داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

آیس زنم را دریده کرد

هجده سال پیش به لج دوست دخترم که قرار بود ازدواج کنیم و پنج سال با هم بودیم(و بخاطر باباش) با دختر همسایشون دوست شدم،،،بسیار خوشگل تر از دوست دختر اصلیم و اندام سکسی تر،،،در قرار دوم داخل یک کوچه با گرفتن لب ازش یه حسی بهم گفت که حشری خرابیه،،،چون با لب شل شد و چشاش از مستی داشت میزد بیرون،،،منم که مثه خیلیای دیگه دوست دختر اصلیم در حد لب و لوچه و مالوندن و عشق بازی بود و تو کف سکس بودم به هر بهانه ای بود کشوندمش به خونه مجردی دوستم،،،حدسم درست بود،،بعد چند دقیقه یهو چسبید به لبهام و ول نمیکرد تا اینکه نقطه ضعف همه دخترا(چوچولش )رسید به دستم و همزمان لب و مالوندن چوچوله…اونروز به خاطر اینکه دوستم میخواست زود بیاد به همینقدر کفایت کردیم ولی میدیدم داره از حشر پاره میشه،،،تا اینکه دو شب بعد گفت بیا خونمون،،،اونم به چه وضعی( گفت ساعت دو شب بابا و مامانش میخوابن ) خواهرش هم که میدونست مواظب بود کسی زیر زمین نیاد،،،زیر زمین دو تا در داشت یکی از داخل حیاط و دیگری از داخل اشپزخانه طبقه بالا…خلاصه با هزار ترس و لرز ولی کله شقی ناشی از مستی و حشر بالا ساعت دو اومد در رو باز کرد و رفتیم زیر زمین…چراغا خاموش و یک فضای همراه دلهره و طلبه سکس بودن محیط رو دربر گرفته بود،،،من همش در حال دیدن داخل حیاط بودم و استرس که کسی نیاد ولی نگو خیال اون راحت چون خواب باباهه سنگین و مامانه هم بخاطر قرص دیکلوفناک کمردرد ازون یکی سنگین تر،،،تو همین اوضاع که داشتم پشت پنجره حیاطو میپاییدم یهو از پشت بهم چسبید تا برگشتم دیدم ای وای من یک شخصیت .واقعی فیلم پورن جلوم واستاده،،،یک دختر ۲۰ ساله شلوارک مشکی با تاپ حلقه بند دار و موهای بلونده بسته شده،،،منم دلو زدم به دریا و با قربون و صدقه شروع کردم به خوردن گردن و گوش و بعد لب که باز شل شد و چشاشو بست ،،،دستمو بردم به چوچولش رسوندم و درازش کشیدم روی کاناپه قدیمی و هی خوردم و هی مالوندم ،،،برای اولین بار شلوارکشو خواستم بکشم پایین ولی دیدم هیچ مخالفتی نیست ،،زیر شلوارک نه خبری از شورت بود و نه مو و نه …فقط یک مهبل صورتی بدون مو و بلور…حشرش زده بود بالا ولی به محض اینکه سرم رو بردم وسط باهاش قبل اینکه زبون بزنم به کس بلورش دیدم از شهوت میلرزه،،،زبونم رو شهوت وار کشیدم به نمام کسش و چوچولش و لذت اولین کس لیسی به دلم نشست.

با اولین زبانی که به کس بلورش کشیدم انگار تمام بدنش مثله چوب سفت شد ولی از چشماش داشت حشری وحشتناک میزد بیرون،،،باهر زبونی که میزدم به چوچولش تکونهاش و فشاردادن سر من داخل کس قشنگش بیشتر میشد،،اما ناگهان ورق برگشت و به محض اینکه سرمو بالا گرفتم دیدم دری که به اشپزخانه بالا راه داره نیمه بازه و دو تا چشم داره ما رو نگاه میکنه ،،،سریع از ترس به خودم امدم و کیر شق شده حشریم به ناگاه از ترس خوابید،،و اون تا چشم هم بصورت سایه دور شد و در خیلی اهسته بسته شد،،،بهش که گفتم با خجالت گفت خواهرمه و گفته به شرطی نگهبانی میده که بعضی وقتا بیاد و دید بزنه،،،تو همین حال و احوال که دیدم دستی گرم و نرم رفت تو شلوارم و کیرمو گرفت دستش و زیپ شلوار پارچه ایمو کشید پایین،،و با چشمان هوس الود و مست شروع کرد به خوردن ،منم که تا حالا سکس نداشتم و شدید تحریک میشدم در استانه انزال بودم،،،و از دهنش کشیدم بیرون،ولی حرفی زد که فقط فکر میکردی خدا جوابشو انداخت تو دهنم،،،با حالتی سرشار از شهوت گفت کاش میشد منو بکنی ولی حیف که دخترم،انگار همون لحظه یکی گفت بگم پشت که هست،،منتظر جواب نه و درد میکنه و نازهای دخترونه بودم ولی فقط یک تکون سر به نشانه تایید و …و فقط یک جمله که یواش که درد نگیره،،،به پشت دراز کشوندمش و نه داگی میدونستم چیه و نه تا حالا اینکارو کرده بودم،،،زیر شکم و باسن بلورتره از کسش یک متکای کوچک رو مبلی بود گذاشتم و شلوارمو با ترس و لرز و پاییدن اطراف کشیدم پایین و روش دراز کشیدم،،،دو سه باری با اب دهن هی سعی کردم بکنم تو ولی هی سر میخورد تا اینکه کمر باریک و نازش رو داد بالا و چنان انعطافی داد به کمر و کونش که الان که تجسم میکنم آب شهوتم میاد چه برسه به اون موقع که من کس و کون ندیده بودم،،اینجوری تونستم سر کیرمو خیس کنم و بزارم رو سوراخ کون بدون لکه و سیاهی و مو،،،از زیر چوچولش رو میمالوندم واز بالا یواش فشار میدادم داخل کونش و هی وایمیستادم،،دو سه باری خودش رو جلو عقب کرد ولی با شهوتی شدنش سر خورد و تا ته رفت داخل،،ولی خبری از جیغ و داد نبود چون معلوم و مشخص بود که تو سن بلوغ یا با خیار یا با…از خجالت اون کون دراومده،،،اینقدر تحریک شدم که با چند بار جلو عقب و ناله های یواشکی اون، داخل کونش ارضا شدم،،اونشب گذشت با همه ترس و لرز و شهوتی فراوان و دو بار دیگه هم تکرار شد،اما تازه داستان اصلی من و زندگی من وارد مسیر پر پیچ و خمی شد…

…رفت و گذشت تا اینکه بعد یکسال سکس مقعدی بنا به تقدیر و حادثه ای شد همسرم،،ازدواجی نه بر پایه عشق بلکه عادت طرفین به سکس که هر روز حرفه ای تر میشد،،،بعد ازدواج تکمیل و تکمیل تر شد،،هر سکس متنوع تر از گذشته و غیر تکراری تر،،،منم که بخاطر انزال و لذت بردن بیشتر از سکس طولانی درگیر ترامادول شده بودم ولی فقط با سکس،،،سالها گذشت تا اینکه دیگه شور و شوق سکس داشت از سرمون میفتاد،،،از طریق یک چت روم نسخه ای جادویی در عین حال با عواقب بد(لطفا درگیرش نشین)مسیر کاملا متفاوتی سر راهمون قرار داد،،،خوراندن آیس پخته شده در آب یا چایی(چون کاملا بی رنگ و بی مزه هست)البته با علم و سفارش به اینکه سابقه بیماری قلبی،فشار خون یا …نداشته باشه،،،و با دوز بسیار پایین،،یک شب که پسرمو گذاشتم خونه داییش داخل شکلات داغ اندازه یک عدس حل کردم و دادم بهش و خورد،،بعد نیم ساعت تا یکساعت،،یک سوپر حشری غیر قابل کنترل که باورش سخت بود تحویل داد همراه با به زبون اوردن انواع و اقسام فانتزیهای مخفی در ذهن،،،اونشب از ساعت ۱۰ تا ۲ نصفه شب و بخاطر سیری ناپذیری کس و کون رو همزمان با کیر شونزده سانتی و خیار ۲۳ سانتی کلفت جر دادم ولی هنوزم میگفت ارضا نشو،،،میگفت دارم منفجر میشم از شهوت و علامت سوال بود براش که چی شده،،،ساک زدن مداوم،سیگار کشیدن،،رقص شهوتناک و…ولی بعدش بی خوابی و سیر بودن از علایم بدش بودن،،،هفته بعد هم تکرار شد و دو ساعت سکس مدوام همراه با لذت و …بعد سه بار دیگه تصمیم گرفتم که ندم که معتاد نشه و به گمونم دیگه بسه ولی با گذشت یک هفته ،دو هفته،انگار دریدگی و سوپر حشری بودن در خونش جا خوش کرده بود،،،مدام میچسبید و پیشنهاد میداد…تا اینکه تیپ زدناش و لباس پوشیدنش عوض شد و واضح و آشکار مشخص بود دوست داشت دیده بشه و…مدام جوری لباس میپوشید که تا حالا خبری نبود،،بعد دو ماه بهش گفتم که چیز خورش کردم ولی بجای ناراحتی ازم تشکر کرد و اعتراف کرد که بهترین سکس عمرشو تو این چند وقت انجام داده و عطشش نمیخوابه،،،ناگهان خودمو فحش دادم که نکنه تنوع طلبی و مستی باعث خیانتش بشه چون جدیدا مدام تو اینستا و تلگرام در حال چت کردن بود ولی دو سه باری تعقیب سایه به سایه ،،تنها چیزی که بود این بود که از نمایش بدنش لذت میبره…یک بار به روش اوردم که مبادا بخاطر عطش سکس خیانت کنی در جوابم گفت وقتی تو سیرابم میکنی چه نیازی به دیگران…ولی حس چندین ساله من دروغ نمیگه که همونجور که تو ذهن من فانتزی تریسام با یک لزبین و خانومم شاید اونم طلبه باشه،،،نمیخوام نصیحت کنم،،اگر جنبشو دارین و زیاده روی نمیکنین لذت آیس اونم برای خانوم غیر قابل درکه،،،زن بی حس و حال رو تبدیل میکنه به یک جنده تمام عیار که هر چه بگی نه نمیگه ولی زیاده رویش خانمتن سوزه
اما اون خواهری که از لای در دید میزد اوایل دوستیمون هم جگریه که الان روش کراش دارم ولی شوهرشو علیرغم خیانت مکرر شوهره ،دوستش داره .فقط یک بار از سوراخ در حمام لختشو دیدم که همون تا سالها رو ذهنم میمونه.خانوم من باز جلو اون لنگ میندازه …ببخشید طولانی شد …من نه بی غیرتم و نه خوشم میاد پس لطفا حمله نکنین به ایمیل یا دایرکت
کل این سرگذشت خود منه و یک کلمه هم خیالی نیست
موفق باشید

نوشته: حمید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها