفت که شروع شه . در واقع می خواستم این مادر و پسر رو به هم جوش بدم و از این کارم لذت ببرم . اون دو نفر وقتی به هم رسیدند هر دو شون شگفت زده بودند . دو تایی شون سخت همو بغل گرفتند . گیج و وامونده شده بودند . به لرزه افتاده بودند . من که دوباره به همون حالت بر گشته بودم بازم با تعجبی مصنوعی به اونا نگاه کرده برده بردمشون زیر سوال . -کریم خان ..اکرم جان چه تون شده .در هم به نظر می رسین .اگه مشکلی هست به من اطلاع بدین  . من در خدمت شما هستم . نا سلامتی قراره که من عروس خونواده تون بشم و این برام افتخار بزرگیه . باید با هم آشنا شیم . ولی من مسائلی رو با شما دو نفر مطرح کردم که من دو نفر هستم . یعنی در واقع من همون نادیا هستم . رنگ از چهره دو تایی شون پریده بود . این بار سریع تر از دفعات قبل خودمو از دید اونا دور کردم و تبدیل شدم به همون همزاد . اکرم یه چیزایی در ذهنش بود . اون می دونست که احتمالا باید تابوهایی بین اون و پسرش شکسته شه .. -خب شما مادر و پسر رو می خوام به عقد هم در بیاورم . ولی چون در جامعه ما این امر امکان نداره من خیلی دوست دارم نتیجه این عقد رو در همین جا ببینم .. کریم خان شورت مادرت رو باید پایین بکشی و اکرم خانم هم باید همین کار رو در مورد شا دوماد انجام بده …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها