داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زنم و دوست پسر سابقش

این داستان برای دو سال پیش و کاملا واقعی است اون روز ما تصمیم گرفتیم که خونمون رو نقاشی کنیم تابستان سال 99بود خانمم الهام 32 ساله با قد167وزن 72وسینه 85کون گنده و گرد هست خوش تیپ و قیافه هست خانمم گفت یکی از دوستام تازه خونشون رو رنگ کردن شماره نقاش خونشون رو بگیرم زنگ بزن اون بیاد کارش خیلی خوبه منم قبول کردم و زنگ زدم گفت که میاد و کار و میبینه اون روز نقاش اومد دیدم یکی از بچه محلی های خانمم هست بعد از سلام و احوالپرسی اومد تو خونه با خانمم سلام و احوالپرسی کرد و گفت دو روز دیگه میام و ما هم خونه رو آماده کردیم اونم بعد از دو روز اومد شروع به کار کرد من شیفت شب بودم صبح خودم خونه بودم بعد از دو روز شیفت من عوض شد و من بعد از ظهر کار شدم ی روز صبح نیامد سرکار زنگ زدم گفت ماشینم خرابه بعد ازظهر میام منم قبول کردم و ظهر رفتم سر کار اون اومده بود روز بعد صبح اومد و گفت امروز کارم تموم میشه گفتم باشه فردا بیا واسه حساب کتاب قبول کرد شب رفتم خونه دیدم که ی کم از کارش مونده زنگ زدم گفت فردا نوبت دکتر دارم ساعت پنج میام انجام میدم و وسایلمو میبرم گفتم باشه فرداش من رفتم سرکار زنگ زدم به خانمم گفت آمده داره کار می‌کنه گفتم بچه کجاس گفت رفته خونه خواهرم من شک کردم چون ی بار خانمم با یکی رابطه تلفنی داشت فکر کردم نکنه همین پسره بوده اون روز دو ساعت زودتر از همیشه نزدیک ساعت 8رفتم خونه دیدم ماشینش هنوز جلوی در خونمون بود بهش زنگ زدم گفت که دارم وسایلمو جمع میکنم برم ولی لامپ خونه خاموش بود فقط ی اتاق خواب ما روشن بود بعد از چند دقیقه آرام رفتم رفتم خونه دیدم وسایلش توی پارکینگ آپارتمان هست آرام رفتم بالا خونمون طبقه دوم بود خیلی آرام در رو باز کردم دیدم در اتاق خواب بسته بود رفتم پشت در نشستم صدای بوس کردن میامد از لای در نگاه کردم ولی چیزی معلوم نبود از شدت عصبانیت پاهام می‌لرزید بعد از چند دقیقه دیدم برق اتاق خاموش شد منم با استرس نشسته بودم دیدم صدای شلپ و شولوپ میاد خیلی آرام لای در رو بیشتر باز کردم دیدم تشک خوشخواب رو آورده گذاشته زمین خانمم رو به حالت دایی داره می‌کنه چنان با حرص داشت تلمبه میزد تو کص زنم انگار چند سال هست تو کف کص و کونش بوده بعد از چند تلمبه محکم آبش اومد ریخت رو کون و کمر زنم دیگه رفتم بالا سرشون تا جایی که می‌تونستم زدمشون خون از سر و صورت هر دوتاشون میامد به دست و پام افتاد گفت بذار برم بین خودمون میمونه منم از ترس آبروی خودم ولش کردم رفت شب نشستم مشروب می‌خوردم زنم اومد گفت قول میدم دیگه تکرار نکنم منو ببخش منم بیخیال شدم خوشبختانه تا امروز دیگه خطایی نکرده لطفا نظر بدید راجب داستانم

نوشته: علی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها