داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

خیانت مساوی خیانت

روشنک ترجیح داد که مدتی رو با پروین زندگی کنه . پروین خواهر مومنش بود که با شوهرش نساخت و ازش جدا شد . اون و شوهرش با هم اختلاف عقیدتی سیاسی فرهنگی داشتند . روشنک مثلا با شوهرش قهر کرده بود . روشنک ی 25 ساله که تازه با سیاوش که هم سنش بود از دواج کرده بود از دست زن بازیهاش به ستوه اومده تهدید به جدایی کرده بود . هنوز شش ماه از از دواجش نمی گذشت . اون معلم ابتدایی بود و شوهرش بازاری . هر وقت خونه نبود شوهره که خیلی هم خوش قیافه تراز زنش بود و به خاطر شاغل و خانه دار بودن زن و اخلاق خوبش با هاش از دواج کرده بود … از فرصت استفاده کرده و زنای دیگه رو با خودش می آورد خونه و باها شون خوش می گذروند . حالا روشنک خونه خودشو ترک کرده بود . دوست نداشت از شوهرش جدا شه . دلش می خواست اونو ردیفش کنه . متوجه اشتباهش کنه . پروین خواهر روشنک هم در ارگانها و ستاد های مذهبی خرش می رفت و در تمام نماز جمعه ها شرکت می کرد … پروین جان مقصر منم که قبول کردم که این ماهواره لعنتی رو بیاره خونه مون . گفت همه ملت دارن . اگه ما نذاریم آبرومون میره . روشنک جان شیطان رو وارد خونه ات کردی . حالا روشنک خونه خودشو ول کرده با خواهرش که پنج سال ازش بزرگ تر بود زندگی می کرد . سیاوش ترس برش داشته نمی خواست که این مدل زندگی رو راحت از دست بده . تابستون بود و روشنک هم دیگه سر کار نمی رفت . این کاری که اون کرده بود موقعیت رو برای سیاوش بیشتر و بهتر فراهم کرده بود که هر کاری که دوست داره انجام بده . روشنک برای اولین باری که دید مردی وارد خونه خواهرش شده که تیپ سوسولی داره تعجب کرد . فکر کرد که تعمیر کاری چیزی باشه … ولی وقتی که با هم به اتاقی جدا گانه رفتندو تا صبح در نیومدن کاملا حس کرد که پروین سر و گوشش می جنبه . براش تعجب انگیز بود . روز بعد خواهرش بهش گفت که از اونجایی که نمی خواسته گناه کنه صیغه کرده . شب بعد هم این بر نامه تکرار شد . روشنک حس کرد که دوباره داره تنهامیشه . به لپ تابش پناه آورد و به فیلمهای سکسی . دلش برای شوهرش تنگ شده بود … پروین باید می رفت سر کار و روشنک هم تعطیلات تابستونی شو می گذروند .

یه شب تا صبح خوابش نبرد از بس نشست پای فیلم سکسی … صبح که خواهرش داشت می رفت بیدار بود … بعدش بازم نشست فیلم دید … این باراز اونجایی که می دونست خواهره خونه نیست خودشو کاملا بر هنه کرد و انداخت روی زمین و تشکی که پهن کرده بود . کسشو رو تشک می کشید و همش به این فکر می کرد که شوهرش افتاده پشتش و اونم واسه سیاوش ناز می کنه … چقدر احساس خستگی و خواب آلودگی می کرد . حس کرد که داره خواب شوهرشو می بینه . فقط احساسش می کرد . تصویری به ذهنش نمیومد . فقط کیر رو لذت کیر رو تا انتهای کسش لمس می کرد و می چشید … بدن سیاوش هم کاملا لخت به نظر می رسید انگاری کیرش هم کلفت تر شده بود . خواب از چشاش در حال پریدن بود … و اونم انگاری داشت رو به جلو می پرید . ضربات کیر یکی پس از دیگری کس و اونو رو به جلو حرکت می دادند . متوجه شد که بیداره . سرشو بر گردوند عقب. شوهر صیغه ای خواهرش عرفان بود . -نهههههه نههههههه کمک کمک من شوهر دارم آشغال . من خواهر زنتم . دستشو گذاشت جلو دهم . -ول کن این کس شرات رو . من خواهرت رو همین جوری دارم می کنم . صیغه چیه این کس کلک بازیها . تو هم که داری حال می کنی . کیرش رو چند بار محکم به ته کسم کوبوند و اونو گرفت جلو چشام . نگاه کم ببین روش چقدر لک و ترشح و خیسی نشسته . . می خواست بهش بگه من عادت ندارم . من نمی تونم . من نمی تونم با مردی به غیر از شوهرم باشم . مردا خیلی راحت قبول می کنن که با یک زن دیگه باشن … ولی اون روش استوار بود . وقتی بر جستگی بدن خودشو زیر کیر عرفان حس می کرد دیگه متوجه بود که کارش تمومه هر چند دقایقی پیش کیر مرد در کسش قرار داشت . او در خواب گاییدنشو شروع کرده بود . ظاهرا پروین نمی دونست که عرفان خونه رو ترک نکرده . اون پسر همسایه بغلی بود . ده سالی رواز پروین و حدود پنج سالی رو از روشنک کوچیک تر بود . کون روشنک رو که به دو طرف باز می کرد خیلی راحت کیرشو می کرد توی کس . – روشنک خیلی ناز تر و آبدار تر از خواهرتی … راستش روشنک تا دقایقی احساس یک زن هرزه رو داشت ولی کارای سیاوش رو به یاد آورد . گذاشت هر کاری با هاش انجام بده . لباشو می بوسید سینه هشو می خورد . مثل یک مجسمه بود . وقتی عرفان لاپاشو به دو طرف باز کرد و کسشو میک می زد روشنک برهنه موهای سر عرفان رو با فشار می کشید گویی که می خواد اونا رو از ریشه در بیاره . روشنک حس کرد که داره به اوج خماری می رسه … صورت پسرو با دستاش لمس می کرد . لبه های کس روشنک داغ داغ شده بود . یه حس گرمی رو داشت که در حال ریزش بود . چشاشو بسته بود تا کیر عرفانو بهتر در کسش حس کنه و بتونه هنوز بر اون شرمی که گریبانگیرش شده بود غلبه کنه . خودشو غرق گناه حس می کرد . ولی گناهی شیرین . حس کرد که بیش از هر زمان دیگه ای به آغوش شوهرش نیاز داره . به این که بتونه زندگی خودشو حفظ کنه . اون می دونست که حالا می تونه خیلی راحت این کارو انجام بده . چشاشو حالا دیگه باز کرده بود . می خواست کاملا لذت ببره . این جوری می تونست احساس شوهرش سیاوش رو درک کنه … می تونست باهاش کنار بیاد . حرص نخوره . عرفان اونو بر گردوند . کسشو به اندازه کافی گاییده بود . یه مقدار کرم ریخت رو انگشتش و فرو کرد توی سوراخ کون روشنک… کیرشو فشار داد به سوراخ کون و اون قدر باهاش بازی کرد تا بالاخره راهی باز شد و کیرشو کرد توی کون روشنک… – روشنک حرف نداری … زن فقط لباشو گاز میگرفت تا درد نکشه … پسر نتونست بیشتر از دو دقیقه کون زن رو بکنه .-آخخخخخخ روشنک… روشنک… روشنک گرمای منی رو حس می کرد که حفره کونشو داغ کرده . شوهرش با ضربات شدید تری کونشو می گایید و آبشو خالی می کرد ولی عرفان کونشو به نرمی گاییده بود . اون روز پس از رفتن پسر … سیاوش واسش زنگ زد … بهش قول داد که شوهر خوبی بشه ولی روشنک می دونست که همه اینا برای باز گرداندن اوست و این که مردم و فامیل سرکوفتش نزنند . روشنک با خواهرش خداحافظی کرد . به خانه بر گشت … سیاوش سعی می کرد با زنا و دخترایی حال کنه که از خودشون خونه دارن . در عوض روشنک با دوست پسرش عرفان در خونه خودشون حال می کرد .سیاوش به خیالش تونسته سر زنشو شیره بماله ولی اونا یه آشتی خاصی با هم کرده بودند . حالا روشنک هر وقت که سیاوش به بهانه ای می خواست خونه رو ترک کنه مانعش نشده خیلی هم خوشحال می شد.

نوشته: سایلار

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها