داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

از شروع لز تا کون دادن بخاطر لجبازی (۱)

سلام

اسم من سحره . برخلاف چیزی که آیدی اکانتم هست ! 19 سالمه و پارسال کنکور دادم . دلیل عضویتم اینجا و البته خیلی از سایتای ایرانی دیگه تو این زمینه + پیام رسان ها … پیدا کردن دوست پسر یا زوج بوده بعد از کنکور برای FMF که البته پارسال موفق شدم و دوستانی که تو سایتای دیگه فعالیت داشته باشن میشناسن منو …

داستانمو به اصرار برخی از عزیزان بعد از یک سال ، میزارم .
پدر من مهندس شهرسازی بود و توی پروژه های گازکشی روستاها تو جنوب کار میکرد تا سن 8-9 سالگی من . بعد از اون به دلایل شغلیش به شهر گرگان اومدیم . من توی سن بچگیم ، میشه گفت منزوی بودم و بجز بچه های همکارای بابام که تو خونه های سازمانی همسایه بودیم ، دوستی تو مدرسه نداشتم .
از بین اون دوستام ، سه تا از خانواده ها که بیشتر صمیمی بودیم ، توی یک آپارتمان 4واحدی خونه گرفتیم. صاحب خونه یک پیرمرد پیرزن بودن . شغل باباهامون هم 14-7 بود . دوهفته کار یک هفته خونه . برای همین وقتی میرفتن اونا ، ما سه تا خانواده (سه تازن و سه تا دختربچه) میرفتیم خونه یکیمون .

ما تا 10-11 سالگی کاملا چشمو گوش بسته بودیم . فقط میدونستیم که فلان جارو به کسی نباید نشون داد . البته کارای احمقانه زیاد میکردیم . مثلا وقتی تنها بودیم یواشکی حموم بریم یا تو باغچه جیش کنیم یا الکی به هم دیگه شیر بدیم .و … همه از این قبیل کارا کردن !

راستی !! اسم دوستام یکیشون مریم بود . اون سفید و نسبتا لاغر ولی خیلی خوشگل بود . یکی دیگشون هانیه که سبزه و یکم پر بود و خوش اندام . منم همه چیزم متوسط بود کلا
سال پنجم بود که فک کنم ، یکی تو فامیل مریم اینا ، بهش فیلم سکسی نشون داده بود . اینم کلا هیچی نگفته به ما … تا اینکه یک روز تو اتاق بودیم گفت : ( اونروز یکی بهم یک فیلم نشون داد که یک اقاهه “اونجاشو” میکرد تو عقب خانومه . خانومه هم آهُ اوه میکرد ) . بعدش یک مداد برداشت گفت کی حاضره روش همون کارو بکنیم ؟! کسی قبول نکرد .
بعدا من توخونه خودمون فک کردم با خودم . یعنی کلا تو فکرش بودم که اصلا یعنی چی همچین کاری و این چیزا . بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم ، تصمیم گرفتم ایندفه بهشون بگم من حاضرم .

خونه مریم اینا بودیم . تو اتفاق بهشون گفتم من قبول میکنم . اونام با شوق و اشتیاقی گفتن زود زود که انگار پسر هستنو میخان منو بکنن !! به بهانه مداد رنگی برداشتن ، رفتیم خونه هانی اینا . بهانه که نه . کلا قرار بود با مداد رنگیای اون مثل فیلمه بکنیم . رفتیمو من شلوارمو تا زانو دادم پایین و به شکم خابیدم . پاهامو یخورده باز کردم . چشمامو محکم بسته بودم منتظر بودم اونا یکاری بکنن . همونطوری خشک ولی صیقلی ، گذاشت توم . با اینکه خیلی باریک بود ، ولی خیلی خیلی احساس درد میکردم . هنوز فکر کنم اندازه یک نخود توم بود که اشکم در اومد . البته بیشتر ترس داشتم تا درد . خلاصه با کلی طعنه زدن که زدی زیرش و فلان … اندازه یک بند انگشت تو کونم فشار دادن . بعدش که در آوردن ، با صحنه حال بهم زنی روبرو شدیم که قابل گفتن نیست . مداد رو شستیم و اونقد حالمون بد شده بود که تا مدت ها اصلا از اینکارا نمیکردیم . ولی من دوست داشتم بازم تجربه کنم و همش بهش فکر میکردم

تابستون شده بود و دیگه بیکار بودیم . من برای اولین روزای عمرم ، قشنگ حشری بودن رو که تا اون موقع درکی ازش نداشتم حس میکردم . دوست داشتم تو مکان های مختلف لخت باشم . مثلا مامانم که بیرون میرفت واسه خرید ، همین که از پنجره میدیدم رفت ، لخت میشدم و میرفتم واسه خودم تو آشپزخونه و اتاق ها و حتی تو راه پله ها … یا پشت بوم خونه . دست شویی که میرفتم ، انگشت کوچیکمو سعی میکردم بکنم تو کونم و بشدت دوست داشتم اینکارو برای کص هم بکنم . ولی مامانم خیلی خیلی تاکید کرده بود که به جلوت اصلا دست نزنی و دستکاری نکنی . بزرگ نمیشی وگرنه مریض میشی (البته تو بچگی …)برا همینم میترسیدم اینکارو بکنم . حتی نمیدونستم که میشه یک چیزی رو توش فرو کرد . وگرنه اون موقع ها اینکارو میکردم قطعا !!! یا شلوارک میپوشیدم بدون شرت و وقتی با دوستام بودیم توی حیاط با دوچرخه ، عمدا یطوری پامو میذاشتم روی لبه دیوار تا کصم دیده بشه . چون دیگه از اون کارای یکی دوسال پیشش که همو لخت کنیم مثلا ، نمیکردیم یجورایی خجالتی شده بودیم نسبت به این کارا . و خلاصه از این حس ها که خیلی از دخترخانوما تجربه دارن .

من متوجه شدم که مریم هم کارای مثل من رو میکنه . یعنی اونم حشری میشه . از اونجایی که همش از اون روزی که مداد کردن تو کونم حرف میزد بطور غیرمستقیم . منم بعد از کلی مدت ، بهش گفتم بیا بدون اینکه به هانیه خبر بدیم ، یبار دیگه اینکارو بکنیم . ولی فکر کردیم که چیکار کنیم که مثل دفعه پیش مداد کثیف نشه و حالمون بد نشه . چون چیزی به ذهنمون نرسید ، منصرف شدیم . تا اینکه آخرای تابستون بود . مریم در خونمون رو زد گفتم بریم خونه ما . رفتیم مامانش نبود . منو برد تو دسشویی . گفت ببین من چیکار میکنم !! شیلنگ رو یاد گرفته بود میکرد تو کونشو میشست خودشو . نه اینکه فرو بکنه . میذاشت در سولاخش محکم فشار میداد و کلی آب اینور اونور میپاچید . ولی تمیز میشد توش یخورده . معلوم هم بود مداد و این چیزارو رد کرده . گفت تو هم بشین همینکارو بکن . با هزار اصرا منصرفش کردم و رفتیم تو اتاق خلاصه . مداد دراز کشید جلو آینه . پاهاشو داد بالا گفت اینجوری باید بشینی . مداد رو برداشت اندازه یک انگشت کرد تو کونش . بعد یکم مداد هم بغلش گذاشت . دوتایی !!! من که بیشتر ترسیده بودم و تعجب کرده بودم ، بهش گفتم چطوری اینارو یاد گرفتی ؟! فهمیدم همون فامیلشون که بهش فیلم رو نشون داده ، بهش این هارو هم یاد داده

** این مقدمه داستان بود . اگه استقبال خوبی بشه ، ادامه داستان که از اول راهنمایی تا سوم دبیرستان هست و مربوط میشه به لز کردن ما سه نفر توی همه این سال ها، تو قسمت بعدی اگه بخواید مینویسم . قسمت بعدیش هم داستان اولین کون دادنم به یک نفر بخاطر لجبازی با همین دوستام هست . اگه دوست دارید ادامه بدم ، با نظراتتون خوشحالم کنید**

نوشته: سحر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها