ک
سلام، اسم من حسن و چند سالی که ازدواج کردم، . زن من قدش ۱۷۴ و خیلی سفید و بوره. جوری که هر وقت سکس میکنیم کاملا قرمز میشه و خلاصه از سفیدی کون و تپلی کسش نگم براتون. خلاصه تصمیم گرفتیم بریم مسافرت چون ویزا داشتیم رفتیم ایتالیا و شهر فلورانس. باور کنین داستان واقعیه. اینم بگم که زنم با من دوست بود قبل از ازدواج و اون موقعها بیشتر ایمیل بود، مثل الان واتزپ و … نبود. خلاصه از وقتی دوست شدیم سکس میکردیم و معمولا هم جا نداشتیم، تو ماشین کلی بمال بمال و ساک زدن و ….
اینو گفتم که بگم زنم هر روز ایمیل پورنو میفرستاد معمولا هم سیاهپوست و کسهای بور. منم شک داشتم که از سیاهپوست خوشش میاد تا اینکه قبل از مسافرت کلی فانتزی بازی میکردیم و حرف از سیاهها میزدیم.بهم گفته بود که اینا خشنن و خیلی کیرشون کلفته و …
خلاصه رفتیم مسافرت و یه هتل ۴ ستاره بوک‌کرده بودیم. رفتم دیدم یه استخر خوب داره و تصمیم گرفتیم بریم. تو استخر بودیم که یه سیاهپوست هم اومد. هیکل ورزشی و بدن ورزیده و قد بلند بود. و از رو مایو معلوم بود کیر خفنی داره. زن منم مایو دو تیکه قرمز جذابی تنش بود. دیدم زنم (مهسا) حواسش رفته سمت سیاهه. منم به شوخی گفتم از هموناست که میگفتی، معلومه میکنه که حال بیاد طرفش. اونم خندید و دوباره گفتم انگار بدت نمیاد، اونم الکی یعنی نمیخواد یه لبخندی زد و قرمز شد. منم دیدم وقتشه، سر حرفو با سیاهه باز کردم و مهسا هم اضافه شد و خلاصه یکی دو باری دیگه سیاهه رو دیدیم و هر دفعه به زنم نگاه میکردم ببینم دوست داه یا نه، اونم قرمز میشد، منم چشمک میزدم بش.
تا اینکه سیاهه رو دعوت کردیم اتاقمون، به بهونه آشنایی بیشتر. کلی حرف زدیم و از جاهای مختلف و‌تجربیات سفر و این کسشرا. و هی پیک میزدیم و تا مست مست شدیم. اینم بگم قبل از اومدن سیاهه مهسا خانوم رفت دوش گرفت و یه ست سکسی جذاب پوشید و یه دامن کوتاه و تا‌پ قرمز، سینه هاش داشت میترکید و خطش بیرون بود.
خلاصه کلی مست شدیم و حرفهای سکسی شروع شد و من کفتم تا حالا تریسام داشتی؟ سیاهه یهو تعجب نگاه کرد، تا اومد حرفی بزنه مهسا خنده سکسیی کرد، و اومد نشست رو پاهام و لب و لوب. و مالیدن کیر من از رو شلوارک. سیاهه کف کرده بود و دیدم کیرش شق شده، تا اومد تکون بخوره مهسا دستشو کرفت و گفت مگه نگفتی تریسام کردی؟؟؟؟ چرا ترسیدی؟ اونم اولش منو من کرد و یهو به چشم بهم زدنی مهسا خودشو انداخت روش، اونم شروع کرد به مالیدن و بوسیدن مهسا، مهسا هم قرمز شده بود و همش آخ و اوخ میکرد. خوب که لب گرفتن مهسا خودشو جدا کرد و تاپشو در اورد و دوباره نشست رو پاهای سیاهه، اونم دستشو کرد تو شرت مهسا و کونشو میمالید و صدای مهسا اتاقو پر کرده بود و به اشاره ای بمن کفت تو برو، نمیشه جلوی تو، گفتم این همونیه که میخواستم ببینم، سیاهه که نمیفهمید ما داریم چی میگیم، با ضرب خوابوندش رو تخت و شروع کرد به خورن ممه هاش، منم کیرم داشت از شقی میترکید، در اوردم و شروع کردم به جق زدن. سیاهه شرتشو در اورد دیدم مهسا چشماشو بسه و فقط ناله میکنه، سیاهه هم حسابی شروع کرد به کس خوردن. کس مهسا خیلی تپله و کلوچه ای. بعد پا شد، شلوارکشو در اورد و سر مهسا رو‌چسبوند به شرتش، مهسا هم که استاد ساک زدن و عشق ساک بود، کیرشو از تو شرت در اورد و دید به به، کلفت و گنده وسیاه حسابی، شق و آماده، گفت جوووووون، سرشو یه بوس و یه گاز کوچولو زدو همشو کرد تو دهنش و تند تند میخورد، همیشه میگفت کون سیاهها مثل کون اسبهاس، کون سیاهه رو گرفته بود فشارمیداد و ساک میزد. اونم سر مهسا رو فشار میداد تا ته بره، مهسا هم قرمز شده بود و مقاومت میکرد که گاهی عوق میزد. بعد خوابوندش رو تخت و با ضرب کرد تو‌کسش مهسا چنان دادی زد که من یهو ترسیدم جر بخوره. مهسا گفت ولش کن، داگی میشم راحت تره، داگی شد و یهقوس خوب داد به کمرش و سیاهه ده دقیقه ای کوبید و آبشم ریخت رو‌کمرش. منم این حین دو بار آبم‌اومد، تهش هم یه لب خوب از مهسا گرفت و رفت.
تا همین الان موقع سکس ازش حرف میزنیم و آرزو میکنیم کاش باز اتفاق بیفته.
این داستان کاملا واقعی بود.
نوشته: حسن