داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

خیانت بهناز

وقتی ۲۱-۲۲ساله بودم یه دوست دختر داشتم اسمش بهناز بود، قد بلند و سکسی، انقدر خوشگل بود که وقتی تو خیابون راه میرفتیم به هرکی دقت میکردم در حال زل زدن به بهناز بود، یه خال خوشگل روی گلو داشت که من همیشه موقع سکس میبوسیدمش، بهناز خیلی شهوتی بود همیشه دوست داشت تیپای سکسی بزنه تو مهمونیا شورتک یا دامن کوتاه میپوشید و نگاه ها رو به خودش جلب میکرد، حس میکردم همه بمن حسودی میکردن بخاطر داشتن همچین دافی. ماجرا از اونجا شروع شد که ما به یه مهمونی دعوت شدیم تو لواسون، بهناز هم طبق معمول یه لباس کاملا سکسی و کوتاه پوشیده بود، وقتی رسیدیم همه نگاه ها رو بهناز بود، شلوار هرکی رو نگاه میکردی مشخص بود که سیخ کرده، خلاصه مراسم شروع شد کلی زدیم رقصیدیم و مشروب خوردیم من حس کردم بهناز داره با یه پسره به اسم سهیل لاس میزنه باهم میگن و میخندن، نزدیک که شدم شنیدم سهیل میگه اگه دوست داشته باشی من ماساژورم بریم تو اتاق یه ماساژت بدم، من به روی خودم نیاوردم و به مشروب خوردن ادامه دادم این رو هم بگم که ویلای سهیل اینا درست ویلا بغلیه ما بود. من مشغول خوش گذرونی بودم که فهمیدم بهناز نیست بهش زنگ زدم دیدم گوشیش خاموشه باز به روی خودم نیاوردم یکی دو ساعتی گذشت که دیدم با سهیل دوتایی خنده کنان از در اومدن تو، عصبانی شده بودم اما انقدر خورده بودم که نای حرف زدن نداشتم، بهناز اومد و بهم توضیح داد که با سهیل رفتن تو حیاط و ازش کلی عکس انداخته منم باور کردم و تاحدودی خیالم راحت شد، ساعت فکر میکنم حول و حوش ۱۱بود که من انقدر مست بودم نفهمیدم چیشد و وسط یکی از اتاقا بیهوش شدم و خوابم برد.وقتی به خودم اومدم خیلی تشنم شده بود ساعت نزدیک ۳ بود تعجب کردم که چرا من تنهام، بهناز کجاست؟ رفتم که آب بخورم شنیدم صدای آه و اوه و ناله داره از اتاق طبقه بالا میاد گفتم اوه اوه اینا کین چه سکسی میکنن، کنجکاو شدم رفتم بالا که یهو صدا رو شناختم فهمیدم بهنازه، راستش ترسیده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم، دیدم لای در یکم بازه یواشی از لای در نگاه کردم دیدم بله سهیل با کیر بزرگی که ۲برابر مال من بود داره روی بهناز تلمبه میزنه تا بحال صدای بهناز رو اینجوری نشنیده بودم یه حس بین غیرت و شهوت بهم دست داده بود، میخواستم برم تو اما جرات نمیکردم میترسیدم درو باز کنم، همینجوری تلمبه میزد و پوزیشن رو عوض میکرد، نمیدونستم باید چیکار کنم تموم نمیشد، این دقیقا همون چیزی بود که بهناز میخواست و من نمیتونستم براش انجام بدم،آخر تصمیممو گرفتم و برگشتم برم که بخوابم، همین که برمیگشتم صدای ناله های بهناز تو گوشم بود وقتی دراز کشیدم صداشو میشنیدم، تا یک ساعت خوابم نمیبرد دپرس شده بودم نمیدونم کار درستی کرده بودم یا نه، فردا صبح که پاشدم بهناز با شلوارک کوتاه پیش سهیل نشسته بود و صبحانه میخورد و میخندید و من باز به روی خودم نیاوردم که چه اتفاقی افتاده انگار هیچی ندیده بودم و به رابطه با بهناز ادامه دادم

نوشته: محمد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها