داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

به دادم برس شیطان 67

منیره و کوکب خیلی سریع خود را به دفتر مجتهد بهاری رسوندند مسئول روابط عموی اولش وقت ملاقات نمی داد ولی کبری که این جور موارد خیلی حساس و قدرتمند نشون می داد و برای دفاع از آرمان خود و تحقق اون از هیچ کوششی دریغ نمی کرد کمی سر و صدا کرد و نوشته ایمانی رو داد به دست دفتر دار یا همون سکرتر آقای بهاری .. به محض این که منشیه رفت .. دو دقیقه نشد که مجتهد  اعلم خودش اومد به سالن انتظار و در حالی که چشاش برق می زد  خیره به منیره نگاه می کرد  .. قبلش منیره و کبری به دیدن حاجی از جاشون بلند شدند و دست به سینه حاجی رو نگاش می کردند . کبری هول شده بود . ولی منیره خیلی با طمانینه گفت .. -سلام علیکم حاج آقا –علیکم السلام ..تقبل الله .. -حاج آقا عنایت می فرمایید که ما چند کلام خصوصی با شما مشورت کنیم  -بفرمایید خواهر . مشورت از سنت پیامبر گرامیست . بنده در خدمت شما هستم .. سه تایی  وارد دفتر شدند . عجب دفتری !با این که خیلی بزرگ بود ولی فضا فضای مذهبی و روحانی بود . انواع و اقسام صندوقچه ها رو می شد در اون فضا دید . البته صندوقچه های مقوایی یا پلاستیکی . که بر روی آنها تیتر هایی جلب توجه می کرد .. مثلا کمک به رزمندگان فلسطین .. کمک به فلان جا .. عکس رهبران مذهبی و سیاسی که دیگه از بس زیاد بود منیره حس کرد حالش داره بهم می خوره .. منیره دلش طاقت نگرفت و وقتی حاجی بهاری واسه دو دقیقه ای که داشت با تلفن صحبت می کرد به کبری گفت کبری جان از این عکسها به در و دیوار خونه ات زیاد نزن که من اگه موقع سکس نگام به اینا بیفته حالم بد میشه آب کوسم خشک میشه و اون وقت تو دیگه نمی تونی به هدفت برسی . کبری یه نگاهی به منیره انداخت و گفت باشه ولی به خوبی می دونست که  خونه اون از نظر فضای مذهبی داشتن غلیظ تر از اینجاست . این آخوند هم عمامه سفید بود .. منیره  به خوبی احساس این ملا رو متوجه می شد . دیگه نگاه مردا واسش آشنا بود . دلش واسه کیر آدما تنگ شده بود ولی مجبور بود به خاطر قولی که به کبری داده کیر شیاطین رو تحمل کنه .. -خواهر مکرمه و جلیله و شریفه ..سر کار علیه کبری خانوم از شما تقاضا مندم که  آن چه را در در این نشست بین ما مطرح می گردد به خارج از جلسه درز ندهید . منیره که زیر چادر یه لباس سکسی چند رنگ و هوس انگیز به تن کرده بود از جاش پا شد و رفت روبروی حاجی .. چادرشو یه لحظه باز کرد و دوباره اونو بست .. بهاری چشاش گرد شده بود . نفسش بند اومده بود .. -حاج آقا  اگر بتوانید کمی راحت تر تکلم بفرمایید درک آن برای ما راحت تر بوده بنده سهل الوصول تر خواهم بود . .. منیره این جور,  جور کردنهای آسمون و ریسمون رو همون یه روزه از ستاد تبلیغات یاد گرفته بود .. لب و لوچه های بهاری می لرزید . کبری : حاج آقا نظر شما چیست .. حاجی حس می کرد از هوش رفته . اصلا متوجه نمی شد کبری چی داره میگه . حتی دوست نداشت متوجه حرفاش شه . منیره یه اشاره ای به کبری زد و گفت ساکت . چادرشو این بار باز کرد و گذاشت به همون صورت بمونه . -حاج آقا قبولش داری ;/; نصف سینه های درشت منیره افتاده بود بیرون . اگه به خاطر کبری نبود مجتهد سرشو میذاشت رو سینه های منیره . سرعت تپش قلبش رفته بود بالا . انعامی حداقل ماهی دو تا کس واسش میومد یا می رسید . ولی این جوری کس که در نگاه اول دلشو ببره و این جور جسارت داشته باشه به تورش نخورده بود .  کبری کاغذو گرفته بود دستش و می خواست امضا بهاری رو هم داشته باشه .. منیره چادرشو جمع کرده بود . -خواهر کبری من حرفی واسه امضا زدنش ندارم ولی همون طور که خودتون فر مودید قراره که من فردا بیام در منزل شما خدمت منیره خانوم …….. منیره طوری دل و دینشو برده بود که با احتیاط و احترام در مورد اون حرف می زد .- من در بیت شما برایتان امضا می زنم . در مورد کتابدار شدن حاج آقا شریف نگران نباشید .. منیره دوباره یه نگاهی به قد و قامت بهاری انداخت با این که هشتاد سالش بود ولی ده سال جوون تر نشون می داد . کس کردنهای زیاد بهش ساخته بود .. کبری : خطبه صیغه رو الان جاری می فر مایید ; -البته خواهر . صیغه را هر زمان می توان جاری کرد .. فقط من دوست ندارم از این بابت کسی بویی ببره . هر چند صیغه کردن در شرع مقدس اسلام و ما شیعیان امری پسندیده بوده و در های بهشتو به روی آدم باز می کنه . اسم بهشتو که آورد این بار منیره چادرشو بیشتر باز کرد تا قسمتهای بیشتری از اندامشو  توی دید بهاری بندازه . …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها