داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

پارسا و عشق کون دادن

سلام پارساهستم ۱۹ساله یه سال پیش وقتی داشتم با دوستام میرفتم پارک محلمون دونفر با موتور جلومونو گرفتن یکیشون پیاده شد دست منو پیچوند گفت سوار شو منم از ترس و درد سوار شدم
منو بردن بیرون شهر یه خرابه بود شلوارمو کشیدن پایین و منو لاپایی کردن ابشونم ریختن تو صورتم باز شلوارمو پام کردن اوردن پارک پیادم کردن رفتن من دستو پام میلرزید ترسیده بودم ولی به خودم میگفتم اگه به کسی بگم ابروم میره از یه طرفم دوستام یه بوهایی برده بودن که منو بردن بکنن دیگه!
چند روزی خیلی حالم بد بود اشتها نداشتم درس نخوندم رفیقام و ندیدم
تا اینکه باور کرده بودم من دیگه کونی ام واسه همین تو اینترنت سرچ کردم وخصوصیات یه کونی رو خوندم
یه قسمتش برا ابنه ای نوشته بود
که به نظرم خیلی باحال بود فک کن یکی بکنتت ابت بیات
تصمیم گرفتم به یکی بدم که از سوراخ بکنتم ولی سوراخ کونم تنگ تنگ بود
چند روزی ناخن کردم تو کونم بعد خیار بعد یه دیلدو خریدم و هرشب میکردمش تا ته تو کونم که باز بشه تو این فاصله هم یکی رو پیدا کردم که بکنتم
حامد رفیقم یه پسر خیلی خوشگل و خوشتیپ که اتفاقا اون روز تو پارک همراه هم بودیم
شب باهم وعده کردیم و امد خونه ما رفتیم تو اتاق من (طبقه بالا)
نشستیم روی تخت من بهش گفتم حامد ببین من باید این لذتو ببرم پس تمام تلاشتو بکن که خوب بکنی
اونم از خدا خواسته کی بهتر از من کون تاقچه ای نرم سفید
هردومون لخت شدیم من یکم براش ساک زدم اونم یکم سراخ منو خورد
اسپری رو زد و کیرشو گذاشت دم سوراخ من انقد سوراخم باز شد بود که کیرش همون اول تا نصفه رفت تو یه نگاه به من کرد گفت رفیق کونی هستیا گفتم تو بکن فقط
تلمبه میزد همه وجود من درد میگرفتم یه نیم ساعتی منو کرد تا اینکه ابش امد ریخت تو کونم ولی من ابم نیومد مجبور شدم لاپایی اونو بکنم !
این ماجرا چندین بار تکرار شد تا دیشب که هردومون گل کشیده بودیم
تو تخت حامد داشت منو میکرد که یهو نمیدونم چشید ماهیچه های کونم جمع شد کیرم جز جز کرد پاهام شل شد و بلاخره ابم امد
نمیدونم چطوری وصفش کنم ولی بهترین لذتی بود که بردم اصلا فک نمیکردم اینقد خوب باشه
می خوام هرروز این لذت و ببرم

نوشته: پارسا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها