داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

سکس جردادنی نازنین و دوست پسرش

سلام من زینبم!13سالمه و یه دوست صمیمی دارم به نام نازنین!مامان نازنین از باباش طلاق گرفته و ازدواج کرده و تهرانه ولی نازی فعلا آبادان تو خونه ی مامانبزرگ و بابابزرگشه!از بس نازنین منو دعوت کرده بود به دست کلید خونشون دستم مونده بود!!یه روز به نازنین زنگ زدم گفتم چه خبر؟گف هیچی!بهش گفتم امروز بیام پیشت؟!گفت نه بابا مامانبزرگ و بابا بزرگم رفتنه منم دارم خوش میگذرونم منم گفتم نامرد کوفتت شه!و خداحافظی کردیم!اما من گوشم بدهکار نبود گفتم حتما میرم،تا سورپرایزش کنم!ساعت8رسیدم دم خونشون و با کلید درو باز کردم!آروم آروم پیش میرفتم و در هال رو هم باز کردم!دیدم هیچکییییی تو خونه نیست با خودم گفتم ای بابا این همه اومدم کسی نیست!!!که گفتم برم ببینم چی دارن حالا تو خونشون!!رفتم تو آشپز خونه که صدای حرف زدن اومد منم سنگر گرفتم پشت اپن!!دیدم به همه ی پذیرایی باز بود!ولی کسی متوجهم نمیشد!دیدم نازنین با یه پسر که قد بلند بود و موهاش بلوند بود وسفید بود تو پذیرایین!نازنینم با اون پسره که بعد ها فهمیدم اسمش امیده اومدن نشستن رو مبلو با هم حرف میزدن و چرتو پرت تحویل میدادن!!پسره یه تیشرت سیاه بوشیده بود که اندام ورزش کاریش تو چشم بود و یه شلوار که دیگه نزدیک بود از پاش بیفته!!!نازنینم یه دامن که حتی به وسطای رونشم نمیرسید و به رنگ سفید پوشیده بود که با پوست تیره اش تضاد جالبی داشت به همراه یه نیم تنه گردنی سفید که بند گردنش رو شل بسته بود و عمدا بین حرفای پسره یه دفعه گفت وا کنترل کجاست؟حالا خوبه تلوزیون خاموش بود ولی من این دوستی خودم رو میشناسم هیچکدوم از کاراش بی دلیل نیست!!!کنترل رو مبل ونزدیکش بود ولی نازی به طور ضایع گرفت هلش داد و رو زمین انداختش!که خم شد رو کنترل ولی زانو هاش اصلا خم نشده بودن و صاف صاف بودن!به چشم دیدم که نازی یه شرت طوری بندی پوشیده بود که تازه !”!قسمتش که بندی ظریف یا بهتره بگم نخ بود و قرار بود لا خط کونش باشه رو ظاهرا عمدا بر عکس پوشیده بود و اون قسمت که کلف تر بود رو کونش بود و کونش رو قلمبه کرده بود و پنج دقیقه تو همون حالت موند و بالاخره نششست ولی پسره بدجور حشری شده بود!!پسره دوباره شروع کرد حرف زدن که نازنین ایندفعه سمت چپ برگردوند که نیم تنهه به سمت می میه چپش کشیده شد و نازنین تو همون حالت موند!پسره دیگه صداش در نمیومد با چشماش داشت می میه نازنین رو میخور ونازنین میخواست حشریش کنه تو همون حا لت موند و دستش رو رو لبه تکیه گاه مبل گذاشت ک بابند پشت گردنش بازی میکرد منتظر پسره بود تا شروع کنه!آقا من چشمم در اومده بود!می میش با مزه بود و کوچیک و اندازه ی مشت دست یه زنه 30ساله بودن!به پسره که نگاه کردم اندازه ی 2بند انگشت با می میه نازنین فاصله داشت!نازنینم نگه داشته بود و همونطور که روش سمت چپ بود به پسره که نزدیک سمت راست و می میش بود رو داشت نگاه میکرد تا ببینه چقدر تاثیر گذاشته!که یدفعه پسره با سرعت شونه ی چپ نازنین رو با دست راست گرفت و با دست چپ پهلوش و رو مبل رو کمر خوابوند و می میه راستش رو که داشت با نگاهش قورتش میداد رو گازش گرفت محححکما!!به قدری که تصفه می میش تو دهنش بود و مچاله شده بود!!نازنیم یه دفعه که گاز گرفته شد یه دادی زد بلللند!امید بالاخره بعد از 10دقیقه که می میه نازنین رو گاز میگرفت و نازنین فقط داد میزد رو ول کرد!و با شهوت به نازنین نگاه کرد!نازنینم با لبخنده نیمه جون به می میش نگاه کردم جای دندونای امید مونده بود و حسابی قرمز شده بود!نازنین شروع به درآوردن لباس امید کرد و فقط شرت رو گذاشت امیدم به یه حرکت دامن نازنین رو کند!مقابلش یه شرت توری سیاه بود که کس نازنین رو به خوبی نشون میداد چون فقط یه نخ بود که اونم تو خط کسش بود!!! از رو شرت که هیچ فقط یه نخ بود که کس نازنین رو لیس زد و نازنین خندید!نازنین گفت به اونم میرسیم!پسره خنده ی شهوتناکی کرد و اومد بالا و لب جانانه ای از نازی گرفت و گردنش.رو خورد!نازی هم آو اوهش خونه رو رو هوا برده بود!پسره نیم تنه گردنیه نازنین رو در آورد و رو به روش یه کرست سیاهه توریه بدونه بند رو شونه بود و کرست رو سینه ی سمتراست نازنین پایین اومده بود!امید خندید و گفت شیطون خانوم این چه کاریه آخه؟!مثل یه دختر خوب میومدی میگفتی سکس میخوام و دوتایشون شروع کردن خندیدن!پسره کرس ت رو در آورد و دو تا می میه خوشگل و خوردنی که یکیش حالا قرمز شده بود و دیگری هم یه هاله ی قهوه ای درشت داشت که نشون میداد تو رشده که نازنین گفت مراقب باش قرص میخورم تا می میام هم بزرگ شن ممکنه شیر بده !آقا چشمام هزار تا شدن!پسره گفت اشکال نداره!یکم شیرم میخورم!همه حرفاش رو هوسناک میگفت!بعد نازی گفت دیگه هم گاز نگیر چون تو سینه هام چون تو رشدن یه حالت بادکنکی هست که گاز بگیری دردم میاد!امیدم با لبخند گفت باشه!شروع کرد مکیدن و نازی هم آهو اوه کردن!که یه دفعه پسره گازش گرفت محکم نازنینم جیغ بلندی زد!که پسره گف بابا اروم باش!!نازنینم گف چطور آروم باشم؟؟می میام تو رشدن درد دارن اگه دس بزنم اونوقت گاز میگیری؟پسره لبخند زد و گف حالا…ولی خداییش شیرت خیلی خوشمزه بود!!و نازنین گف مرسی! پسره رف پایین تر و شرت نازنین رو از پاش در آورد و بو کشید و گفت چه بویی؟چقدر این کس خوشگله؟واقعن هم کس نازنین خوشکل بود!یه کس پف کرده و خیس و یه تاره مو هم نداشت!پسره مثه قطعی زده ها شروع کرد لیس زدن نازنینم آهش بلند شده بود!که پسره چوچولش رو گاز گرفت!کلا پسره میونه ی خوبی با گاز گرفتن داشت!!!نازنین یه جیغی کشیدو آروم شد!امید زانو های نازی رو تو شکمش خم کرد نازی هم تو همون حالتش گفت تو یخچال یه اسپری با کرم گذاشتمه بیار شون در ضمن از کسم نکنم از کونم بکن هنوز دخترم!پسره یه چشم بلند گفت و شرتش رو در آورد و گفت اول بخورش و نازی هم شروع کرد ساک زدن که گف دیگه بسه!برو بیار!آقا من به غلط کردن افتادم گفتم حالا منو میبینه!رفتم تو کنج اپن!امید یا همون پسره اومد یخچالو باز کرد و کرم و اسپری رو برد!یه نفس راحت کشیدم و دوباره نگاهشون کردم!پسره کرم و اسپری رو گذاشت رو زمین جفت مبل و نازی رو برعکس کرد و یه کوسن گذاشت زیره شکمش و نازی کونش رو تو صورت امید قلنبه کرد که امید لبخند شهوتناکی کرد و شروع کرد کرم مالیدن رو کون نازی و به کیر خودش اسپری زد!نازی دوباره گف آروم لطفا!!که پسره لبخند موزی زد و کیرشو یه دفعه فرستاد تو!و همینطور شروع کرد تلمبه زدن!نازی فقط دادو بیداد و گفت میخوامت امید!تند تر!میخوام پارم کنی جرم بدی یالا لعنتی!اونم بیشتر حشری شد و مثل دیوونه ها تلمبه میزد نازی هم دو باره دادو بیداد که یه دفعه جیغی زد و شل شد!فهمیدم ارضا شده!که ام ید گفت داره آبم میاد بریزم یا نه؟!نازی گف نه نریز!که پسره ریخت رو کون و کمرش و روش افتاد!منم یه یاخدایی گفتم و رفتم تو حمومشون که تو آشپز خونه بود!گفتم حالا دیگه میخوان برن من بیچاره نشم یه وقت!!حمومشون یه پرده وسطش بود که سمت راست پرده وان بود و سمت چپ دوش بود!رفتم قسمت وان پرده رو هم کشیدم تا از درم معلوم نباشم یه دفعه صداشون اومد که تو حموم میخوان بیان!ای خاک به سررررم شد!که خدا شکری رفتن قسمت دوش من از کناده ی پرده نظاره گر بودم!بازم کیر امید تو کون نازی بود و ایندفعه امید شیر آب رو باز کرد و به کمر خوابید نازی هم طبق معمول آهو اوه!!! امید همونطور که کیرش تو کون نازی بود با یه دستش می میه نازی رو مچاله میکرد و با دست دیگش می می آورد بالا میکشید و خودش میخورد که گفت اخ جوون شیر!!و گاز گرفت!نازنین فقط اخو اوخ میکرد دیگه!امید کیرش رو در آورد و شروع کرد گاز گرفتن می میه راست نازی که دیگه کبود شده بود!پاشدن و امید با می می های نازی ور رفت و نازی گفت امید کونم احساس میکنم که جرداده شده پسره هم گفت الان بریم تو اتاق معاینت کنم!!!و رفتن بیرون!رفتم بیرون منم خدا شکری رفته بودن تو اتاق!منم دیدم ساعت12شده!!!بدو رفتم بیرون کلیدا رو هم بردم با خودم! امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: زینب

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها