داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجرا با زنم و دخترعمو

سلام به همه خواستم داستان سکس با دختر عموم رو بگم. زیاد با این وبسایت انجمن کیر تو کس آشنایی ندارم اگه جای اشتباه بود ببخشید. من عاشق دختر عموم بودم( راضیه) دختر قد بلند خوشگل خوش اندام. خیلی قبلا صحبتش شده بود که ما با هم ازدواج کنیم بعد از مدتها عموم با بابای من به مشکل خوردن برا زمینی که بابای من به رییس عموم نفروخت. همه کاراش کرده بون فقط امضای بابام مونده بود که وقتی متوجه شد که زمینی که می‌خواد بفروشه عموم کل قیمت رو به بابام نگفته بود. از نصف هم کمتر. زنگ زد بهش هرچی از دهنش در اومد گفت بابام اولین فرزنده. خلاصه بگم عمو هم از سر لجبازی گفت دخترمو نمیدم. به یکی از خواسنگارای قبلش که میشناختیمش جواب مثبت داده بود. زن عموم به بابام گفته بود. دیگه منم یواش یواش بیخوال شدم رفت. منم بعد از چند سال کار تو شرکت با دختر عمو اکبر ازدواج کردم. عمو اکبر عموی من نیست تو شرکت به خاطر بزرگیشو قدیمی بودنش همه میگن عمو. نگهبان شرکته. داخل همون شرکت کار میکنه نگهبانی میده کارای بانکی هم انجام میداد. منو نرگس دختر عمو اکبر تو همون شرکت همکاریم. دختر خیلی خیلی خوب مهربون خوشگل یعنی هرچی بگم کمه هزاران هزار بارم از خدا بابتش تشکر کنم کمه. خودمم دوست داشتم کلان با یه غریبه ازدواج کنم به خاطر پدرم گفتیم باشه که با راضیه ازدواج کنیم که خدارو شکری نشد. الان من ۳۶ سالمه. من و نرگس مثل دوتا رفیق کار میکردیم بیرون میرفتیم عرق میخوردیم چیزه قایمکی نداشتیم. الان هم بچمون ۶ سالشه. یکی دو سال پیش هم ازدواج راضیه با اون پسره به طلاق کشید از هم جدا شدن که یه بچه هم دارن که با راضیه زندگی میکنه. رابطه ای راضیه با خانمم خیلی خوب بود راضیه همه چی رو به نرگس میگه تا به آشنا ها. منو نرگس هم قسم خورده بودیم که هیچ موقع رابطه ای شخصی خودمونه به هیچ کس نگیم اگه خدای نکرده از هم جدا شدیم. راضیه خیلی بارها دیده بود که من و نرگس شراب یا عرق میخوریم از این خیال راحت بود فقط جلوی من نمیخورد. شبا که قرار بود خونمون بمونه زودتر میومد خونمون که با نرگس بخوره خودشم میدونست که نرگس همه چی رو به من میگه. البته نرگس هم چندین بار ازش خواسته بود ولی میگفت روم نمیشه منم گفتم بزار هرجور که راحته. دختر عموم ( راضیه) خیلی عوض شده بود بعد از طلاقش. یه دختر جا افتاده خوش اندامتر به خودش می‌رسد با خانمم باشگاه میرفت دوندگی میکردن شنا. البته جای نامردی نباشه خانمم خوشگله. هیکلش خوبه قدش یه کمی از راضیه کوتاه تره ولی گوشتیه که اونایی که زنشون یا دوست دخترشون اینجوریه میدونن من چی میگم. چاق نیست تپل گوشتیه که دیوونشم. راضیه بارها شده بود که وقتی میخواست خداحافظی کنه چنتا ماچ آبدار از لپای نرگس می‌کردو میگفت دختر عاشقتم دوست دارم مهربون من. البته جلوی من نه وقتی بیشتر تنها بودن یا اینکه مشروب خورده بود. نرگس هم بهم میگفت. چندبار هم نرگس گفت که از رو لباش بوسش کرده خلاصه گذشت تا یه روز تو رابطه ای سکس با خانمم وقتی ابم رو ریختم تو کسش اونم با من ارضا شد محکم فشارم میداه ناخوناشه پشتم میکشه یه خورده که آروم شدیم کیرم هنوز تو کسش بودنخوابیده بود بهش گفتم دوست داری راضیه رو هم بیاریم تو رابطمون گفت خیلی پورویی میخوای دوتا دوتا بکنی گفتم خب اونم دوست داره مطمعن باش که میخورتت گفت بزار باید امتحانش کنم منم برا اینکه راضیترش کنم برش گردوندم یه ماساژه روغنی به خودشو به اون کون تپل گوشتیش دادم بعدشم یواش کیرمو کردم توش دوست داشت ولی نه زیاد خیلی کم می‌شد از پشت بهم بده تا جای کی می‌شد فشار میدادم که بیشتر حال کنه همون جور که تلمبه میزدم اه اه میکشد و میگفت یواش یواش درد داره میگفتم ای کون منه دوسش دارم گوشت خودمه خوابیدم روش لاله ای گوششو میمکیدم که داشتم ارضا میشدم گفتم عاشقتم نرگس دوست دارم همی کیرم توش بود ابمو کامل ریختم توش محکم بغلش کرده بودم تا آروم شدم بهم گفت از روم بلند شو عزیزم وزنت سنگینه خدای راست میگفت هم وزنم هم قدم بلنده هم هیکلم. یه خورده با کونش بازی کردم بوسش کردم تا تونس بلند شه همیشه لبخند رو لباشه قوربونش برم یواش یواش رفت طرفه حموم دوش بگیره منم رفتم باهاش دوش گرفتم. فرداش راضیه دیده بود که چرا نرگس یه خورده راحت نمیتونه راه بره یا بشینه ازش پرسیده بود چی شده اونم بهش گفته بود سکس داشتیم دیشب راضیه هم نه گذاشته بود نه برداشته بود گفته بود ها همشون ایجورن مثل آدم سکس نمیکنن که خرن. شایدم راست میگه 😂 رفته بود کناره نرگس بغلش کرده بود ماچش کرده بود سر نرگس رو گذاشته بود رو سینه هاش دست تو موهاش کشیده بود نرگسم برا اینکه جلبه توجه کنه سرشو برده بود بالاتر کنار صورت راضیه چش تو چش لبای راضیه رو خورده بود راضیه هم با اشتیاق کامل بهش لب داده بود. خانمم میگفت جوری لبامو میخورد که تمام درد کونم یادم رفت دوست داشتم باهاش سکس کنم ولی یاد تو بودم که با هم بخوریمش. من که قربون اینجور همسرا برم که همه جوره حال فکره شوهرشونن. خدایی راضیه خودش برنامه ریخت برا پنجشنبه عصر که کباب بازی کنیم و عرق بخوریم البته من اونا که شراب میخورن. پنجشنبه بعد از کار همه چی رو آماده کردم حول حوش ۵ بود شروع کردیم منم از قبلش قرصه کیر شق کن کمر سفت کن خریده بودم. چنتا قرص هم گرفته بودم که با شرابشون میکس کنم بدم بخورن که بیشتر شهوتشون بره بالا. خیلی خوش گذشت البته خیلی کباب بازی کردیم ولی اون شب بیشتر. ساعت هفت و نیم هشت بود کلام داغ بود هرزگای به هوای چیزی که لازم دارم میرفتم تو خونه یواشکی نگاهشون میکردم خوشگل لب میگرفتن البته خانمم میدونست که مواضب باشه کسی نبینه. همسایه ای بچه ها یا من تا موقعش که راضیه قبول کنه منم باهاشون باشم. یواش یواش جمع کردیم که بریم تو خونه که بچه ها هم بخوابن ساعت نه نیم بچه ها می‌رن تو رخت خواب دیگه تا ده دهونیم بخوابن. اونا که خوابیدن اومدن پایین تو پذیرایی رو مبل کنار هم نشستن دوتاشون حالشون خوب بود زیاد شراب نخورده بودن خانمم گفت یخورده شراب برامون میاری گفتم اره که راضیه نرگسو پشگون گرفت نمی‌دونم چی میگن 😃😂 خلاصه گرفت که نرگس گفت ایییییی خب دیوونه تو که میخوری ما هم که میدونیم دیگه یواشکیت چیه منم گفتم ها دختر عمو راحت باش. براشون اوردم برا خودمم عرق ناز شیراز رو ریختم سلامتی گفتیم لیوان دومیشونم تموم کردن گفتم موقعش که برم تو اشپزخونه معجونا رو وارد بدن کنم برا اونا هم بریزم. براشون شراب رو اوردم یواش یواش خوردن بیس دقه تا نیم ساعت طول میکشد که اصراتشو نشون بده من کیرم از همون موقعی که از کار برگشتم بلند می‌شد میخوابی اگه این کون و هیکلو هرکه اینجوری تو این تیب میدید آبش اومده بود. یه بلوز سفید گلدار خوشگل با اون موهای طلاهی کوتا شلوار مشکی از زانو به بالا تنگ که کونشو جار میذد که بیا منو بکن. خانمم که شهوتش زده بود بالا رفت کنار راضیه شروع کرد لبشو خوردن راضیه هم شروع کرد یواش یواش خانمم و لخت کرد خوابید رو مبل راضیه هم کسشو میخورد داغ شده بودن نرگس اه ناله می‌کرد میگف بخور خوشگلم بخور عزیزم راضیه هم بیشتر میخورد و انگشتش میکرد که خانمم سر راضیه رو گرفت ارضا شد راضیه هم خیلی خوشگل رفت بالاتر سینه هاشو مکید لباشو خورد بعدش خانمم بلند شد گفت نمیخوای بیایی گفت دوست دارم اول نگاتون کنم لباس راضیه رو در آورد دوتا سینه ای ناز سفید که نرگس میمکیدشون یواش رفت پایین تر اه راضیه در اومده بود شلاوارشو باز کرد از پاش در آورد وای چی میدیدم چه کون داره سوتین سفید با شرت گلدار سفید خانمم از تنش در آورد شروع کرد کس راضیه رو مکیدن دیوانه وار به خانمم میگفت بخورش قوربونت برم تو همه کس منی تو جونمی خانمم جوری میخوردش که راضیه با یه اه بلند ارضا شد پاهاش قفل کرده نمیتونست تکون بخوره خانمم سریع رفت بالا تنشو خوردن و بعدشم لباش یه خورده که آروم شده بودن خانمم اومد دستمو گرفت برد رو مبل نشود شروع کرد لبامو خوردن پیرهنمو در اورد رفت پایین سر سینه هامو میمکید تنم پر مو هه خانمم خیلی دوست داره منم دست راضیه رو گرفتم کشوندم طرف خودم لباشو خوردم سینه هاشو میخوردم خانمم شلوارمو در اورد قشنگ تمام کیرمو کرد تو دهنش داغ داغ بودم راضیه هم رفت پایین خانمم داد بهش که بخوره میگفتم بخورش عزیزم همش برا خودته زیاد بلد نبود دندون میزد خانمم اومد بالاتر لبامو خوردن راضیه هم خایه هامو میمکید هرز گاهی هم یه خورده کونمو میدادم بالاتر تا زبونشو بکشه رو سوراخ کونم خیلی حال میده وقتی دختر ایکارو میکنه شهوتت چند برابر میشه نرگس پاشو انداخت اینبر نشست روش بالا پایین شدن منم تلمبه میزدم خیلی طول نکشید که سینه هامو مشت کرد خوابید روم منم کمکش کردم بلند شد اونبر رو‌ مبل دراز بکشه بعدش راضیه رو خوابوندم رو مبل شروع کردم خوردنش خیلی خوشگل لب میداد سینه هاشو خوردم کسشو خورد سوراخ کونشو میمکیدم زبونم و میکردم توش داش دیوونه می‌شد رفتم بالاتر رو لباش که یواش کیرمو کردم تو کسش اههههههههههه بلندی کشید شروع کرد پشتمو مالوندن با ناخوناش حسابی کردمش داشت آبم میومد محکم فشارش میدادم تا ته میکردم تو کسش انگشتمو از زیر کونش میمالوندم همین که آبم اومد اونم ارضا شد پاهاشو پشتم قفل کرده بود کونشو داده بود بالا آب کسش رو سوراخ کونش بود تو همون لحظه انگشتمو کردم تو کونش یه خورده کونشو جمع کرد ولی چیزی نگفت لب تو لب کیرم تو کسش انگشتم تو کونش محکم تو بغلم دیگه چیزی نبود که بخوام آروم که شدیم انگشتمو در آوردم گذاشتم رو لباش با هم خوردیم گفت تو هم از الان عروس ننم ای میخندید گفتم قوربون ای خنده هات. از روش بلند شدم خانمم رفته بود دوش بگیره وقتی اومد گفت من میرم بخوابم راضیه گفت به این زودی خانمم گفت میخوام شما راحت باشید راضیه هم دویید تو بغلش چنتا ماچش کرد و لب گرفت گفت برو قوربونت برم. منم شرتم و کردم پام نشستم رو مبل راضیه هم اومد پیشم نشست گفت خیلی ممنون ام از جفتتون که اجازه دادین راحت باشم بهم یه لب خوشگلی داده رفت که تو اشپزخونه شراب بیاره وای وقتی راه میرفت این کونش میگف منو بکن منم پشتش رفتم بغلش کردم شراب ریخت برا منم عرق ریخت همون جا خوردیم بعدش دستمو گرفت رفتیم رو مبل شروع کرد لبامو خوردن بعدش سینه هامو شرتمو در آورد کیرم نیمه شق بود برام ساک زد تا بلندش کرد خایه هامو میمکید سوراخمو زبون میزد خوب حسابی که خورد اومد بالا لب دادن خودشو مالوندن میگفت پسر عمو دوست دارم منو بکن خوابوندمش رو مبل خوردنش حسابی که حشری شده بود برش گردوندم چه کونی وای وای لاشو باز کردن با زبونم افتادم به جونش راضیه اه اه می‌کرد و بکنم بکنم با آب دهنم کیرمو خیس کردم گذاشتم روی سوراخش فشار دادم خودمم خوابیدم روش یه اییییییییی کشید و گفت یواش یواش منم آروم عقب جلو میکردم تا جاشو باز کرد بود یه خورده تند تر میزدم راضیه هم اه اه اه اه اه خوبه خوبه بکن بکن منم دستمامو از سینه هاشو میمالوندم و محکم بغلش کرده بودم تمام کیرم توش بود خیس عرق شده بودیم همون جوری تلمبه میزدم که آبمو ریختم تو کونش راضیه هم لرزه ای کرد انگار از حال رفت هموجوری هنوز محکم تو بغلم بو کیرمم تو کونش نگرش داشتم تا خودش کوچیک شد از کونش اومد بیرون راضیه رو چنتا ماچش کردم بهش گفتم بریم دوش بگریم گفت نه نمیتونم راه برم کمکش کردم بلند شد بردمش تو حموم شستمش تا حالش که جا اومد لباساشو پوشید یه لب آبدارم گرفتم و گفتم شب بخیر. منم چیا رو جمع کردن گذاشتم تو اشپزخونه رفتم بالا خوابیدم. ادامه داره براتون مینویسم. دیگه ببخشید اگه زیاد بود

نوشته: میثم

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها