داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید (۴)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

اون‌شبم تا قبل از اینکه آخرین مسیج های سینا بدستم برسه حس و حال فوق‌العاده ای داشتم
و قصدم این بود که شب رو توی دفتر بمونم ،ظرف غذارو گذاشتم جلوم و اولین کتف و بال رو‌ با اشتها به دندون کشیدن که مسیج سینا رسید ،
خشکم زد و یه حس غربت عجیب تمام وجودمو گرفت نفس هام سنگین و سنگین تر میشدن و بی اختیار دستم رفت سمت دفترچه و خودکار روی میز ، بعد از تقریبا هفت هشت سال ناخودآگاه واژه ها توی ذهنم پشت سر هم صف می کشیدند و از طریق دستم روی کاغذ جاری میشدن :
بیشتر از هر روزه سردم
گلخونم تو دست باده

هر قدم که اوج میگیرم
سرعت سقوط زیاده

نزدیک ی عمره بغضم
لای خنده هام اسیره

شادی توی سرگذشتم
ی غریبه ی حقیره

حتا جانان جهانم
که منو به جون خریده

حرم گرم مردونش
به تنم گرما نمیده

اصلا انگار یه حریمم
که همیشه ناگزیره

تن بده به سوت و کوری
اگرم نخواست بمیره

آره من همون حریمم
که همیشه جون پناهه

اما واسه خود خستم
ی نفس امید گناهه

من الان چند سالی هست که بخاطر یه مشکل کوچیک عصبی قدرت ترکوندن بغضم رو‌ندارم
و معمولا وقتایی که خیلی عصبی یا غمگین میشم یه حالت خفگی بهم دست میده که حتی توانایی پایین فرستادن آب دهنم رو هم ازم میگیره «دکتر ها میگن نورون۱۰ مغزت از کار افتاده»
با گیر کردن آب دهنم بخودم اومدم و دیدم ساعت از یک شب گذشته ، تصمیم گرفتم از دفتر بزنم بیرون بلکه با یه خورده موزیک و رانندگی حالم بهتر شه اما همین که پام رو از ساختمون بیرون گذاشتم و در ماشینم رو باز کردم‌ مغزم یه راست رفت سمت بافور و یه مقدار تریاکی که آخرین بار یکجا نزدیک محل
مصرفم چال کرده بودم «اون شب تقریبا شش ماهی میشد که پاک بودم» از ترس لغزش در ماشین رو بستم و پیاده راه افتادم ، صفحه دلنوشته های تلگرامم رو باز کردم و شروع کردم به تایپ ، همینجوری راه میرفتم و هرچی به ذهنم میرسید مینوشتم از زانو درد به خودم اومدم که ساعت نزدیکای چهار بود و پاهام دیگه جون نداشتن نگاه انداختم و دیدم جلوی یکی از پارک های معروف شهرم
نشستم روی اولین و نزدیک ترین چمن پارک و یه نخ سیگار روشن کردم که کم کم به بغل روی چمن ها ولو شدم و به این‌فکر افتادم اصلا استارت گی شدن و تمایل من به همجنس هام از کجا خورد؟
و یادم افتاد به اولین سکس زندگیم :
سال دوم دبیرستان یاهمون اول هنرستان بودم
که بعد یکی از امتحانات خردادماه یه سر رفتم سمت خونه بابام تا وسایل ممنوعه ای که قبل از امتحان اونجا گذاشته بودم رو بردارم و برگردم سمت خونه مادرم سر خیابون منتظر تاکسی ایستاده بودم ، هوا گرم بود و اون موقع ها هنوز خبری از گوشی های اندروید و دسترسی به فضاهای مجازی نبود ، که یه دفعه یه پراید۱۴۱مدادی با شیشه های دودی بین این همه آدم اومد جلوی من و شیشه سمت شاگردش رو داد پایین ، من از این حرکتش متوجه شدم که یه خبری هست اما خوب اون زمان از دسته بچه های تخس و پر مدعای هم سن و سال خودم بودم و دلم به پنجه بوکس توی جیبم گرم بود و هرچی هم تو سر راننده میگذشت به باد خنک کولرش می ارزید خلاصه یارو شیشه رو داد پایین و یه تک بوق ؛
+مهندسی «یه میدون که بعضیا بخاطر دانشکده مهندسی که اونجاست موقع گفتن مسیر اینو میگن»
ایستاد و من سوار شدم و شیشه رو داد بالا و حرکت کرد ، تازه حرکت کرده بودیم که راننده گفت :
-شیطون تو دانشکده ما چکار داری؟
+کاری ندارم از اونجا میخوام ماشین بگیرم برا جمهوری
-آها گفتم شاید میخوایی بری اینو بمالی به دخترا«هم زمان یه دست به کیر من کشید» ،
با این حرکتش دیگه مطمئن شدم که هدفش چیه اما هنوز تو اینکه میخواد بکنه یا بده مونده بودم
برگشتم یه نگاه بهش انداختم یه پسر ۲۷_۲۸ساله با موهای خرمایی لخت که یه حالت براق طلایی هم داشت با یه قد بلند و هیکل عادی ، ناگفته نماند که اون موقع من خودم هم قدم بلند بود از اون دسته نوجوون‌هایی بودم که یه مقدار زود به بلوغ رسیده بودم ،
تا دید دارم براندازش میکنم و اعتراضی هم به حرکتش ندارم دوباره حرکتش رو تکرار کرد و ایندفعه حین دست کشیدن به کیرم ،
-یه مرتبه همین شوخی رو با یکی از دوستام کردم ، کیرش بلند شد
+خوب؟!
-هیچی دیگه بهم گفت حالا که بلندش کردی خودت باید بخوابونیش
+آره این شوخی ها بین رفیقا عادیه
-اتفاقا این رفیق من خیلی جدیه و منم مجبور شدم براش خوابوندمش
اینجا خیالم راحت شد که طرف بات هست و واسه کونم تیز نکرده و از اونجایی هم که تا قبل از اون ماجرا بزرگترین فعالیت های سکسیم دیدن فیلم سوپر و خودارضایی و انگشت کردن همکلاسی ها بود
کیرم سریع تو دستاش بلند شد
+حالا که اینجوریه بیا کیر من رو هم بخوابون
خونه مون هم تا یکی دو ساعت دیگه خالیه
خلاصه رفتیم سمت خونه و منم واسه اینکه مطمئن شم کسی نیاد به مامانم زنگ زدم و یا احوالپرسی کردم و…
توی مسیر ازم خواست کیرمو بیرون بیارم و به محض اینکه چشمش بهش خورد با یه حالت خاصی برگشت گفت:
-این چیه دیگه ، مگه تو چند سالته که یه همچین کیر گنده ای داری
+آره تو بچه ها به ممد افعی معروفم
رسیدیم خونه و من سریع رفتم یه رختخواب آوردم و روی زمین داخل یکی از اتاق ها پهن کردم ، خودم که چندان چیزی بلد نبودم و پسره خم شد با کیر نیم خیزم یکم بازی کرد و بعد از یکم زبون زدن گذاشت دهنش که بخاطر پیشاب زیاد من نتونست ادامه بده و بعد از یکم دست کشیدن رو به شیکم دراز کشید ،
یکم از پمادی که خودش همراهش بود به سوراخ کونش زدم و بادستم کل باسنش رو چرب کردم ، واقعن کون قشنگی داشت ، یکم بزرگ و خوش فرم و سفید بود خوب که باسنش رو چرب کردم شروع کردم از دو بقل لمبه هاش بازی کردن و انگار ژله میلرزوندمشون و گاهی یه چک ریز بهشون میزدم «این حرکت رو توی یه فیلم سوپر دیده بودم خیلی خوشم اومده بود» دیگه کم کم دراز کشیدم روش و سعی کردم انگار فیلم هایی که دیدم رفتار کنم ، یه دستم رو ستون کردم‌ روی زمین بالاتنه مو از کمر جدا کردم با انگشت شصت دست دیگم کمر کیرمو گرفتم و هم زمان که کیرمو لای لمبه هاش بالاپایین میکردم هردفه سرکیرمو رو سوراخش یه فشار ریز میدادم ، کم کم آه کشیدناش شروع شد و میگفت با این سن کم خوب بلدی چجوری زیرپاییت رو حشری کنی ، با این حرفش دیگه خودمن طاقت نیاوردم و کیر چربم رو با یه فشار محکم هل دادم داخل که یه دفعه یه داد زد و چرخید تا منو از روی خودش پرت کنه پایین ، بعد از یکم بی تابی بهم گفت که چه خبرته و باید آروم آروم بکنی داخل منم گفتم باشه و نمیدونستم و…
دوباره خوابید و این دفعه پماد بیشتری به کیرم زدم و طبق راهنمایی های خودش آروم آروم کیرمو میفرستادم داخل و هرجا میگفت یکم صبر میکردم تا خوب جاباز کرد و منم شروع کردم به تلنبه زدن ، وای که چه حسی بود ، این اولین سکس من بود و کیرم وارد یجای داغ و پنبه ای شده بود و باهر ضربه ای که میزدم برخورد باسنش با بدنم یه حس فوق‌العاده بهم میداد تقریبا هفت هشت دقیقه ای توی کونش تلنبه زدم و هرچی روبه جلو تر میرفتم سرعت و شدتم بیشتر میشد تا اینکه بدون پرسیدن از خودش تمام آبمو داخل کونش خالی کردم ، بعد از اینکه یکم بی حال روی هم افتاده بودیم بلند شدیم و هردو باهم رفتیم داخل حمام و خودمون رو تمیز کردیم ، اونجا تنها مرتبه ای بود که من تخلیه یه نفر بعد از سکس رو دیدم و بعد از اون دیگه هیچوقت کنار کسی که میخواد خودش رو خالی کنه نموندم بعد از حمام لباس هاش رو پوشید و شماره مو گرفت و رفت و من تازه متوجه شدم که تشک زیر پاش خیس شده و از ترس مادرم ملافه روی تشک رو کندمو بردم گم و گور کردم

همینجوری که داشتم خاطره این سکسم رو با خودم مرور میکردم متوجه صدای بلندگوی مسجد روبروی پارک شدم و دیدم هوا داره روبه روشنی میشه ، همزمان با اینکه بخودم اومدم دنیا دوباره روی سرم خراب شد ، اما به هر حال باید برمیگشتم سمت خونه ،
اما نه تنها دیگه رمقی واسه پیاده روی نداشتم
بلکه کیف پول و کارت هامم توی دفتر جا گذاشته بودم و فاصلم تا خونه به اندازه‌ی فاصلم تا دفتر یا ماشینم زیاد بود
باز چند قدمی شروع با راه رفتن کردم که دمش گرم یه نفر که لباس زیبا و محترم پاکبانی تنش بود با یه موتور کنارم ترمز کرد و تا جلو خونه منو رسوند

ادامه دارد

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها