داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پریود بود..اوووق زد..

پریود بود…اوووق زد…
… اول ببخشید…اگر با خوندن این خاطره… شاید کیرتون راست نشه و چندش باشه…ولی اتفاقیه که افتاده…مطمئنا بعدش با فحش های دلنشین تون منو خجالت زده م میکنید…من اموزشگاه زبان و دیپلم دارم قاسم اباد مشهد-… یه روز یه مادر با دخترش اومدن برای ثبت نام…مادره خیلی ناراحت بود میگفت این دخترم یه درسش مونده تا دیپلم ش بگیره.تو رو خدا براش یه کاری بکنید…خواستگارا براش میان چون دیپلمش ناقصه میرن دیگه…منم عروسش کنم دیگه…منم نگاهی به دختره کردم… مثلا با چادر اومده بود ولی بی مانتو و ساپورت تنگ و سینه های درشت…سن حدود 23 ساله… پوست سفید و چشم درشت که موقع حرف زدن شیطنت خاصی داشت و معلوم بود احتمالا یه سوتی داده که مادرش اینقدر نگرانه زود عروسش کنه…
کفتم باشه چند جلسه بیاد تا خصوصی باهاش کار کنم بعد برای امتحان معرفی ش میکنم… قرار شد فردا عصری بیاد… وقتی اومد حسابی به خودش رسیده بود …یکم نشستم باهاش کار کردم.پامو چسپونده بودم به پاش که چون هیچ عکس العملی نشون نداد… دستتش رو گرفتم… فاز برداشت… چیه این چه کاریه میکنی…گفتم…ببین دیپلم ت دست منه… دختر خوبی باش یه هفته با من راه بیا…هم دیپلمت میدم- هم برات کار جور میکنم…هم عروس ت میکنم… از اون انکار رو از من اصرار…که شروع کردم بوسیدن گردنش که شل شد و اومد تو بغلم…پا شدم و در موسسه م رو بستم و اومدم سراغش… گفت بیخود دلت رو صابون نزن دوست پسرم اگه بفهمه در رو بستی اول تو رو میکشه بعد منو… گفتم پس سوتی دادی که مادرت نگران بود…گفت…اره … هفت قبل رو هم گرفت مون…اینقدر خودشو زد دلم به رحم اومد قبول کردم بیا پیش تو دیپلمم بگیرم…ولی خودم اصراری ندارم… گفتم دوست داری یا نداری باید بدی… گفت دلت رو صابون نزن…پریودم… دنیا رو سرم خراب شد… گفتم ببینم…دست بردم تو شلوارش که دیدم بله نوار گذاشته…گفتم ایرادی نداره …یکم سینه ت رو میخورم…تو هم برام ساک میزنی…بعدش از عقب میریم… راضی نمی شد… تا کیرم رو گذاشتم تو دهنش… بهش گفتم اگر دندون بزنی میزنم تو گوشت… یه خورد ساک زد که کاش نمیزد چون اصلا بلد نبود منم…بلندش کردم و مانتو و ناب ش رو دراوردم… انصافا بهترین سینه ای بود که میدیدم/سینه سفید وسفت با نوک صورتی اونم مال دختر 23 ساله… نوبره…بدن ورزشکاری داشت و سینه درشت…یکم که براش خوردم… اه ش در اومد…گفتم برگرد میخوام بذارم تو کونت… اصلا قبول نمیکرد…گفت من حتی به دوست پسرم از عقب نمیدم چه برسه به تو…گفتم به من میدی… و انگشت کردم تو کونش…واقعا خیلی تنگ بود و معمولا دخترایی که باشگاه میرن چون عضله میسازند کونش ون هم عضله ای میشه و تنگ… هر چی خواستم بذارم تو کونش جا نمیشد اونم تقلا میکرد.کیر منم خیلی کلفته… گفتم باشه…حالا که نمیذاری بگیر ک اومد… گذاشتم تو کسش که داد زد…گفت خاک تو سرت چه غلطی کردی…گفتم زر نزن جنده…تقصیر خودت بود… حالا که رفته دیگه…حال کن… چندش م میشد…کیرم پر خون بود و بوی بدی میداد…ولی کسش حسابی حال میداد… داغ بود… چند تا اسپنک زدم به کونش که داشت کیف میکرد… و جووون میگفت… با اینکه قبل از اومدنش جق زده بودم…ولی داشت ابم میومد… کشیدم بیرون و روی شکم خودم خالی کردم که روی زمین نریزه…اب خودم و آب خودش و خونش قاطی شده بود… … برگشت و صحنه رو دید … اوق زد… داشت بالا میاورد…سریع براش یه شکلات اوردم…تا حالش بد نشه و خودم رو تمیز کردم… و کمکش کردم لباسش رو بپوشه و خودم رو تمیز کردم… گفت فردا هم بیام برای بقیه درس…گفتم.نه… تا پریودت تموم نشده نیا… گفت یعنی چی بازم باید بدم مگه… گفتم یعنی اینکه درس میدم با کس اضافه … به نشانه رضایت خندید…و گفت زود پاشو در موسسه رو باز کن تا دوست پسرش نیومده…
قرار شده پریودش که تموم بشه بیاد… بقیه درس ش رو بدم…اونم با کس از من پذیرایی کنه…برام دعا کنید

نوشته: الکس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها