داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

فیلم خیانت زنم

گوشی رو گذاشتم رو فیلم برداری مخفی(Background Recorder) و زدم تو شارژ و رفتم دنبال کارام گوشی ساده هم دارم که بیشتر تماس هام با اونه
زنم زنگ زد که فلان چیز و فلان چیز بیار مامانت هم میگه اینارو بیار همه خریدارو کردم تقریبا دو ساعت طول کشید برگشتم خریدارو گذاشتم طبقه پایین و احوالی پرسیدم و سراغ آبجی اینارو گرفتم که خانمم گفت رفتن خونه مادرشوهرش دعوت بودن گفتم میرم بالا کمی بخوابم رفتم بالا و فوری گوشی رو برداشتم رفتم تو اتاق درارو بستم که اگه کسی اومد بفهمم هنزفری گذاشتم و رفتم تو پوشه فیلم مخفی ها
پلی کردم چن دیقه اول چیزی نبود تا آبجی با شوهرش اومدن تو گوشی جوری گذاشته بودم که قشنگ حال رو پوشش میداد آبجی گفت میرم حموم بعد بریم شوهرش هم گفت عجله نکن خودتم تمیز کن شب عملیات داریم بوسش کرد و آبجیم برگشت که بره دست آورد رو کون آبجیم یهو یه جوری شدم راست کردم تو ذهنم سکس شون رو تصور میکردم شوهرخواهرم یه بالش گذاشت کنار بخاری دراز کشید و مشغول گوشی شد چن دیقه چیزی نبود فیلم رو زدم جلو دیدم زنم اومد تو دوباره فیلم رو بردم عقب ببینم چی میگن اومد تو سلام کرد و گفت ببخشید اومدم برا فلان چیز
دامادمون از اون آدمای هفت خطه که ظاهر عالی و باطن مار هفت خط و خالن
پا شد نشست که مثلا بی احترامی نکرده باشه زنم رفت تو آشپزخونه وسیله برداشت و برگشت دامادمون گفت لیلاخانوم(اسم زنم) باز با مهدی دعوا کردین؟
_چرا؟
+تابلو هستین
_آره یه کم ناراحتی پیش اومده
+سر چی
_چیز مهمی نیس
+اگه میخوای باهاش حرف بزنم
_اونقد باهاش حرف زدم خسته شدم شما حرف بزن شاید حرف شنویی داشته باشه
+حالا دعواتون سر چی بوده من باید بدونم تا بهش چی بگم بیا بشین تعریف کن البته اگه کار نداری
زنم نشست و شروع کردن حرف زدن که خرجی بهم نمیده وسایل برا خونه نمیخره و فلان و بهمان
شوهرخواهرم هم کمی نصیحت کرد که باید با زبون رامش کنی این خانواده کلا اینجورین منم بعضی وقتا از بی منطقی خواهرش میخوام سر به بیابون بذارم
بعد شروع کرد به تعریف کردن از زنم که تو عاقلی و فلان و بهمان
تو دلم به جفتشون فحش دادم که لاشیا کل خانواده منو بردن زیر سوال
دامادمون همین جوری از زنم تعریف میکرد که من همیشه گفتم لیلاخانوم از دست مهدی پیر شده و از این کسشر ها
لیلا هم گفت من همیشه حسودیم شده به آبجی بخاطر شما؛ همیشه میگم کاش مهدی نصف شما درک داشت
همین جوری از هم تعریف میکردن دامادمون گفت کاش تو زنم بودی یهو لیلا یه خنده موزیانه کرد و گفت بخدا منم همیشه دلم میخواست شما شوهرم بودی خیلی آدم رو درک میکنی
اینجا رو چن بار عقب جلو کردم حرصم گرفته بود از حرفاشون از خنده موزیانه و لبخند هاشون دلم هم شور افتاده بود بدجوری
علی(دامادمون) به خودش جرات داد و اومد جلوتر و دستش رو گذاشت رو رون زنم دلم هُرّی ریخت اصلا انتظار نداشتم همچین صحنه ای ببینم علی شروع کرد تعریفشو کردن که آره تو حروم شدی از دست مهدی و اون قَدرِتو نمیدونه و فلان همین جوری دستشم میکشید رو پای زنم
لیلا گفت علی آقا آبجی میاد میبینه بد میشه لطفا دستتو بردار علی گفت چرا خانومی بدت میاد؟
_حرف این چیزا نیس آبجی یا هر کی بیاد برا جفتمون بد میشه
+نترس قربونت اون حالا حالا ها نمیاد بیرون طبقه پایین هم کسی نیس من و خودت تنهاییم.
دلم میخواست زمان وایسته چی میدیدم فیلم گرفتم که چی ببینم چی گیرم اومد دلم داشت از دهنم میومد بیرون
کمی دست کشید رو پای زنم و تعریفشو کرد دیدم لیلا هم انگاری بدش نیومده دست گذاشت رو دستش و نازش میکرد یه لحظه لیلا گفت صبر کن پا شد از کنار پرده تو حیاط رو نگاه کرد و برگشت گفت تو هم ببین آبجی کاری نداره؟
علی در اتاق رو باز کرد و رفت در حموم؛ در زد و پرسید عزیز دلم چیزی نمیخوای آبجی هم گفت نه فداتشم دارم آماده سازی میکنم برا شب علی گفت خیلی مونده؟ آبجی گفت اونجوری که تو دوست داری پاکسازی کنم آره عزیزم حداقل نیم ساعت ۴۵دیقه وقت میخوام علی گفت باشه فدات منم گفتم یه دوش بگیرم قبل رفتن
برگشتن تو حال و در اتاق رو بستن نشستن کنار بخاری لیلا یه نگاه به علی کرد یهو دلو زد به دریا و شروع کرد لب گرفتن
دیگه دلم داشت میومد تو دهنم چیو داشتم میدیدم به زنم و علی چقد اعتماد داشتم حالا دارم خیانتشون رو میبینم
علی سبزه اس و وزنش هم راحت ۱۰۰کیلو میشه
در عوض لیلا سفید و سینه ۸۵ و کون قلمبه ای داره کوسش هم صورتی ناب؛ خدایی خیلی هم خوشکل و خوش هیکله آرایشگر هم هس خیلی تو آرایشگری ماهره یعنی یه جوری آرایش میکنه آدم دلش میخواد بخوردش
کمی لب بازی کردن دیدم دست علی رو سینه لیلا داره مالش میده لیلا هم حشری شده بود بدجوری
دستشو برد کیر علی رو مالش میداد کیر منم راست شده بود منتظر بودم ببینم آخرش چی میشه دلم هم آشوب بود نفسم تنگ شده بود
یه کم همدیگه رو مالوندن و لب گرفتن لیلا با حالت شوخی گفت تو بخواب من بیام روت وگرنه تو بالا باشی له میشم علی خوابید و لیلا هم خوابید روش باز شروع کردن لب گرفتن که دیدم لیلا کوسشو میماله رو کیر علی
حشری شده بودن بدجوری
لیلا نشست رو کیر علی ولی هیچ لباسی در نیاورده بودن لباس لیلا جلو یقه اش دکمه داشت دکمه هارو باز کرد و ممه هاشو درآورد علی هم از خدا خواسته شروع کرد دستمالی کردن و تعریف از ممه های لیلا
لیلا هم خودشو میمالید رو کیر علی انگاری جفتشون میخواستن حال کردنو ادامه بدن چن دقیقه همینجوری میمالیدن که علی یه کم خودشو کشید بالا شروع کرد به خوردن ممه های لیلا
لیلا خیلی از سینه هاش حشری میشد اینو من خوب میدونستم انگاری علی هم فهمیده بود همش ممه هاشو میمالید و میخورد گاهی هم لب میگرفتن در حد یه دیقه
لیلا ساپورت پاش بود همیشه دوست داشت لباس تنگ بپوشه که بقیه نگاش کنن
دست برد زیرش کیر علی رو از شلوار راحتی درآورد چی میدیدم چه کیر بزرگ و سیاهی داشت البته کلفت بود تا بلند لااقل دوبرابر کیر من بود کیر من پیش اون دودول بود🤕
چشای لیلا هم یه لحظه مات شد رو کیرش نتونست خودشو نگر داره گفت وای چه کیر بزرگی داری
علی هم گفت همش برا تو فداتشم
لیلا خیلی با ساک زدن حال نمیکرد ولی انگار برا من اینجوری بود چون دیدم سرشو برد پایین و شروع کرد ساک زدن هرچند یه کمی بیشتر از کلاهک کیرشو نمیتونست ببره تو دهنش ولی برا همونم بدجوری ساک میزد صدای ملچ ملوچ ساکش میومد علی هم تو آسمون بود انگاری باور نمیکرد لیلا داره براش ساک میزنه مث خواب بود براش دستشو انداخته بود تو موهای لیلا و کیف میکرد همه سعی شون هم این بود کمتر صدا دربیارن علی گفت نانازتو نمیدی من بخورم قربونت بشم لیلا گفت نه من خیلی رو چوچوله ام حساسم فوری ارضا میشم علی یه کم خواهش کرد لیلا هم گفت فقط یه کم بعدشم گفتم بسه تمومش کن نمیخوام با کسلیسی ارضا بشم بعد برگشت حالت ۶۹ شدن برا هم ساک میزدن یه دیقه نشد که لیلا گفت کافیه کافیه دیگه
میخوام ببینم میتونم این کیــــــــر سیه چرده رو تو کوس گرسنه ام جا بدم یا جر میخورم
علی گفت نگو قربونت تو بیشتر از اینا کشش داری خودتو دست کم نگیر
لیلا گفت تو ثابت وایسا خودم آروم میشینم روش تا جا باز کنه
کیر علی رو تنظیم کرد در کوس صورتیش و آروم شروع کرد پایین اومدن علی هم داشت سینه هاشو میمالید یه کم اومد پایین باز رفت بالا دوباره چن لحظه اومد پایین باز رفت بالا؛ تا چن بار تکرار کرد تا قشنگ جا باز کرد تا ته کیرشو کرد تو کوسش
یواش گفت هووووووف تونستم
علی گفت بیشتر هم میتونی نفسم (فکر کنم منظورش کونش بود که البته خیلی تنگ بود کیر منم جا نمیشد چه برسه به اون کیر)
بعد شروع کرد بالا پایین کردن
اونقد کوسش ترشح کرده بود و لیز شده بود که صدای شالاپ شلوپش حال رو پر کرده بود علی گفت آرومتر دیونه میخوای همه بفهمن بعد هم کمرشو گرفته بود و کمکش میکرد گاهی ممه میخورد گاهی لب میگرفتن
علی گفت اگه آبم اومد چی؟
_بریز تو نترس آی یو دی گذاشتم
علی دستش رو گذاشت پشت لیلا و بدون اینکه کیرشو دربیاره خوابوندش دستاشو ستون کرد و شروع کرد تلمبه زدن لب میگرفتن
لیلا گفت آرومتر میخوام حال کنم با این کیر
علی هم آروم فشار میداد ولی تا ته میبرد دوباره میکشید بیرون آروم تا ته کوس صورتیش رد میکرد
لیلا چشاشو بسته بود و آه و اوه میکرد علی هم میدونست رو سینه هاش حساسه میک میزد نصف ممه های زنمو میکرد تو دهنش
با خودم گفتم عوضی میخواد خودشو با ممه زنم خفه کنه
لیلا گفت دیگه کافیه یه کم سرعتی بزن که منم ارضا بشم تمومش کنیم شروع کرد سرعتی زدن که لیلا لباشو گاز میگرفت و پاهآش میلرزید معلوم بود داره ارضا میشه یواش گفت هوووووووه علی هم نزدیک بود آبش بیاد گفت بریزم رو سینه هات؟
لیلا گفت نه بریز تو راحتتر میشورم
دیدم علی یه لحظه تا ته فشار داد تو کوس زنم و گفت وای لیلا تو محشری
لیلا گفت دستمال کاغذی بیار تا نریخته
علی گفت ارضا شدی؟
آره تا حالا سکس به این باحالی نداشتم
علی کیرشو گرفت دستش که آبش نریزه پاشد رفت دستمال کاغذی آورد خودشونو تمیز کردن که علی گفت هنوزم وقت داریم پایه ای یه کم دیگه هم با هم باشیم
لیلا یه نگاه انداخت گفت مگه سیر نشدی؟
علی: اگه بدونی چقد تو کفِت بودم یه هفته هم سکس داشته باشیم سیر نمیشم
لیلا گفت فقط زیاد طول نده خوشم نمیاد کسی بفهمه آبروم بره
علی گفت عاشق داگ استایلم زود هم تموم میکنم لیلا ساپورتشو نصفه نیمه کشید پایین و کونشو قمبل کرد کمرشو داد پایین کونش قشنگ رفت هوا
علی هم از خدا خواسته کیرشو گذاشت در کوس لیلا و یهو فشار داد تو
لیلا یه جیغ زد که علی رو دهنشو گرفت و شروع کرد تلمبه زدن؛ انگشتشو تف مالی کرد و گذاشت در کون لیلا و آروم انگشت میکرد گفت کونت چه تنگه خوشکلم معلومه آکبنده
لیلا هم گفت آره اونجا برا ریدنه
علی گفت اگه مال من بودی الان استفاده های زیادی ازش میکردم
یه کم دیگه تلمبه زد تو کوس صورتی لیلا، آبش اومد و تمومش کرد خودشو با دستمال کاغذی پاک کرد لیلا هم پاشد خواست بره علی آروم گفت لیلا جون
لیلا برگشت گفت جــــــــــــون؟
علی گفت لب آخر هم بده
لیلا برگشت لب گرفتن و رفت سرویس بهداشتی که تو راهرو بود بعدشم رفت پایین
علی هم که به آرزوش رسیده بود بالش رو گذاشت و خوابید
آبجی اومد بیرون از حموم یه لگد به علی زد گفت نکبت باز فیلم سوپر میدیدی
علی گفت آره خواستم پوزیشن جدید یاد بگیرم برا امشب
بعدشم حاضر شدن رفتن
من موندم و فیلم خیانت زنم و شوهرخواهرم

نظرتون رو بنویسید بعدا میخونم ممنون

نوشته: مهدی۶۶

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها