داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

وقتی پاهای مردونشو روی سرم فشار داد!

تلفنم زنگ خورد…گوشی رو برداشتم و بهم خبر دادن که برای مصاحبه کاری ساعت ۱۱ صبح فردا اونجا باشم.
خوشحال شدم.اولین مصاحبه کاریم بود و کلی براش هیجان زده شدم.فرداش صبح زود بیدار شدم.رفتم جلوی اینه خودمو نگاه کردم…موهام بلند بود و خیلی پر بود… با کش سر مدل گوجه ای بستم که مردونه تر جلوه کنم.صورتمو با تیغ زدم که در عین حال تمیز و مرتب باشم.احساس کردم زیادی بیبی فیس هستم و ممکنه توی مصاحبه جدیم نگیرن.در کمد لباسامو باز کردم و فکر کردم چه لباسی بپوشم بهتره.احتمالا هر چی رسمی تر بهتر بود…یه پیرهن مردونه انتخاب کردم…جوراب های سفید حوله ایم رو پام کردم.کفش های مدل کالجمو از کمد در اوردم و پاهامو توش سر دادم.سایز پام ۴۲ هست نه بزرگه نه کوچیک.
سوار ماشینم شدم و رفتم سمت شرکتشون.یه شرکت بازرگانی بود که به یه نیروی جوون تازه کار احتیاج داشتن.
رسیدم دم ساختمون شرکتشون…ساختمون خیلی شیکی بود و معلوم بود جای درست و حسابی ای هست.زنگ رو زدم و راهنماییم کردن طبقه بالا.
اول با منابع انسانی مصاحبه داشتم که یه پسر خیلی خوش تیپ با پیرهن مردونه و کراوات و کفش مردونه اومد نشست جلوم…ازم ۲۰ دقیقه ای سوال پرسید و گفت حالا باید با مدیریت صحبت کنی.
منم که از تمیزی و شیکی شرکت پشمام ریخته بود رفتم طبقه بالاو اتاق مدیریت.در رو زدم و دیدم یک مرد ۳۵ ساله قد بلند و هیکل فیت ورزشکاری، پیرهن مردونه ابی و یک کراوات طرح دار ساده، شلوار کتون قهوه ای و کفش مردونه خیلی بزرگ مشکی…بوی ادکلنش اتاق رو برداشته بود…موهاش خیلی مرتب…چشم و ابرو مشکی و مردونه.دلم رفت
خیلی خوش برخورد بلند شد و منو دعوت کرد به نشستن
گفت خب پرهام عزیز خوش اومدی.رزومه ات رو قبل از اینکه بیای نگاه کردم.یکم از خودت میگی؟
من که قلبم توی دهنم بود و از شدت خوش تیپی اقای مدیر قشنگ خیس شده بودم گفتم:خب من پرهامم…۲۳ سالمه…عاشق کارهایی هستم که منو به چالش بکشه
مدیر:من علیرضا هستم.خوشحالم پرهام که رزومه ات رو برای ما فرستادی.نمونه کارهات واقعا حیرت انگیز هست و جزو ۱۰ نفر برتر ما از ۲۳۰ رزومه ای که برامون فرستادن هستی.
پرهام:خوشحالم که اینو میشنوم
علیرضا:یکم راجع به خودت بیشتر میگی؟
من قلبم شروع کرد تندتر زدن…از همدیگه چشم برنمیداشتیم و نمیتونستم باور کنم که همونقدر که من لب و لوچم اب افتاده اونم از من خوشش اومده باشه!اخه اصلا هم بهش نمیخوره گی باشه!
من:خب من کلا ادم ارومیم…و ادم درونگرایی هستم یجورایی
علیرضا:میتونم یه چیزی بگم؟البته ببخشید وسط حرفت
من:بله بله حتما
علیرضا:تا حالا کسی بهت گفته که چقدر خوشگل هستی؟
پشمام پر پر شد!
من:راستش چرا ولی شما هم بیش از اندازه خوش تیپ و مردونه هستین!
علیرضا:تو خیلی بیبی فیسی با اینکه رفتارت مردونست اما صورتت ظرافت خاصی داره و از لحظه ای که اومدی تو نمیتونم ازت چشم بردارم.
من:راستش هیچکس راجع به من نمیدونه که من…
علیرضا:میشه بلند شی بیای جلوتر؟
نمیتونستم بلند شم…بدجوری راست کرده بودم…ولی بلند شدم…دیدم جلوی شلوارم خیس شده…و اونم خیره شد دقیقا به همون نقطه…کم کم رفتم جلو و اون همینطور که نشسته بود به من خیره بود…وقتی بالای سرش رسیدم دیدم کیرش سیخ سیخ از روی شلوار کتونش زده بیرون!و معلوم بود خایه های خیلی گنده ای داره چون بدجوری از روی شلوار معلوم بودن!دستامو گرفت و منو نشوند روی پاش.تلفن رو برداشت،به منشیش گفت جلسه نیم ساعت بعد رو کنسل کن باشه برای ساعت ۲
تلفن رو گذاشت سر جاش…دستای مردونشو که پر از مو بود نگاه کردم…و دستای ظریف بدون موی خودمو کنار دستش گذاشتم…تمام بدنم داشت میلرزید و درست روی کیرش نشسته بودم…تکون تکون خوردن کیرشو داشتم حس میکردم…اول یه نگاه خیلی حشر مردونه ای بهم کرد و بعد شروع کرد گردنمو میک زدن…بدنم یجوری لرزید که انگار دارم تشنج میکنم…زبون داغشو برد سمت گوشم و لاله ی گوشمو میلیسید…در گوشم اروم گفت:چه بوی خوبی میدی! و در ادامه زمزمه کرد،دوست داری بلیسمش برات؟
من که کاملا تسلیم بودم بلند شدم و شلوارمو جوری کشید پایین که اصلا نفهمیدم چی شد…در مقابل اون شبیه دیو و دلبر بودم…اون خیلی گنده قد بلند و مردونه بود و من خیلی بدنم ظریف تر و قدم نرمال و کوتاه تر.
زبونش برد لای کونم و شروع کرد لیسیدن…و توش نفس میکشید.من سرمو بردم پایین و به کفش هاش و جوراب های خاکستری حوله ایش توی اون کفش های مردونه نگاه کردم…جورابش بافت داشت و انقدر شیک بود که تاحالا ندیده بودم…کفش هاشو فرم نشستنش داشت دیوونم میکرد.
بهش گفتم کفشاتو درار…کفشاشو در اورد و بهشت من واقعی شد.پاهای فوق العاده خوش فرم توی جوراب اونقدر شیک حوله ای!
همینطور لیس میزد و شروع کرد دکمه های پرهنشو در اوردن!
علیرضا:از پاهام خوشت میاد؟
من:دیوونم دارن میکنن!
دیدم یکی از جوراباشو در اورد و گذاشت توی دهنم! پاهاش هیچ ایرادی ندارن!خوش فرم و مردونه و روشون مو داشت.موهای صاف و کمی بلند
سرمو خو کرد روی میز و تا به خودم بیام دیدم یه تف کرد صاف روی سوراخ کونم و پاهای مردونشو بلند کرد و گذاشت روی سرم.پاشو فشار داد روی سرم و سرمو چسبوند روی میزش.فقط دیدم یه کیر ۱۸ سانتی که بیش از اندازه کلفت و داغ بود اروم اروم جاش کرد توی کونم.جورابهش دهنم بود و داد میزدم و صدام تو جورابش خفه میشد!اول اروم اروم تلمبه زد و بعد تندش کرد.هر چی تندترش میکرد پاشو بیشتر روی سرم فشار میداد.یجوری اه میکشیدم که نفسم بند میومد!جر میخوردم، به معنای واقعی…پاشو از روی سرم برداشت و موهامو کشید.سرم رفت عقب سمت سر خودش، تو کوشم گفت:خوش اومدی چون بدجوری استخدامی و قراره هر روز جر بخوری!
شروع کردم جیغ زدن از درد و لذت و خدارو شکر جورابش دهنمو چفت و بست کرده بود!خیلی سریع چند تا ضربه خیلی محکم با کیرش زد به کونم.با فاصله ولی خیلی محکم.پرت میشدم رو به جلو ولی با دستش سرمو گرفته بود.صدای خایه های که میخورد در کیونم اتاق رو برداشت!ابشو ریخت تا قطره اخرشو تو کونم.منم بدون اینکه دست بهم بخوره انقدر کونم حال اومده بود که ابم پاشیده شد روی میزش.هر دو یه لحظه اروم گرفتیم!
من استخدام شدم!

نوشته: کامی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها