داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

به دادم برس شیطان 25

منیره لذت زیادی رو در سر تا سر بدنش احساس می کرد . دستای زندگی بخش سلمان رو پوست بدنش یه لرزش خاصی رو ایجاد کرده بود . قلب زن به شدن می تپید . سلمان کوس منیره رو هم کف مالی کرده بود . وقتی هم که دستشو گذاشت رو کوس صابون مالی شده اون حس کردبا دو تا کیر افتاده به جون کوس  -سلمان جون همین جوری کوسمو بمال . بمالش -دیگه کیر نمی خوای ;/; -اونم میخوام .هم دستتو می خوام هم کیرتو . یه مشت و مال دبش و جانانه اونو حالی به حالی تر از اونچه که فکرشو می کرد کرد . -سلمان دوباره دستشو رو بدن صابون مالی شده منیره می کشید و کیرشو فرو می کرد تو کوسش و درش می آورد اگه تا صبح هم به این کارش ادامه می داد منیره جیکش در نمیومد . -عزیزم عشق من ببینم چقدر دارم حال می کنم . بگو بگو با کوس من چیکار کردی . چقدر زود تو کوسم آب ریختی ولی خیلی خوشم میاد و دارم عشق می کنم .-منیره من که هنوز تو کوست چیزی نریختم -پس این چیه که تو کوسم داره حرکت می کنه ..اییییییی چرا این قدر خنگ شدم عزیزم ولم نکن خودم دارم خالی می کنم . ببین چقدر بهم کیف دادی حالیم نبود مال خودمو . سلمان کیرشو فرو می کرد تو کوس منیره و منیره هم کونشو در جهت مخالف به طرفش حرکت می داد . این بار دیگه احساس منیره اشتباه نکرده بود . اون که دو سه دقیقه قبلش ارگاسم شده بود . حرکت آب کیر سلمان رو تو کوسش به خوبی حس می کرد . -خیلی منتظر این لحظه بودم حال کردم . آخوند زیر لب داشت یه چیزایی می گفت . هر کی اونو می دید فکر می کرد این از اون ملاهای کوس ندیده ایه که داره شکر گزاری می کنه . -سلمان جون بیا برات استبرا ء بکنم . مستحبه -منیره جون تو این اصطلاحات مردونه رو از کجا می دونی -درسته که مثل شما شیخ نیستیم ولی اطلاعات دینی ما که باید زیاد باشه . استبرا حالتیه که بعد از ادرار کیررو می گیرن بین دو تا انگشت بزرگتره سمت چپ و از ته کیر تا سر کیر رو در یه حرکت مستقیم می کشن تا هر چی اون داخله خالی شه و رسوب ایجاد نشه . پس از عملیات هم یه کاری شبیه به این بکنی بد نیست . منیره کیر سلمان رو میون دستای خودش گرفت و این کارو واسش انجام داد و دهنشو هم گذاشت روبروی کیر و هر پس مونده ای که میومد بیرون می خورد . .سلمان طوری خوشش اومده بود که چند تا قطره تازه هم ریخت تو دهنش …. در هر حال دو ساعتی رو با هم خوش بودند . طوری آخونده کیف کرده بود که  از یادش رفته بود منیره رو یه روزه صیغه کرده یا یه هفته ای . هر چند براش مهم نبود و اینا همش کوس کلک بازی بود ولی واسه این که پیش منیره سوتی نداده باشه و غافلگیر نشه گفت راستی عزیزم من تو رو یه روزه صیغه کردم یا هفت روزه ;/; -حاج آقا هر چی که نیتت باشه همون درسته . شک بین یک و هفت صیغه رو باطل نمی کنه و معمولا این جور مواقع دو تا عدد رو جمع می کنند و تقسیم بر دو می کنن . حداقل تا چهار روز دیگه در صیغه شمام ولی فکر کنم همون که نیت کنیم کافیه -منیره جون واقعا که شما خیلی بهتر از خانومای ما و این زنای پر مدعایی که حتی روشونو به خروس نشون نمیدن بیشتر می فهمین و جا داشت که آیت الله و مجتهد اعلم بشین . از اونایی که دارن خودشونو واسه حق و حقوق مردم می کشن و ما نباید بذاریم همچین فداکاران از جان گذشته ای از دست ما در برن . .. درهر حال اون روز سلمان رفت و به محض رفتن اون سر و کله کبری پیدا شد . -چیکار می کردی منیره جان چه خبر بود . بدهکاری داشتی ;/; -من بدهکاری نداشتم این سلمان خان شما طلبکار بود انگار کوس ندیده و کوس نکرده بود . -منیره جون با من این مدلی حرف می زنی اشکالی نداره . فقط حواست باشه اگه رفتیم تو یه مجلسی و محفلی که ما دوستان خانوادگی دور هم نشستیم  تند تند از کیر و کوس و کون نگی اونا یه خورده بعضی معذورات رو رعایت می کنند . حالا من تو رو می شناسم و می دونم چقدر صاف و ساده و صادقی و بی شیله پیله هستی ولی همه که این جوری نیستن و ممکنه بر داشت بد بکنن . تو که می دونی من چقدر دوستت دارم و دلم می خواد هر طوری که شده تو رو به مجلس خونوادگی خودمون دعوت کنم . البته  مجالس ما درواقع محفل دوستان مذهبیه . ولی نه مثل اونایی که حرام می کنند و زن و مرد مختلط کنار هم قرار می گیرن نیستن . در این مجالس که هرچند وقت در میون معمولا هر روز خونه یه نفر بر پا میشه زنا میرن یه اتاق و مردا یه اتاق دیگه . از هر دری صحبت میشه . بیشترش مسائل اجتماعی و راهکار هایی برای چگونگی مبارزه با مفاسد بیان میشه . من باید تو رو به این خانوما معرفی کنم وضعیتتو واسه اونا تشریح کنم و حتما دست اونا هم خیلی بازه . آدمای خوبین . البته در این باره بازم بیشتر صحبت می کنیم . .فقط یه مشکل دیگه این که این جمال و کمال میگن مامان ما درسا داره از یادمون میره . باید بریم منیره جون دوباره یه آموزش به ما بده . یه هدیه ارزون قیمت هم واست گرفتند که عشقشونو نسبت به تو خواستن نشون بدن . ولی من بهشون چی بگم بگم شوهر موقت کرده ;/; از غصه دق می کنن . راستی این سلمان چقدر تو رو صیغه کرده . منیره دید بهترین موقع واسه چاخان کردنه . -کبری جون فقط به سلمان چیزی نگی ها . اون امروز به جای یه هفته  برای یه سرویس منو صیغه کرد و قراره فردا دوباره بیاد منو واسه چند روز صیغه کنه . الان آزادم می تونی بچه ها رو بیاری یه دوساعتی رو مشغول باشیم . فقط من یه دوشی بگیرم .. کبری صورت منیره رو غرق بوسه کرد .-ممنونم ممنونم . نمی خواستم بچه هام اول جوونی مرتکب گناه شن . آخه اگه گناه زیاد شه صحیفه قلب آدم سیاه میشه و عادت به گناه زشته . من جبران می کنم منیره جون . تو به فکر بچه هامی منم تا دلت بخواد واست شوهر لحظه ای جور می کنم . راستش منیره پس از حال کردن با سلمان حس کرد خوش اشتها شده دوباره بد جوری هوس کیر بچه های کبری رو کرده بود … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها