داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

زن نامرئی 35

دو تایی با هم در یک هماهنگی خاصی کیرشونو می کردند تو سوراخای مربوطه و با یه فشاری که سر تا پای منو به هیجان می آورد می کشیدند . -وای دیوونه ها آتیشم زدین . جاوید رو اون زیر می دیدم که صورتش عین کون بوزینه قرمز شده و از هوس زیاد نمی دونست دستشو به کجا بند کنه . فکر کردن من جنده ام دیگه نمی دونستن از اون اختصاصیهاشم که به هر کسی باج نمیدم و در اصل واسه دل خودم حال می کنم . کور خوندی داداش -وایییییی رامبد رامبد عجب کوسی نیم عمرت بر فناست من دارم بد جوری حال می کنم . -تمام عمرت بر فناست جاوید من تا حالا کون به این خوش دستی و سوراخ به این تنگی ندیدم . با این که دوست ندارم یه جنده رو دوبار یا سه بار بگامش دلم می خواد شبانه روز بخورمش . صد دفعه بکنمش . -بچه ها مثل این که سلیقه تون باهم یکیه . حالا منو در یابین . این قدر با هم بحث نکنین . کوسسسسم کونننننم هر دو تا سوراخم کیر می خواد . جاااااااااان نمی دونی با کیر ممل شما دو تا چه حالی دارم می کنم . داغ شدم . داغ داغم . بچه ها حال بدین .. رامبد که پشت بدنمو غرق بوسه کرده بود و جاوید هم پس از این که روش خم شدم در حال بوسیدن و لیس زدن سر و صورت و چونه هام و سینه هام بود . واقعا پس از اون نمایش غروبی به این سکس نیاز عجیبی داشتم . دلم می خواست یه جوری حال کنم که اون سرش ناپیدا . حتی کون دادن هم واسم لذت بخش شده بود . نمی دونم این رامبد چی تو کونم ریخته و به کیرش مالیده بود که کیر خیلی راحت و روون رو غلتک کوسم در حال حرکت بود و یه مزه عجیبی بهم می داد . -جووووووون رامبد چقدر به کونم کیف میدی . جاوید مگه شام نخوردی کوسمو تند تر بکن . زود باش که می خوام تا قیام قیامت باهات حال کنم . عجب کیرایی دارین شما بچه ها . یه خورده هم می خواستم سر به سرشون بذارم و ادای لاتا رو در بیارم . -کیرای به این مشتی و جونداری تا حالا ندیده بودم . دست مریزاد . حرف نداره . جون میده آدم هرکدومشو دوساعت ساک بزنه . جاوید بزن کیرتو به سر کوس من بسابون . خیلی مردی داداش . فقط فکر خودت نیستی می خوای به اونی هم که کیرت تو کوسشه حال بدی . فدای مرام و معرفتت . -واییییی فتانه فدای مرام تو و اون حال دادنات . اصلا تیپ و هیکلت به جنده ها نمی خوره -داداش ما تازه کاریم و زیر باریم . رامبد از اون پشت کف دستشو محکم به کونم زد طوری که با صداش کیف کردم و هوسم زیاد شد -فتان جون فعلا که ما روی باریم . تا می تونستن باهام ور رفتن که هم لذت ببرن و هم لذت بدن . -رامبد جونم یه کار باحال می کنی که تا حالا نکرده باشی ;/; خیلی کیف میده ولی آزادی کیر وجود نداره . -بگو چیکار کنم فتانه جون . کیرتو واسه یه دقیقه از تو کونم بکش بیرون و اونو فرو کنش تو کوسم از بغل کیر جاوید بکن تو کوسم -من حیفم میاد کوس به این نانازی و تنگی رو گشادش کنم -نه عزیز دلم قربون اون کیر مشتی تو بشم به این نون و ماستها کوس گشاد بشو نیستیم . یه حال کوچیکی که کردیم دوباره بکنش تو کونم .-نوکرتم عزیزم . این کارو واسم انجام داد . -خیلی تنگه بزور میره داخل . مگر این که جاوید یه خورده از کیرشو بکشه بیرون راه واسه کیر من باز شه . جاوید هم که از این حالت تنوعی خوشش اومده بود یه چند سانتی کیرشو به طرف بیرون کشید تا رامبد یه خورده بیشتر کیرشو تو کوس من جا بده . حالا دونفری داشتند کوس منو می گاییدند . -جااااان بچه ها چه حالی می کنم . رامبد فدای فکرت که به عقلت رسید به جاوید بگی که دو سه سانتی رو کوتاه بیاد تا تو بلند بیای . هر چند دو کیره خوردن مثل یک کیره خوردن سرعت نداشت ولی به طرز عجیبی بهم حال می داد و لذت منو زیاد می کرد . دو تا کیر با پوست و گوشت داغ و گرم بدنم در تماس بودند و از این که دارم یک زمان به دو نفر حال میدم و حال می کنم دچار یه لذت خاصی شده بودم . خودمو رو جاوید خم کرده و دو تا کف دستامو گذاشتم دور یکی از سینه هام و اونو به دهن جاوید مالیده و می گفتم بخورش بخورش عزیزم . اونم لباشو باز کرده و یه جوری سینه هامو می مکید که فکر می کردم کیر سوم رفته تو کوسم . احساس کیر چهارم رو هم وقتی داشتم که رامبد انگشت میانی دست راستشو که دراز و کلفت هم بود تا انتها می کرد تو کونم و درش می آورد . اونو می گرفت جلو چشام و تمام اون کرمهایی رو که مالیده بود و اثراتش رو انگشتش مشخص بود بهم نشون می داد و اون انگشتو می کرد تو دهنش و با یه ملچ ملوچ حسابی منو به اوج لذت می رسوند . من که یه جوری می شدم از این که انگشتی رو که کرده تو کونم بگیره و بلیسه . حالا ببین چقدر از سکس با من لذت برده که تونست خودشو با این مسئله که انگشت تو کون گذاشته منو تو دهنش میذاره حال کنه … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها