داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خیاطی لباس زنم (۱)

سلام به همه ، داستان نمیخوام بگم ، واقعیته
خودم ۲۸ سالمه و تیپ معمولی و غیرتی رو زنم بودم . زنم ۲۶ سالشه چادری و با حیا
داستان این بود که پارسال سالگرد ازدواجمون رفتم واسش کادو بخرم که بعد کلی گشتن چون شب وفات بود و ماه رمضون یک مانتو فروشی باز دیدم و یکهو یک مانتو چشمم گرفت ، ساز زنم حدودا گفتم و خانومه گفت کلا یکی داریم ، خریدمش و با ذوق اومدم به زنم کادو دادمش ، طفلی تا دید جیغ زد و زود پوشید ولی چشمتون روز بد نبینه تو تنش زار میزد انقد گشاد بود ، خورد تو ذوقم و گفتم همین امشب سایزش میکنم ، هرچی گشتم هیچجایی باز نبود فقط یک خیاطی مردونه باز بود ولی غیرتم اجازه نمیداد برم اونجا . برگشتم خونه دیدم زنم پرسید چکارش کردی ، گفتم جایی نبود که بدم از روی لین مانتوت الگو بزنه این جدید جز یک مردونه که گفت نبردی که ، گفتم نه . خلاصه یک کم گذشت ولی دلم سوخت و گفتم اونکه زنمو نمیخواد سایز کنه میخواد از رو لباس دیگش سایز کنه . رفتم و بهش دادم چون سر کوچمون بود ، جوان خوبی بود حدودا ۳۰ ساله ، گفت این دو مدل مانتو کلا فرق داره نمیشه از رو هم الگو کنم بگید خانومتون بیاد تو تنشون ببینم ، خیلی بدم اومد و هیچی نگفتم ، فوری عذر خواهی کرد و گفت فقط میخواستم راهنمایی کنم و ببخشید ، ولی دوست نداشتم زنمو بی کادو بذارم ، رفتم و با بدبختی و منت راضیش کردم اومد ، ساعت شده بو ۱۰ شب حدودا ، سلام کردیم و گفت لطفا بپوشید خانومم گفت باید چادر در بیارم که گفتم عیب نداره دیگه مانتو پوشیدست ، پوشید و اومد جلو پسره که پسره گفت اوه اوه سه سایز بزرگه اقااااا . گفت اگر اشکال نداره سایز کنم ، زبونم بند بود و با سر گفتم اوکی .
اول نشست زمین و گفت قدش تا کجا باشه که خانومم گفت زیر زانو که سوزن زد بعد گفت اندامی دوست دارید یا باز که خانومم گفت باز که پسره گفت این طرح اگر اندامی بشه یک مقداری خیلی قشنگه ، میگفت قبلا مانتو دوز بوده که گفتم اندامی ازاد که زد زیر خنده و گفت مدل جدیده.
رفت پشت زنم و پارچه جمع کرد از جاو چسبید به سینه های زنم و گفت چقدر بچسبه به تن ، زنم قرمز شد و خودم دهنم خشک هیچی نگفتم و رفت از دو بقل گرف و پارچه تنظیم کرد و منم فقط نگاه میکردم و به زنم اوکی دادم که عیب نداره ، هم عصبانی بودم هم بی حس نمیدونم چم شده بود ، خشک بودم دیدم داره کم کم دستش میزنه پشت زنم و سوزنم میزنه پارچه ، حس عجیبی بود زنم تو چشام نگله نمیکرد ، کم کم حس خوش داشت میومد واسم رفت سراغ کمر و گفت دور باسنش خیلی بازه انگار اب سرد ریختن رو سرم کسی از بلسن زنم بگه ، با دستش دیگه قشنگ داشت دور کمر و باسن زنم لمس میکرد ، و بالاخره جلو لباس و همونجا سایز زد و دوخت و داد به ما گفت بپوشید ببینم ایراد نداره ، که پوشید و دیدم تمام اندام زنم تو این مانتو بیرونه که یکهو گفت اگر سینه هاش تنگ تر کنم بهتره که زنم گفت مرسی و زود رفتیم ، شب تو خونه زنم ناراحت بود و گفت خیلی بدی گذاشتی بهم دست بزنه که گفتم چیزی نبود کارمون گیر بود ادم خوبی بود انگار زنم هم بدش نیومده بود .
چندروز بعد مجدد زنم گفت این اقا میتونه پیراهن هم بدوزه از رو لباسا قبلیم که گفتم میپرسم ازش ، فهمیدم زنم شاید خوشش اومده ، رفتم و پرسیدم و گفت این مدل پیراهن بهتره رو تن اندازه بشه مخصوصا پارچه گرونی هستش ، خودم که راستش حس خوبی داشتم به زنم گفتم و با من من قبول کرد . رفتیم و گفت لطفا چادر و مانتو در بیارید سایز بگیرم که زنم بهم نگاه کرد و گفتم اوکیه ، رفتیم پشت مغازش و زنم با بلیز شلوار بود ، بی شرف وقتی دور باسن زنمو گرفت کامل رون پا و باسنش لمس کرد و رسید دور سینه هم لمس کرد و گفت چون سینه های درشت دارید بهتره مدل یقه دلبری بدوزید و پر رو پر رو دستش رو سینه زنم اشاره کرد و گفت تا اینجا باز باشه ، هم من هم زنم سکوت کرده بودیم و فقط نگاه اونم ادامه میدادو گفت قدش هم زیر باسن میگیرم بهتون بیاد ، اب کیرم راه افتاده بود و حال میکردم اومدم خونه فوری چسبیدم به زنم که دیدم بله حسابی شرتش خیسه ، به روی هم نیاوردیم و سکس حسابی ، دو روز بعد زنگ زد گفت بیاین پرو ، مونده بودم پرو چه جوری کنه زنم که رفتیم و گفت بپوشید ، زنم رفت پوشید و شلوار و شالش در نیاورد و با شال سینه و دستاش پوشونده بود که پسره گفت اینجوری که نمیشه اینارو هم در بیارید ، با سر به زنم گفتم باشه و اونم انجام داد ، واااای پاهاس سفید زنم و نصف سینه هاش تو دید پسره بود . نشست رو زمین و شروع کرد از پشت تنظیم پایین لباس ، به نظرم تا شرت زنم هم میدید و همش باسنش لمس میکرد ، بعد اومد جلوش و گفت نباید سوتین ابری زیرش بپوشید ، دیگه داشتم از شق درد منفجر میشدم و زنم بدون معطلی رفت و سوتین در اورد که پسره گفت سینه هاش ازاده و باید ساز کنه ، بی شرف قشنگ یقه لباس باز کرد کشید جلو و مطمعنم تمام سینش میدید و دستش کرد تو با سینه زنم ور رفت و تنظیمش کرد تا بتونه یقه تنظیم کنه . دیدم کیرش سیخ شده و میبینه هیچی نمیگم ادامه میده که یکهو گفت خط شرت زشت زیر این لباس و باید لامبادا بپوشید ، زنم گفت تو مجلس رعایت میکنه که نامرد گفت الان نمیشه خوب سایز کنه اگر میشه شرت در بیارید که زنم نامردی مکرد و همونجا در اورد ، دوباره نشست زیر پای زنم و مطمعنم داشت کسشو میدید چون پشت لباس به هوای دوخت زدن زده بود بالاو حدود ده دقه ور رفت اونجا که دیدم زنم لرزید و فهمیدم ارضا شده . لباس گرفتیم و اومدیم خونه که یکهو زنم زد زیر خنده و گفت بیغیرت شدی که گفتم نه که بدت اومد که گفت پسره با یک انگشت چندبار کس و کونشو مالونده و منم گفتم همیشه همین لباس بدوزه واسمون ولی تو همین حد فقط پیش بریم.

نوشته: مبین

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها