داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

نمی تونستم ازش دل بکنم

اسمش نسترن بود (مستعار) با تنها دخترش که مثل خودش خیلی خوشکل بود حدودا بیست ساله ( ساناز- مستعار) ، زندگی میکرد سالها پیش وقتی ساناز بچه بود از همسرش جداشده بود . اخیرا هم ساناز نامزد کرده بود .نسترن قیافه خوشکل و چشمای نازی داشت عین خواننده ترک (سیبل جان) و هیکلش هم سکسی بود آخه هم باسن و هم سینه های خوش فرمی داشت ! مثل همیشه بعد ازکلی اس بازی و خواهش وتمنا قرار شد برم ببینمش ، گفت میاد سرخیابون ایستگاه اتوبوس . وقتی سوارش کردم گفت میخوام برم برای میزی که شیشه اش شکسته ، شیشه بخرم . رفتیم خرید و پولشو حساب کردم واومدیم خونه اش دم در گفتم بیارمش بالا ؟ ( طبقه پنجم می نشستن ) با یه اکراه خاصی که همیشه داشت ، گفت من جلوتر میرم در رو برات باز میزارم بیار . منم بردم بالا . اونم رفت سریع مانتوش رو درآورد و با همون بلوز نازک و شلور لی که تنش بود شیشه رو جابجاش کردیم و گذاشتیم رو پایه و تموم شد . برگشتم دیدم رفت سمت آشپزخونه زیر کتری رو روشن کرد وبعد اومد خودش رو انداخت رو مبل و گفت وای… چقد خسته ام . مثل همیشه بی هیچ مقدمه ای رفتم نشستم کنارش رو بازوی مبل و شروع کردم دست مالی کردن سینه هاش . آخه بااینکه سایز سینه هاش 85 بود ولی خیلی خوش فرم بودن . بعد بلندش کردم واز پشت بغلش کردم کیرم داشت منفجر میشد آخه تو ماشین هم مثل همیشه دست مالیش کرده بودم ، همینطور که سینه هاشو میمالیدم پشت گردنشو میبوسیدم ومیک میزدم دیگه نمیتونستم صبر کنم با اینکه چند سالی بود میشناختمش وباهاش رابطه داشتم اما از بس دیر به دیر میتونستم بکنمش خیلی حشری شده بودم .سریع دگمه شلوارش رو باز کردم و درآوردمش حالا اون کون خوش تراشش با اون شورت لامباداش بدجوری خودنمایی میکرد . حالا بلوزش رو هم درآوردم و مونده بوده بود با شرت وسوتین ،گفتم همونجا دراز بکشه رو فرش و شورتشم درآوردم و کیرم تف زذم و آروم کردم تو اون کس خوشکلش و شروع کردم به خوردن سینه هاش و یواش یواش تلمبه میزدم اونم مثل همیشه با یه صدایی که همیشه منو دیونه میکنه میگفت : آه ه ه … اوف … برش گردوندم و از پشت کردم تو کسش دوباره . عاشق این حالت بودم چون کونش بدجوری حشریم میکنه . تلمبه هامو سریعتر کردم آبمو ریختم تو کسش .( چون همیشه اینکار رو میکردم اونم مرتب قرص میخوره ). سریع خودمو جمع وجور کردم و اومدم بیرون چون ممکن بود دخترش بیاد … ادامه دارد.

نوشته:‌ آراز

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها