داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

آرش مال من بود

یه پسر خاله دارم اسمش آرشه خیلی خوش تیپ و قشنگه آرش عاشق ندا دختر اون خالم بود، منم عاشق آرش بودم اما اون خیلی بهم توجهی نداشت منم بخاطر شرایط خانوادگی مون مجبور شدم با رضا ازدواج کنم اما همچنان آرش رو دوست داشتم ما خونمون سه کوچه اون طرف تر از خونه خالم بود و اکثرا آرش رو میدیم و چند باری هم منو تا یه جایی رسونده بود تا اینکه توی یکی از مهمونی ها با ندا درد و دل میکردم که ندا گفت مردها حتی اونا که ادعای عشق دارن تهش دنبال سکس ان گفتم ای کلک آرشو که نمیگی؟ گفت تا الان چند بار پیشنهاد داده من قبول نکردم گفتم ای بابا این که عاشق بود گفت همه مردا همینن گفتم تو بهش ندیا، امروز بهش بدی میره تو افق محو میشه ندا گفت بلدم چیکارش کنم تا عقد تشنه نگهش میدارم، وقتی اومدم خونه از خوشحالی داشتم میمردم که آرش سکس میخواد و ندا بهش نمیده و من می تونم بهش بدم و ارش رو ماله خودم میکنم از فردا هر روز پیاده می رفتم تا اگر ارش رو دیدم بتونم باهاش برم دو روز گذشت و روز سوم ارش با ماشین از پارکینگ اومد بیرون… سلام کردم گفت مرضیه کجا میری؟ گفتم خرید دارم گفت بیا برسونمت سوار شدم رفتیم خرید، حسابی بهم خوش گذشت با عشقم اومده بودم خرید با هم بستنی خوردیم مثله بچه گیا مون به صورت هم میمالیدیم و می خندیدیم توی راه برگشت بهش گفتم رضا ماموریته دوش حمام خراب شده می تونی بیای درستش کنی؟(خودم خرابش کرده بودم 😜😜ـ) گفت الان نمی تونم باید برم دنبال ندا یکمم دیرم شده اما شب میام درستش می کنم گفتم باشه اشکالی نداره اما حتما بیا چون دو روزه نتونستم حمام کنم گفت حتما میام و در ماشین و بستم و رفت، پشت سرش گفتم خاک بر سرت اونی که بهت میده منم نه این ندا، گفتم امشب باید ماله من بشی باید ارش باید… ماله من… ماله مرضیه نه ندا… شب ساعت 10… 11 بود زنگم زد گفت بیداری؟ گفتم اره می خواستی دیگه نیای… گفت ببخشید ندا رو همین الان پیاده کردم در خونشون تا نیم ساعت دیگه پیشتم… گفتم منتظرم… رفتم یه دامن گشاد تا روی زانو پوشیدم بدون شورت و یه تاپ گشاد که تا خم میشدم سینه هام کامل پیدا بود گفتم مرضیه امشب با این وضع تو رو نکنه احمقه… وقتی اومد در رو که باز کردم گفت چه خوشگل شدی امشب مرضیه خانم گفتم مگر صبح زشت بودم؟ گفت نه منظورم اینه لباس هات خیلی قشنگه گفتم دوست داری؟ گفت خیلی، گفتم پس مثلشون میخرم میدم ندا بپوشه براتون گفت نه این فقط به شما اومده این حرفش خیلی خوشحالم کرد گفت بریم توی حموم ببینم چی شده من جلو رفتم اون اومد پشت سرم نشونش دادم گفتم ببین اب ازش نمیاد گفت جعبه ابزار دارید؟ گفتم یه چیزهایی رضا داره اومدم سمتش که برم ابزار بیارم دمپایی رو روی کاشی سروندم و خودمو انداختم روی زمین لباسم کامل بالا رفته بود و کوسم پیدا بود و اون مات کوسم بود گفتم به چی نگاه میکنی؟ بیا بلندم کن پام خیلی درد گرفته اونم اومد یه دستشو زیر گردنم اون یکی دستشم گذاشت زیر زانوم و بغلم کرد گفتم برو توی اتاق بذارم روی تخت تا پامو بتونم راحت دراز کنم رفت توی اتاق گفتم آروم خیلی اروم بذارم روی تخت گذاشتم روی تخت میگفتم آی پام خدا پام نگاهش مات کوسم بود بهم گفت مرضیه مسخره بازی بسه فکر کردی از همون دم در دیدمت نفهمیدم چی میخوای؟ گفتم توله سگ پس چرا نگاه میکنی؟ کارتو شروع کن امشب مرضیه ماله توعه… گفت پس رضا چی؟ تو متاهلی گفتم تو عشق اولمی خودت که میدونی مجبور شدم با رضا ازدواج کنم… زدم زیر گریه که من واقعا دوستت دارم وگرنه امشب خودمو برات آماده نمی کردم گفت منم دوستت دارم لعنتی و شروع کرد کوسمو خوردن گفتم امشب چه شبیه شب وصال مرضیه و عشقش… آرش گفت حالا که دوستم داری یه جوری جرت میدم که شوهرتم جرت نداده باشه گفتم مرضیه ماله خودته امشب با همه توانت جرش بده… 69 شد کیرش توی دهن من بود سرش لای پام بود منم حسابی و با عشق کیرشو میخوردم و می بوسیدم می گفتم قربون این کیرت که میخواد مرضیه رو جر بده و اونم کوسمو باز کرده بود و توشو زبون میزد گفتم ارش بسه پاشو پاشو جرم بده تا حال بیای کیرشو کرد توی کوسم گفتم جووووووونم جر بده کوسمو جرش بده کیرشو تا سرش میاورد بیرون و محکم تا ته میکرد توش این کارشو خیلی دوست داشتم چون هم اون ضربه محکم بهم حال میداد هم با هر ضربه محکم میگفت جون چه کوسیه چه تنگه خودم گشادش میکنم کم کم تندترش کرد و تا نصفه می اورد بیرون و تند تند تلمبه میزد،گفت ابم داره میاد گفتم بریزش توی کوسم میخوام لذت ریختن آبت توی کسمو تجربه کنم آبش اومد خواست بلند بشه گفتم بخواب روم نیاز دارم به آغوشت بهم گفت خیلی بهم حال دادی این لطف تو هیچ وقت فراموش نمی کنم مرضیه گفتم از الان ماله منی… هر زمان خواستم میای؟ گفت هر زمان که بخوای میام با سر میام از تو به یه اشاره از من به سر دویدن… از اون روز هفته ای دو سه بار آرش میاد و با هم سکس می کنیم،چند روز پیش توی مهمونی از ندا پرسیدم چی شد از عاشق سکسی چه خبر؟ گفت انقدر کم محلی کردم بهش دیگه حتی اسمشم نمیاره من بلدم مردها رو چطور رام کنم… توی ذهنم قاه قاه بهش می خندیدم و میگفتم تو رامش کردی؟ اون بنده کوس منه نیستی ببینی چطور کوسمو جر میده… آرش خیلی وقته دیگه ماله منه نه تو…
الان یک ساله از اون ماجرا میگذره و کاری کردم آرش ندا رو ول کنه و فقط با من باشه… 3 ماه هم هست حامله ام نمیدونم بچه ماله رضاست یا ارش و میخوام اسمشو بذارم کیارش چون آرش داره و من عاشق آرشم…
ندا یه دختره باکره است اما عشقش ولش کرد من یه زن متاهلم دو تا شوهر دارم به این میگن قدرت کوس… هیچ مردی توان ایستادن مقابلش رو نداره…
می خوام بزودی یه سکس 3 نفره داشته باشیم من و آرش و رضا دوست دارم دوستای خوبی برای هم بشن چون زن هر دو شون منم…

نوشته: مرضیه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها