داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خواهر زن یهویی

سلام دوستان این خاطره من برمیگرده به تابستون پارسال
من علی هستم ۲۸سالمه.
وزنم ۸۵کیلو قد۱۸۰
من ۸ساله ازدواج کردم
تقریبا با همه اعضا خانواده خانومم راحت هستم ولی نه در حدی که جلوم لخت باشن در حد دست دادن و اینا
ولی یکی از خواهر خانوم هام که یه سالی از من بزرگتره خیلی با من راحته من عاشق فوتبالم اونم همینطور بارها خونمون اومدن و ما رفتیم خونشون فوتبال دیدیم اوایل ازدواج من زیاد جلو من بی حجاب نبود
اما پارسال که سر بازی استقلال و پرسپولیس رفتیم خونشون
و نشسته بودیم پای فوتبال یهو برگشت روسریشو در آورد و رو کرد به خانومم گفت تو ناراحت میشی من جلو شوهرت راحت باشم ؟
که خانومم گفت نه بابا علی ما آدم بد چشمی نیست و از این حرفا
واقعا هم من نیتی نداشتم نسبت بهش
ولی اون نیت هایی داشت که خبر نداشتیم
اون روز با پیراهن نیم آستین سفید که بندهای سوتینش از زیرش معلوم بود و ممه های فک کنم۷۵که داشت جلو من میومد و مثل همیشه کل کل فوتبالی میکرد…
یه شلوار چسبون مشکی که پوست سفیدش تو نور برق میزد زیرش پاش بود
من به هوای چک کردن گوشی نشستم رو مبل یهویی شیطون اومد تو جلدم که چندتا عکس ازش بگیرم بعد راحت نگاه کنم
گوشی رو زدم رو دوربین میومد جلو من که به حساب حواسم نیست خم و راست میشد منم یواشکی چندتا عکس گرفتم
وقتی رفتم خونه عکساشو زوم میکردم همه جاشو میدیدم کس پف کرده
اینم بگم قد این خواهر خانومم حدود۱۵۵سانته و کوتاهه ولی خیلی جذاب
از اون روز حسم بهش عوض شده بود همش تو فکرم بود ازش عکسای بیشتری شکار کنم به بهونه های مختلف میومدن یا ما میرفتیم عکسای زیادی می گرفتم ازش…
اما بعد چند وقت نخ دادنش شروع شد یه روز سرکار بودم زنگ زد که علی شوهرم نیست رفته خونه باباش میشه از خیابون سر راهت واسم یکم سبزی بخری بیای ممنون میشم منم گفتم باشه
بعد کار رفتم سبزی خریدم و بردم در خونشون در زدم اومد در حیاط
وای خدا با یه شلوارک و تاپ سفید توری …
یه جوری نشون داد که به حساب نمی خواسته من ببینم ولی خب من همه جاشو دیدم…راست شده بودم دم در
اونم فهمید یه صدایی زد که علی حواست کجاست؟؟من به خودم اومدم گفتم هیچی ببخشید ذهنم درگیره یکم .سبزی دادم رفتم
شب پیام داد علی خیلی درگیر بودی چیزی شده میتونم کمک کنم
گفتم نه چیزی نیست درست میشه مسئله ای نبود و…
اون اصرار که بگو گفتم خب نمیشه اس ام اسی سوتفاهم پیش میاد
باید حضوری باشه تا بهت بگم
گفت خب من که حرفی ندارم فردا بیا ببینم چته تو
صبح بود رفتم سر کارم گوشیم زنگ زد
دیدم خواهر خانومه …جواب دادم
علی دوست داشتی یه چندتا نون واسمون بخر بیا تا شوهرم بیاد یه دو ساعت وقت داریم باهم حرف بزنیم…
منم که همش تصویر اون روز تو ذهنم بود و استرس عجیبی داشتم از خدا خواسته گفتم باشه الان میام
رفتم نون گرفتم و رفتم سمت خونشون
در زدم با همون تیپ اون روز ولی بدون سوتین اومد دم در درو باز کرد
چشم افتاد رو ممه های گردش نوک قهوه ای خیلی قشنگ بود
سلام کردیمو رفتم تو نشسته بودیم تو حال یه چایی اورد و نشست کنارم گفت خب حالا بگو ببینم چته تو؟
چرا چند وقته تو فکری ؟بگو ببینم میشه کمکی کرد یا نه؟
منم که میخواستم باهاش حرف بزنم چشم میرفت تو لباسش و ممه هاشو میدیدم یا پاهای سفیدشو میدیدم حشریت بر بشریتم داشت غلبه میکرد…
بهش گفتم راستشو بخوای چند وقته حسم بهت عوض شده میدونم حسمم اشتباهه ولی بدجور ذهنم درگیرت شده
گفت یعنی چی؟تو زن داری منم شوهر دارم.
گفتم اوایل اینجوری نبود ولی از اون روزی که لباس راحتی میپوشی یه جوری شدم گفت چه جوری و گیر دادن هاشو بیشتر کرد که حرف دلمو بزنم
گفتم:راستش چشمو‌ اون ممه هات گرفته.
گفت :فقط همین؟ گفتم آره خب .فهمیدم خودشم بدجور میخواسته روش نمیشده
گفت اگه فقط ممه باشه من مشکلی ندارم اجازه میدم ببینیشون
گفتم جدی ؟گفت اره منو تو که مشکلی نداریم.
جاتون خالی ممه ها شو در اورد از زیر تاپ توری داشتم نگاه میکردم کیرم داشت میترکید تو شلوارم اونم چشماش رو کیرم بود
گفت خب تو دیدی منم چند وقته میخوام ببینم مال تورو
منم زیپ شلوارمو باز کردم کیرم داشت میترکید از شورتم در اوردم حدود ۱۳سانتی میشه زیادم کلفت نیست .
تا دید راستم گفت نه مثل اینکه از ممه بیشتره حست.
دستشو گذاشت رو کیرم شروع کرد مالیدن حس خوبی داشت
یواش خم شد گذاشت دهنش و شروع کرد ساک زدن منم استرس داشتم هی کیرم کوچیک بزرگ میشد
دستمو گذاشتم پشتش یکم کمرشو مالیدم شلوارکشو با پاهام دادم پایین شورتشم با پام دادم پایین اون کس پفکی رو با شست پام میمالیدم حسابی خیس بود
گفت دیدی گفتم از ممه بیشتره نفهمیدیم چی شد
اومد بالا نشست رو‌ منو کیرمو گذاشت جلو سوراخ کسش یواش یواش کرد تو کسش.
بالا پایین میکرد خیلی محکم و سفت کرده بود خودشو کسش و بالا پایین میکرد رو کیرم آب سفید کسش کنار کیرم معلوم بود ممه هاشو گذاشت دهنم میگفت نوک دوتاشو بخور
منم میخوردم گاز میگرفتم اونم رو کیرم بالا پایین میکرد
بعد دو سه دقیقه یهو گفت محکم گاز بگیر سر سینمو منم انجام دادم
بی حال شد روم گفت دیگه نمیتونم خودت کارتو تموم کن.شروع کردم همون حالت دنبه هاشو میمالیدم و تو کسش تلمبه میزدم
گفتم برگرد بیام پشتت
چرخید حالا داشتم قشنگ کوس و کون سفیدشو میدیدم که کلی تو کفش بودم
سر کیرمو گذاشتم جلو کسش کردم توش گفت ميسوزه زود باش ابتو بیار
شروع کردم تلمبه زدن و شستمو خیس کردم گذاشتم در کونش انگشتم تو کونش بود تلمبه میزدم تو کوسش حس خیلی خوبی بود ابم داشت میومد بهش گفتم ابم داره میاد گفت بزار بچرخم بریز رو سینه هام
گفتم باشه تلمبه هامو بیشتر کردم چند ثانیه طول کشید گفتم بچرخ چرخید دراز کشیده بود ریختم ابمو لای سینه هاش شدتش زیاد بود تا رو فکش و لبش ریخته شد.
کنارش دراز کشیدم بغلش کردم تشکر کردم گفت بازم ممه خواستی بگو…
کل سکس ما ۱۰دقیقه بود ولی خیلی لذت بخش بود
از پارسال تا الان حدود ۳بار تونستیم سکس کنیم .
لطفا فحش ندین
و نگین خیانت کردین و اینا
بعضی وقتها پیش میاد کسایی که زن دارن میفهمن خواهر زن هم میشه باهاش سکس داشت .

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها