داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

دادنی رو باید داد

سلام من اسمم طنازه ۲۷ سالمه و تو یه شرکت مهندسی کار میکنم . نه چاقم نه زیاد لاغر و ورزش هم میکنم و یه مدت توی تیم والیبال پاسور بودم و الانم بدنسازی کار میکنم . به پایین تنه و رون و باسن خیلی اهمیت میدم و موهامم اکثرا میذارم بلند باشه . اهل لاشی بازی و پسر بازی و این کارام نیستم و روابط محدودی با جنس مخالف دارم . چند بارم محل کارمو بخاطر همین مسئله عوض کردم و کلا از روابط مسخره و بزن دررو حالم بهم میخوره .
حالا همه اینا رو گفتم که بگم من که اینهمه ادعام میشد و بقول معروف آب از دستم نمیچکید چطور وا دادم و با محرم ترین فرد زندگیم یعنی برادرم رابطه جنسی برقرار کردم.

اون سال تابستون که قرار بود برای مسابقه برم همدان مربیم گفت سه کیلو باید کم کنی و روی عضلات باسنتم باید بیشتر کار کنی . یه برنامه غذایی عجیب غریبم بهم داد و قرار شد تا یه ماه دیگه خودمو برسونم . خلاصه صبح و بعدازظهر کارم شده بود دراز و نشست و حرکتای ترکیبی و کار روی عضلات پایین تنه . توی خونه بهترین گزینه برای کمک کردن و همراهی برادرم رضا بود که اونم جودو کار میکرد و بدن آماده ای داشت . موقع تمرین ازش میخواستم بیاد پاهامو بگیره دراز و نشست برم یا از پشت روی پاهام بشینه تا برای کمک به عضله باسن بالا تنه رو بالا بیارم . یه سری نرمشا و حرکات پیچیده هم خودش یادم داده بود که با کمک خودش انجام میدادم .
خدایی خیلی منو تشویق میکرد و بهم انگیزه میداد که ادامه بدم و کمکم میکرد تا به وزن و فرم ایده آل خودم برسم . توی همین روزا بود که اولین برخوردای غیر طبیعی بین ما پیش اومد و ما که تا الان فقط خواهر برادر بودیم یکم نگاهمون نسبت به هم عوض بشه. یه بار که داشتم دراز و نشست میرفتم و حدود چهل تا رفته بودم و حداقل سی تا دیگه باید میرفتم از خستگی و فشار پاها از هم باز شده بود و هرکاری میکردم نمیتونستم پاهامو ببندم و به سختی داشتم ادامه میدادم . ده تای آخر با هر زور و مکافاتی بود رفتم و پاهام کامل از هم باز شده بود و آخریشو که رفتم خودمو انداختم رو زمین ولو شدم و رضا همونطور پایین پاهام ایستاده بود و داشت منو نگاه میکرد و انگار چیزی میخواست بگه . بلند شد بره گفت خشتک شلوارتو بدوز ! دست بردم وسط شلوارم یه دفعه خشکم زد . اندازه کف دست خشتکم پاره بود و من متوجه نبودم و تمام این مدت جلوی رضا با پاهای باز داشتم پایین بالا میکردم . اتفاقا شورتی که اونروز پام بود به زور همه کسمو پوشش میداد . عجب سوتی بدی داده بودم و همش به این فکر میکردم رضا چه فکری پیش خودش کرده .
خلاصه اونروز گذشت و تصمیم گرفتم به روی خودم نیارم و تغییری توی تمریناتم ندم و ادامه بدم ، ولی کنجکاو بودم بدونم رضا اونروز چی دیده و چی فکر کرده . یه بار که دوباره داشتم دراز نشست میرفتم و رضا پایین پاهامو گرفته بود ، متوجه نگاهش به وسط پاهام شده بودم . پرسیدم : چیه نکنه دوباره پاره شده ؟ گفت نه دیگه پاره نیست !! هردو خندیدیم و ادامه دادیم. موقع حرکت باسن یکی دوبار برخورد دستاشو به باسنم حس کردم و احساس کردم عمدا داره این کارو میکنه . یه دفعه گفت بذار بشینم روی پاهات بالا تنه تو نگه دارم که بیشتر بتونی بالا بیای . من به شکم روی تشک دراز کشیده بودم اومد نشست یکم پایینتر از باسنم و دستاشو از زیر بدنم رد کرد و گفت خودتو بیار بالا . دستاش از همیشه به سینه هام نزدیکتر بود و خودمو که بالا میاوردم باسنم به زیر شکمش برخورد میکرد . چندین بار این حرکت تکرار شد و عرض بار اون یکم بیشتر میومد جلو و دستاشو به سینه هام نزدیکتر میکرد . توی آخرین حرکت دیگه دستاش کامل سینه هامو گرفته بود و خودشم نشسته بود روی باسنم . سی ثانیه توی همون حالت وایسادم و بعد ولو شدم روی تشک . دستاش هنوز زیر سینه هام بود و خودشم روی باسنم .
یه ذره احساس شرم همراه با یه کوچولو لذت اومده بود سراغم و میخواستم ببینم این رضا خان چی بارشه! وانمود کردم خیلی خسته شدم و نای بلند شدن ندارم و گفتم ماهیچه های پشتم گرفته . همون چیزی که انتظار داشتم از زبونش شنیدم و گفت بذار یکم ماساژ بدم بهتر میشه . با حرکت سر رضایتمو اعلام کردم و چشمامو بستم و منتظر شدم ببینم چیکار میکنه . شروع کرد به ماساژ دادن پشتم با حرکات انگشت و کف دستش . یه حرکات دایره ای و رفت و برگشت با دستاش انجام میداد و خون رو توی همه ماهیچه های پشتم وادار به حرکت میکرد . عجب حرفه ای بود و من خبر نداشتم ! این همه مدت یه ماساژور حرفه ای تو خونه داشتیم و من میرفتم بیرون پول میدادم واسه ماساژ و اسپا .
حرکاتش خیلی استادانه بود و سنگ زیر دستش موم میشد ، توی خماری این ماساژ حرفه ای بودم که گفت تیشرتت رو درار تا بهتر بتونم ماساژت بدم . گفتم من حال ندارم خودت درش بیار! ( اینم بگم خونه ما کلا دو طبقه بود و طبقه ما مستقل بود و مامان بابا خیلی به ندرت بالا میومدن و هروقتم میخواستن بیان قبلش میگفتن ) رضا دست برد تیشرتمو از زیرم آورد بالا و منم دستامو بالا گرفتم تا راحت از بدنم خارج بشه . بعدش گفت اگه دوست داری شلوارتم دربیار تا یه ماساژ کامل بهت بدم . گفتم شلوار نه زشته . گفت منکه نگفتم خشتک پاره جلوم طاقباز بشینی میخوام پشتتو ماساژ بدم ! پرسیدم رضا ؟ راستی اون روز خیلی ضایع بودم ؟ گفت کدوم روز ؟ گفتم خودت میدونی دیگه خودتو به اون راه نزن! گفت ضایع که نه ولی خب گذشت دیگه مهم نیست . بهش فکر نکن . +حالا چیزی دیدی یا نه ؟ – نه بابا چی باید میدیدم مگه ؟ + دروغ نگو دیدم چطور نگاه میکردی! -خب دیدم ولی نه همشو !! + همشو ؟؟ یعنی توقع داشتی همه شو ببینی ؟ – اه دختر چه گیری دادیا اصلا بیخیال ، حالا ماساژ میخوای یا نه ؟ + اگه راستشو بگی اونروز چی دیدی هرچی تو بگی! – هرچی من بگم ؟؟ + آره هرچی تو بگی ولی به شرطی که راستشو بگی ! – خب راستش دیدم دیگه ! یعنی بیشترشو دیدم ! + چیو دیدی ؟ – گیر نده دیگه حالا خب دیدمش دیگه + چیو دیدی ؟ – نانازتو !! موهاشم نزده بودی ! + پس خوب دقتم کردی ؟ خیلی بیشعوری!! – خب تقصیر خودت بود مگه من خشتکتو پاره کرده بودم ؟ حالا ماساژ بدم یا برم ؟

هرکاری دوس داری بکن ، تو که همه چیزو دیدی دیگه !!
شروع کرد دراوردن شلوارم و پاهامو از زمین فاصله دادم تا کامل از پام خارج کنه . فقط یه شرت پام بود و یه سوتین نازک . گفت بذار بند اینو باز کنم اذیت نشی . سوتینو باز کرد و کارشو شروع کرد . از کف پا تا پشت کتفمو چندین با با حرکتای حرفه ای و دایره ای با دستاش رفت و برگشت و روی باسنم یه حرکات دایره ای خاصی انجام میداد و یه خورده هم لای پاهام وارد میشد نوک انگشتاش . حس آرامش و لذت داشت کم کم جای خودشو به شهوت میداد و حرکات دست رضا اطراف سینه و باسنم نشون میداد اونم شهوت بهش غلبه کرده . احساس کردم داره آروم آروم شرتمو میکشه پایین و از روی باسنم ردش کرد . دستمو بردم دستاشو گرفتم گفتم اونو نه! گفت من که همه چیزو دیدم دیگه نگران چی هستی؟ گفتم نه ! اونم بی توجه به من کارشو ادامه داد و خودمم دلم میخواست جلوش کامل لخت باشم ولی خب باید یکم ناز دخترونه چاشنیش میکردم!
حالا دیگه لخت لخت جلوش دراز کشیده بودم و اونم حرکاتش دور باسنم متمرکز شده بود و داشت با حرکتای دستش لمبرهای باسنمو باز و بسته میکرد . دوباره دستش اومد سمت بالا تنه و رفت زیر سینه هام و شروع کرد ماساژ اونا. گفت اگه دوس داری برگرد اونورم ماساژ بدم! گفتم حال ندارم خسته ام! آروم دستشو انداخت زیر بدنم منو برگردونه ، گفتم رضا نه ! خجالت میکشم ! دستامو بردم جلوی کسم و سینه هامو گرفتم و آماده بودم کامل منو برگردونه سمت خودش . منو که برگردوند گفت ببینم اون زیر چی داری شیطون ؟!! چشمامو بسته بودم و میگفتم رضا نه ! زشته ! ولی اینا حرف دلم نبود و دلم میخواست رضا همه جای بدنمو ببینه . دستشو آورد آروم دستمو از سینه هام جدا کرد و شروع کرد به مالیدن و ماساژ این دوتا توده برجسته بدنم که نصف لذتهای جنسی بدن توی اونا جمع شده . خودم داشتم حس میکردم یه اتفاقایی داره توی بدنم میفته و هورمونهای جنسی دارن کار خودشونو میکنن . نوک سینه هام چند برابر حالت عادی شده بود و به شدت آستانه تحریکم پایین اومده بود . مناظر بودم رضا دستمو از روی کسم بده کنار و دیگه مانعی بین بدن من و چشمای اون نباشه . دستشو گذاشت روی دستم و آروم اونو کنار کشید و گفت : بازم دیدمش ! دیگه هیچ مقاومتی نمیخواستم بکنم و دلم میخواست همه جای بدنم لمس بشه . پاهامو باز کرد و یکم با دستش برجستگی بالای کسمو مالش داد و بعدش رفت پایین سرشو به کسم نزدیک کرد و شروع کرد بوسیدن کسم . چه لذتی داره این لامصب چرا تا حالا از این لذت خودمو محروم کردم ؟ با زبونش شروع کرد خوردن و لیسیدن کسم و دستاشم آروم اومد بالا سمت سینه هام. توی ابرا بودم و مرتب اسمشو صدا میزدم و آه میکشیدم و به خودم میپیچیدم . یه ده دقیقه ای ادامه داد که ارضا شدم و یکی از لذتبخش ترین تجربه های عمرمو احساس کردم . منو برگردوند و به پشت خوابوند و شروع کرد مالیدن باسنم و لای پاهام و کسم که کامل خیس شده بود و آبش زده بود بیرون . خودمو آماده کرده بودم دربرابر این لذتی که بهم داده منم یه لذت بهش بدم و اونم بتونه خودشو خالی کنه. کمی بعد نرمی کیرشو لای پاهام حس کردم و دیدم داره لای شکافم بالا پایین میکنه با باقیمونده ترشحات کسم داره نوک کیرشو خیس میکنه . احتمالا یه تجربه دردناک ولی لذتبخش رو قرار بود تجربه کنم ولی مشکلی با این قضیه نداشتم و برای یه بار هم که بود میخواستم تجربه کنم . پاهامو باز کرد و آروم کلاهک کیرش اومد روبروی سوراخم و با کمی فشار که پشتش بود به اندازه چند سانتیمتر رفت داخل . درد وحشتناکی اومد سراغم و یه لحظه ترسیدم و یه کم خودمو جمع کردم . شروع کرد ماساژ دادن اطراف سوراخ و لمبرهای باسنم و چند وقت یه بار دوباره کلاهک کیرش چند سانتی فرو میرفت داخل و کنی بیشتر نگه میداشت تا حساسیت و دردم کمتر بشه. مدتی این حرکات و ماساژها ادامه داشت و این بار یکم ماده چرب یا ژل به سوراخ زد و با آب دهن کیرشو خیس کرد و نشست پشتم و شروع کرد حرکت رفت و برگشت ، مدتی طول کشید تا عادت کردم حداقل نصف کیرش داخل بره . یه کم داخل نگه داشت و جا باز کرد و شروع کرد به کردن من از پشت . درد جای خودشو به لذت داده بود و داشتم کیف میکردم و ناله و آه و اوه راه انداخته بودم . اینقد هردو غرق لذت شده بودیم که نفهمیدم کی کیرش راه خودشو باز کرده و تا آخر رفته داخل . خسته شده بود یکم توی همون حالت دراز کشید روم . کیر رضا توی سوراخ باسنم بود و خودش خوابیده بود روم و داشت نفس نفس میزد . یه دفعه گفت اومد! و کیرش شروع کرد پرتاب کردن آبش و حرکاتشو قشنگ میتونستم حس کنم .
تموم که شد کیرشو آروم کشید بیرون و بوسم کرد و رفت دستشویی منم سریع خودمو پاک کردم و لباسا رو برداشتم پریدم تو حموم .
از حموم که اومدم رضا با یه لیوان شیرکاکائو به استقبالم اومد لبمو بوسید گفت : خسته نباشی طناز خشگل و ورزشکار خودم ! منم بوسیدمش گفتم : ممنون ماساژور حرفه ای و باحال خودم!! از این به بعد ماساژ میام پیش خودت !

نوشته: طناز

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها