داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خانم مهندس قسمت هفتاد و سوم

آخ فدات بشم بهروز جان اگه من تو رو نداشتم چیکار می کردم -ولی نمی بینم همش از این حرفا بزنی . تو که همش داری از دست من ناله می کنی .. -خب بهروز جان اونو دیگه باید از کارا و رفتار های تو پرسید -یعنی میگی من این قدر بد و غیر قابل تحمل هستم ;/; -نههههه نههههههه حالا دیگه نهههههه بهم بچسب بازم به بدن من دست بکش . . بگو بگو که دوستم داری .. -دوستت دارم روشنک .. بمال دستتو رو کونم بذار ولم نکن . بچه های گروه هنوز توی هم وول می خوردند . کاوه کیرشو گذاشته بود توی دهن خواهرش بیتا و دهنشو مث یک کوس داشت می گایید . کیارش دوباره افتاده بود رو بهاره و بهرام  هم سپیده ار گاسم شده رو داشت می کشید طرف خودش . در همین لحظه بود که بهروز بهم گفت چقدر این جمع شما رو دوست دارم . اصلا دلم نمیاد که از هم جدا شیم  . زندگی گروهی به این صورت چقدر خوش می گذره ولی حیف که باید بر گردین . من یه فکری توی سرمه . به خاطر این که وحدت و تفاهم داشته برای همیشه از وجود هم لذت ببریم -بچه ها الان هر کاری که دارین موقتا می تونین دست نگه  داشته باشین من می خوام در مورد یک مسئله مهم صحبت کنم . بهرام : ببخشید بهروز جان ! کیر اگه میان فر مایش شما در غلاف باشه اشکالی داره ;/; -نه هیچ اشکالی که نداره ثواب هم داره .. بهروز شروع کرد به سخنرانی -با توجه به این که من حس می کنم در این محفل گروهی ما لذت از زندگی و لحظه ها به اوجش می رسه برای تحکیم این وحدت و این که در آینده بدون استرس و با تفاهم بیشتر در کنار هم باشیم تصمیم گرفتیم یا بهتره بگم این نظررو دارم که  ما یک اقدامی بکنیم که به چند کار بیارزه . من نظرم اینه که ما زود تر با یک از دواج بین خودمون یه وحدت بسیار جالبی بین خودمون به وجود بیاریم که همیشه با هم باشیم و در کنار این همیشه بودن بتونیم سکس گروهی خودمونو داشته باشیم . هشت نفریم و دو تا دو تا با هم از دواج می کنیم . .. گروه از این پیشنهاد بسیار استقبال کرده . یه چند تایی تکلیف خودشونو می دونستند و زیاد هم براشون استرس خاصی وجود نداشت که چگونگی انتخاب زوجشون به چه صورته . مثلا بهرام و بیتا یا کیارش و بهاره .. اما من و بهروز و کاوه و سپیده نه این که بخواهیم سر در گم باشیم ولی من و سپیده در یک حالت رقابتی عجیبی به سر می بردیم . ..سپیده : البته این جوری که بهروز خان فر مایش می کنند این از دواج ها باید با توافق طرفین صورت بگیره و بعدا هم که سکس ضربدری ما سر جاشه .. خودشو به بهروز نزدیک کرد و گفت عزیزم می دونستم که به هم می رسیم . می دونستم که آخرش مال همیم . ولی خب این پیشنهادی هم که دادی خیلی خوب شد همه مون با همیم . روشنک تو هم دیگه هر وقت دوست داشتی و سکس گروهی داشتیم می تونی با بهروز جون باشی ..-سپیده !معمولا رسمه که یک مرد بره خواستگاری یک زن . حالا تو داری این کارو انجامش میدی ;/; -نه من این کارو انجام نمیدم . بلکه دارم فکر بهروز رو روشن می کنم که راحت تر بتونه دنیای اطراف خودشو ببینه . -خیلی دیوونه ای دختر . اون خودش عقل داره و فکر می دونه چه کسی رو انتخاب کنه . ما هر کدوممون عقلمون می رسه . بچه که نیستیم -نه هیچ کس همچین حرفی نزده . -دخترا خانوما حالا با هم کل کل نکنین . اصلا چطوره همه مردا نفری چهار تا زن بگیرن و همه زنا برای همه مردا اشتراکی حساب شن .. بیتا : آخوند ی زاده نشده که همچین فتوایی صادر کنه .-دست این عوضی ها باشه همچین کاری هم می کنند . کیارش که می دونست از دواجش با بهاره قطعیه و دیگه زیاد به جنگ و دعوای زرگری من و کاوه و سپیده وبهروز کاری نداشت گفت بیایید به سلامتی این لحظه های خوش و فراموش نشدنی یک بار دیگه همدیگه رو در آغوش بکشیم . با یک سکس دیگه لحظه های شیرین اون شب را به اوجش رسوندیم . رو ز بعد من و بهروز برای قدم زدن رفته بودیم به ساحل نمی دونم چی شد که این سپیده خانوم مزاحم ما نشده بود . -بهروز می خوای چیکار کنی خودشو زد به بی خیالی و گفت برای تو که فرقی نمی کنه من با کی از دواج کنم ولی می دونم که نمی خوای دوستی خودتو با سپیده سر این موضوع بهم بزنی .. اون یا داشت حسادت منو تحریک می کرد یا این که واقعا جدی ازش خوشش میومد . شاید من اون لحظه باید حسادت خودمو نشون می دادم ولی غرورمو بر حسادت تر جیح دادم . -باشه بهروز میذارم به عهده خودت -پس برای تو مهم نیست ;/; -اگه تو بی خیال باشی و اهمیت ندی نه . من نمی خوام کاری کنی که احساس رنج و عذاب کنی و بعدا رو من منت بذاری . اصلا نفهمیدم واسه چی با هم قهر کردیم . نمی دونم چرا ولی غرور داشت ما رو از هم جدا می کرد …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها