داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داستان کون دادنم به رضا

این داستان برمیگرده به سال اول دبیرستان.
مدرسه ی ما بچه ها یکم بی ادب بودن نسبت به بقیه بچه ها.
مثلا کیرشون نشون میدادن اونم تو کلاس!
اما خب معلم نمی دید‌ و منم زیاد برام نبود.
تا اینکه یک روز یکی از بچه های کلاس به اسم رضا کیرش رو در آورد و منم خیلی خوشم اومد و می خواستم بره تو کونم. رفتم خونه و خواستم از ذهنم بیارم بیرون اما نشد.
روز بعد از آقا اجازه گرفتم برم کنار رضا بشینم و نشستم.
یک زنگ که خورد و بعدش برگشتیم دستم رو زدم به کیرش، یک جورایی که فکر کنه حواس پرتی بوده.
دو روز بعد از خوردن زنگ تفریح دوم و برگشتن بچه ها ما ورزش داشتیم دو زنگ و زنگ آخر هم هنر آقا همون جا درس می داد و همیشه وسایل مون رو جمع می کردیم می بردیم بیرون. کلاس از بیرون بدون کلید باز نمی شد و کلید همیشه اون طرف در بود. رضا از آقا اجازه گرفت که بمونه و درسایی که برای خونه داده بود رو بخونه و من هم اجازه گرفتم و گفت زنگ آخر برین.
رضا رفت تو میز دیگه تا راحت تر درس بخونه.
منم رفتم کلید رو از اونور کشیدم و گذاشتم اینور در.
پرده ها رو هم کشیدم و رضا گفت: چرا پرده ها رو کشیدی گفتم چون نور نباشه.
من که میز کناری رضا بودم و اختلاف بین میزامون هم زیاد نبود، به دروغ مثلا مداد از دستم افتاد و پشتم رو به سمت رضا کردم. دیدم اول کاری نکرد همون شکلی مثلا می گشتم که دیدم انگشتش رو زد به کونم. اما واکنشی نشون ندادم و چند بار این کار رو کرد.
از پشت کیرش رو چسبوند به کونم و می مالید و منم حال می کردم.
صورتم رو برگردوندم و نشستم روی میز. پاهام رو بالا گفت و اومد روم. بعد از اینکه یکم مالید‌. اومد لب گرفت و بعد از اون دکمه های پیراهنم رو باز کرد و سینه هام رو خورد. شلوارم رو هم در آورد و اول انگشت کرد و بعد به زور کیرش رو کرد تو کونم. یک حس خوبی داشتم… حال می کردم چند بار تلمبه زد و آبش رو ریخت توی کونم و بعد هم کونم رو لیس زد. بعدش به چند روش دیگه هم کیرش رو کرد تو کونم و در آخر گفت زانو بزن و منم زدم و کیرش رو خوردم، تا ته کردم تا گلوم و باز در می ِآوردم و آبش رو هم ریخت تو دهنم و خوردمش.
بعد از اون شلوار و پیراهن مون رو پوشیدیم. و اول من رفتم دستشویی و برای اینکه کسی نفهمه اون یکم بعد تر رفت. کلید رو گذاشتم اونور در و مدت باقی مونده رو هم درس خوندیم.

نوشته: نن

گی
خاطرات نوجوانی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها