داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و خواهر دوستم (۱)

این داستانی ک میگم الکی نیست حالا هی بگین الکیه
اسمم میلاده و رشته م نرم افزاره
کارای موسیقی میکنم با کامپیوتر
بگی نگی خوشتیپ و بدنسازی کار میکنم البته فیزیک
من تو اردبیل زندگی میکنم ولی درس و تو تبریز میخونم
بگذریم بر سر داستان
من یه رفیق دارم ب اسم علی
تو تبریز باهاش آشنا شدم
ی چند باری با هم تبریز و میگشتیم و خوش گذرونی
من تو درس مدلسازی افتادم و معرفی ب استاد ورداشتم تو تابستون
وقتی برا امتحان تو تابستون رفتم تبریز بهش زنگ زدم باهم بگردیم تا وقتم بگذره و برم دانشگاه و امتحانمو بدم
وقتی همدیگرو دیدیم گفت بریم یه قلیون بکشیم بعد برو امتحان
بعدش باز هم با هم میکردیم شب و خونه ما باش تا فردا صب بری اردبیل
من هم قبول کردم
رفتم امتحان و دادم و بعد از این که رفتیم شاه گولی و شهناز و یاخچیان و اینور اونور گفت بریم خونه دیره
رسیدیم خونشون ایفون و ک زد ی صدای ناز از گوشی جواب داد بله
رفیقم گف منم و رفتیم تو
وقتی رفتیم داخل دیدم ی بابای الدنگ و گردن کلفت اومد بیزون یالله گفتم و باهاش دست دادم گفتم این ب این کلفتی نمذاره حتی دختره شو دید بزنم و اینا
خلاصه
بعد از این ک با باباش سلام و احوال پرسی کردم رفتیم تو ک دیدم ی دختر چادری خیلی خوشگل اومد چایی بهم تعارف کرد چایی رو ورداشتم و تشکر کردم
چشام دنبال دختره رفت دیدم لامصب از پشت خیلی اصالت داره
خلاصه بعد از گپ و گفتی ک با پدرش داشتم و در همین حین دختره تو اتاق بود
یهو از تو اتاق در اومد و ب برادرش گفت علی کامپیوترم صداش در نمیاد و میخام فیلم ببینم
علی رفت تو اتاق شیدا و یکم با کامپیوتر ور رفت
دید سرش بار چیزی نیس گفت میلاد تو رشته ت کامپیوتره شاید بتونی کمک کنی
منم با استرس ک خدا کنه درستش کنم و پیش شیدا یکم اوج بگیرم رفتم پشت کامپیوتر
کابل ها و ورودی خروجی کیس و بررسی کردم و بعد از این ک ب جایی نرسیدم گفتم شاید مشکل از خود باند ها باشه
علی گفت من ک حوصله م سر رفته میرم تو حال خودت باندارو بررسی کن
شیدا هم ک میخاست فیلم اموزش درسی ببینه میگفت هر چ زود تر درستش کن
بعد از این ک علی رفت یهو یادم افتاد برم ب دیوایس منیجر و ببینم اونجا موردی هست یا نه
بعد از اینکه پنل منیجر رو باز مردم قسمت صدا رفتم و دیدم بله شیدا خانوم کارت صداش نا معتبر شده
خوشحال از اینکه فهمیدم مشکل چیه گفتم شیدا خانوم مشکلتون اینه
رفتم کارت صدای رئال تک و براش نصب کردم و گفتم اگ ممکنه یه فیلم پخش کنیم ببینیم کار میکنه یا نه
ازش اجازه خواستم یه فیلم باز کنم گفت برین سمت کامپلیر ک پایین پین کرده بود تو رسنتلی هست باز کنین
رفتم و ی کلیپ بود ک معلوم بود با تلگرام دانلود کرده
فیلم ک باز کردم دیدم ی کلیپ سکسی هارد انال هست و خدا رو شکر صدای کامپیوتر کم بود و تو حال نرفت
بهد از دیدن کلیپه شوکه شدم و بهش خیره شدم دیدم داره خیره نگام میکنه
باورم نمشد دختر ب اون با حجابی بخاد همچین فیلمایی ببینه
زل زدم ب چشاش دیدم سرشو انداخت پایین و گفت خواهشا خونوادم نفهمه
منم خایه کردم با دستم سرشو اوردم بالا گفتم نترس شیدا بین خودمون میمونه هر کسی ممکنه اینا رو ببینه و تو هم دختری و نیاز داری ب سکس و این داستانا دیدم ک پرروتر شد گف ن ب خدا من با هیشکی نیستم و اینا رو فقط واسه خنثی کردن خودم میبینم
گفتم اگ بخای و راضی باشی من میتونم بهت تو تلکرام بفرستم
اونم تو حالت خجالت و رودرپایسی قبول کرد
شماره شو گرفتم و شب ک شد خواستیم بخابیم من و علی رفتیم تو اتاقش و هر دومون رفتیم تو نت
تو خونه خودشون ی چند تا فیلم واسش فرستادم و اونم سین کرد و گفت مرسی ولی از این جور فیلما فقط ی حالت و دوس دارم اگ اونجوری بتونی گیر بیاری ممنون میشم گفتم چجوری گفت هاردانال
تو‌ کونم کنسرت گذاشتن
گفتم همین الان
رفتم تو سایت بیگ دات کام و چند تا فیلم اونجوری دان کردم و براش فرستادم
دیدم خیلی خوشش اومده
بهش گفتم فقط فیلم دوس داری یا خوشت میاد یکی همینجوری …
ادامه شو ننوشتم خواستم خودش بگه گفت من تو‌ تصوراتم هنگام تماشای اینا فقط دوس دارم جای دختره باشم
باورم نمیشپ ی شبه دختر ب این خوشگلی وا بده
گفتم میشه من و بذاری جای اون مردا
دیدم بلاک کرد
بله کنسرتی ک تو کونم برگذار شده بود مال حمید هیراد بود
ی دفعه فاز عوض شد
کلی ب خودم فش دادم
اومدم اردبیل و چند روزی گذشت
بعد از ی مدت فکر کردن گفتم بهش پیام بدم و معذرت خواهی کنم
بهش پیام دادم ک معذرت میخام
شرمنده اون شب من خیلی جسارت کردم
روم‌نمشد ازتون خدافظی کنم و کسلیسی و اینا
دیدم جواب داد سلام بخشیدم میدونم شمام درباره ی من زود قضاوت کرده بودین
فکر میکنین هر دختری فیلم پورن ببینه یقینا جنده س
زودی جواب دادم
ن اصلا من منظوری نداشتم ک شما زود قضاوت کردین
هر دختری ک فیلم بیینه و دلش بخاد یکی نیازشو اونجوری برطرف کنه ک هرزه نیس این هم ی نوع احساسه
خودم ک خنده م گرفته بود از پیامم
بعدش جواب داد خوشحال شدم همچین حرفی و شنیدم
کم کم داشتم امیدوار میشدم ک دارم ب فتح کونش میرسم
پیام دادم میشه منو از بلاکی در بیاری جوابی نیومد
شب رفتم‌ تلگرام دیدم پیام داده سلام و انبلاک کرده
تو تلگرام ب حرف گرفتمش و گفتم شیدا شمام مثل همه دخترا ترس از ابروتون دارین و میترسین یکی ی جا جار بزنه ک فلانی رو بلا سرش اوردم ولی من مثل بقیه نیستم و‌این کسشعرا
دیدم نوشته من ب هیشکی اعتماد ندارم
پیام دادم معلومه خو‌خواسته ی زیادی ازتون داشتم
شمام مطمئنا منو رد میکردین
دیدم نوشت داشتین؟؟؟
وای باورم نمیشد داره نخ میده
گفتم الانم دارم
گفت من نمخام ابروم بره
گفتم نترسین منم ب اندازه ی شما ب فکر ابروم هستم
باهاش لاس زدم و قرار گراشتم وقتی رفتم تبریز ی بار بیارم بزنم توش
خلاصه دانشگاه شوروع شد و منزل گرفتیم تو تبریز
بهش پیام دادم میتونی بیای منزل دانشجویی دیدم گفت نه و فلان و اینا بهش گفتم باشه پس من خونه رفیقم و اماده میکنم تو تبریزع نترس
بچه های تبریز درباره ی چهل متری و ارم شنیدن میدونن چجور جاییه
ب رفیقم ک تو چهل متری خونشونه گفتم خونتون کی خلوت میشه گفت چطور و داستان و گفتم و گفت کیذم تو شانست مامان بابا امروز رفتن تهران و دو سه روز اونجان من هم تنهام گفتم تو نمیای اونم گفت باشه
بچه های چهل متری خداییش بچه های با مرامین بدون اینکه چیزی بگه قبول کرد و فردا ظهر اومد کلید و داد بم
منم گفتم بعد از ظهر تو محله و اینا افتابی نشو
بعد از گرفتن کیلید رفتم دنبال شیدا و سوار تاکسی شدیم رسیدیم در خونه
رفتیم تو دیدم داره میلرزه
کمی بهش دلداری دادم ک معرفت داشتی نترس بهت دست نمزنم و این داستانا
یکم گذشت گفتم بیا فیلم ببینیم ک فیلم بخت برگشتگان و گذاشتم تو تی وی
دیدم داره تحریک میشه کشیدمش سمت خودم و اونم تو بغلم دستشو گذاشته بود زیر سرش و داشت فیلم میدید
البته رو مبل بودیم
منم با موهاش ورمیرفتم و صربون صدقه ش نیرفتم
ی دفعه نگام ب فیلم افتاد دیدم پسره لباسای دختره رو داره درمیاره و ک بهش گفتم ببین چ عاشقانه دارن همو میخورن ک شیدا نگام کرد
اروم سرمو بردم‌ پایین و لبام و گذاشتم رو لباش و یکم خوردم
اولش سرد بود و حرکتی نمیکرد
یکم ک زبون بازی کردم و دست انداختم ب سینه هاش دیدم داره کم کم گرم میشه و خودش و باهام همراهی میکنه
سینه های نرمی داشت و مالوندش حس خوبی ب ادم میداد
ی کم ک زبونشو لیس زدم دیدم نمیشه دستمو انداختم بغلش و لباسشو در اوردم بدن خوشگل و سفید مانندی داشت و بدون عیب بود انگاری همش تو فریم و‌ گارد نگهش داشته بودن
لکه ای توس نبود
ی سوتین خوشگل سفید پوشیده بود ک‌ب زیبایی بدنش اضافه میکرد
سایز سینه ش هفتادوپنج بود و خیلی خوش دست بود
دستمو انداختم ب سینه هاش و مالوندم براش بعد رفتم سراغ لباش دیدم چشاش بسته شد
ی پنج‌دیقه ای لباشو خوردم بعد دستمو انداختم ب پشتش و کمرشو مالیدم کم کم دستمو اوردم بالا و سوتینشو باز کردم
وای سینه هاش نوکشون صورتی بود
خدا این و خلق کردنی فک کنم میرفت کلاس گرافیک و دیزاین
شیدا از هر نظر عالی بود
ی دختر بیست ساله ک اندام رو‌ فرم و چهره ی زیبا و بدن سفیدی داشت
عاشقونه زندگی کرده بود و زیرنظر بابا مامان
البته سودر دیدنش هم باگ‌بود ک‌بابا مامانش نتونسته بودن فیکسش کنن
دوستان داستان طولانیه تا اینجاس و بخونین و منتظر ادامه ش باشین
راسی
من از هر جهت سعی کردم راسشو بگم حالا عستن کسایی ک میان میگن اگه اونجوره چرا اینجوری شد و میخان ثابت کنن دروغ نوشتم
خو تلاش شما هم ستودنیس
حالا چ فرقی میکنه
دروغ باشه یا حقیقت
مهم کیرته ک راس شه و بتونی ابتو بیاره دیه
منتظر ادامه داستان باشین و نظر بدین

نوشته: Miladeshounam

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها