داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دختر خاله ام نامزد کرد ، من کون دادم

من احسانم (اسم واقعی ام نیست و اسمهای دیگه هم تغییر داده شده ) ، الان 30 سالمه ولی این خاطره برای سال 93 ه ، من از دوران دانشگاه ، کم کم تمایل پیدا کردم به سکس با همجنس و بات بودن در رابطه ، بیشتر برام سکس مهم بود تا اینکه روابط دوستانه یا عاشقانه داشته باشم . با دو نفر رابطه داشتم ، یکی شون همکلاسی ام بود ، و یکی هم که توی نت با هم آشنا شده بودیم . هر از چند ماهی پا می داد و یه سکس می کردم .
سال 92 دخترخاله ام که اسمش مرجان بود با یه پسری به نام مهرداد نامزد کرد ، مهرداد خیلی آدم جدی و به شدت مثبتی بود. چند ماهی از نامزدی نگذشته بود که به خاطر مرگ یکی از اقوام نزدیک رفتیم شمال ، روز دوم بود که با مهرداد باید می رفتیم چیزی برای خونه می گرفتیم ، توی راه موبایل اش زنگ خورد و گویا دوستش برای سفر اومده بود و چون فهمیده بود اینجاست ، خواسته بود که هم رو ببینند ، اسم دوستش محسن بود ، یه پسر حدود 30 ساله که قد بلند و هیکلی و خوشرو و خوش برخورد بود . خیلی به دلم نشست ، ولی خب بخاطر مهرداد به شدت احتیاط می کردم و از طرفی هم نمی دونستم محسن اصلا اهلش هستش یا نه ، یه کم که گشتیم و این دو تا حرف زدن ، محسن می خواست جایی رو بره که مهرداد بلد نبود و چون ما اونجا هم خونه داریم و تقریبا می شناسم ازم خواهش کرد که محسن رو راهنمایی کنم و خودش برگشت خونه . توی راه تقریبا صمیمی شده بودیم و پیشنهاد دادم که اگر اهل قلیون هست بریم دم ساحل بکشیم .
کلی صمیمی شدیم و من شده بودم راهنماش ، از باشگاه رفتن اش و عشق غذا بودنش و رستوران ها و پاتوق ها می گفت و منم سعی می کردم تا جایی که می تونم نخ بدم ، حتی عکس های با شورتش که لخت بود رو بهم نشون می داد و من واقعا داغ شده بودم . یه کم از رابطه اش با مهرداد پرسیدم و کمی خیالم راحت شد که خیلی هم رو نمی بینند و نشونه هایی از اینکه می تونه بالقوه تاپ خوبی باشه رو هم توش دیدم ، اون شب گذشت و اتفاقی نیفتاد ، برگشتیم به تهران ، سعی می کردم رابطه رو باهاش حفط کنم و روش کار کنم . چون کرج بود یه کم کار سخت بود .
یکی دو ماه بعد سال نو بود و به دلایلی نامزدی دخترخالم با مهرداد به هم خورد و خیالم راحت شد که ریسک اش کمتر شده . بالاخره اواخر فروردین 93 بود که با محسن اوکی شدم و فهمیدم که اهلش هست و با پسری که چند سال از خودش کوچکتره سکس می کنه . وقتی فهمید خیلی با شخصیت رفتار کرد و فقط می گفت که به مهرداد نگم . هر دو منتظر یه فرصت بودیم . من خیلی قیافه خاصی ندارم و معمولی ام . کمی تپل هستم و پوستم روشنه ، عکس های بدنم که شیو می کردم رو براش می فرستادم . چت می کردیم و از کارهایی که می خواستیم توی سکس کنیم حرف می زدیم .
بالاخره روز موعود فرارسید ، خونه ما سمت آزادی ه ، خونه دو روزی خالی بود ، سر ظهر قرار بود محسن برسه ، من از صبح که خانواده رفتن بیرون ، اول بدنم رو شیو کردم و یک ساعت مونده به اومدن محسن خودم رو توی سرویس آماده کردم . علاقه ای به زن پوشی یا حس زنونه ندارم ، فقط بخاطر دل محسن که دوست داشت ، یکی از شورت های خواهرم الناز رو پوشیدم و روبتوشام ام رو هم پوشیدم ، محسن که آیفون رو زد با احتیاط در آپارتمان رو باز کردم که نکنه همسایه ببینه ، محسن با یه کیسه که ژل و کاندوم تو راه خریده بود اومد تو .
ازش پرسیدم ناهار خوردی ، گفت نه ، پیتزا سفارش دادم و تا اومدن غذا ، محسن هم من رو کنار خودش بغل کرده بود و دستاش روی رونهام می چرخید و من هم از روی شلوار کیرش رو نوازش می کردم . غذا که اومد یه کم خوردیم که ضعف برطرف بشه و دیگه موقع سکس بود . رفتیم توی اتاق خواب مامانم اینا و یه لپ تاپ بردم که آهنگ بگذاریم . محسن نشسته بود لبه تخت و منم روبتوشام رو درآوردم و با یه شورت جلوش نشستم . شلوارش رو در آوردم و کیرش رو از توی شورت کشیدم بیرون . از عکس هاش خیلی بهتر بود . نیمه خواب بود و بدون معطلی گذاشتم دهنم . محسن پیرهنش رو درآورد و به پشت روی تخت دراز کشید . گاهی دستش رو می آورد روی سرم و روی کیرش نگه می داشت. و می گفت : خوب بخور ، حسابی آماده اش کن . بذار تا حلقت بره ! وقتی تا حلقم می رفت . می گفت : خوبه ، تا جایی که جا داره بذار بره .
کیرش که یه کم بلند شد از روی تخت بلند شد و جلوم ایستاد ، سرم رو گرفت و کیرش رو داخل دهنم کرد ، محسن یه کم حس خشونت رو توی سکس دوست داشت و من هم بدم نمی اومد . حجم گوشتی و گرم کیرش داخل دهنم و تسلط اش حس خوبی بهم می داد . یه کم که تلمبه زد ، کیرش رو درآورد و یه چندتا به صورتم زد و سرم رو به رونش چسبوند و کیرش رو یه وری کرد داخل دهنم و تلمبه می زد . گاهی خم می شد و اول کمی سینه ام رو می مالید و بعد نوک سینه ام رو می گرفت و می کشید . فکر کنم یک ربع نیم ساعتی دهنم رو گایید . میرش حسابی قرمز شده بود و شق شده بود . بهم گفت : دستا پشت . و کیرش رو دو سه بار تا حلقم فشار داد و نگه داشت و بیرون کشید .
گفت بلند شو داگی لب تخت بشین . منم اطاعت کردم . روبروم میزآرایش بود و توی آینه اش خودم رو که لخت بودم و محسن که پشت سرم بود رو می دیدم . از توی آینه بهم چشمک زد و گفت : خب این کون تپلت رو امروز حسابی بگام ! بعد شورتم رو تا زانوهام کشید پایین و چند تا محکم به کونم سیلی زد . دستاش بزرگ بود و با زوری که داشت سیلی هاش برام خیلی درد آور بود .
بهم گفت یه کم پاهاتو باز کن و شروع کرد با انگشت کردن و با کمک ژل سوراخم رو باز کردن . گاهی شستش رو داخل می کرد و به سمت پایین فشار می داد . چند بار با دو انگشت سریع داخل کونم عقب و جلو کرد و یه سیلی دیگه زد و گفت : دیگه آماده است . خیلی بازم نکرده بود و می ترسیدم که دردم بیاد . بهش گفتم : یه کم دیگه باز کن . خندید و گفت : چند وقته ندادی ؟ گفتم : شش ماهی میشه ، گفت : تنگ حال می ده . از دردش خوشت نمی آد ؟ گفتم : باشه ، فقط آروم لطفا .
توی آینه می دیدم که داره کاندوم می کشه روی کیرش ، یه کم ژل با انگشت داخل سوراخم کرد و یه دستش رو روی کمرم گذاشت و از توی آینه نگام کرد و گفت : آماده ای ؟ گفتم : آره . یه کم کمرم رو به سمت پایین فشار داد که پاهام رو باز کنم و پایینتر برم ولی شورت روی زانوهام بود و نمی ذاشت . با کمک محسن همونجوری که داگی بودم از پام درآورد و آمده شدم برای پذیرایی از کیر محسن .
یه کم کیرش رو لای کونم مالید و چند بار باهاش به لپای کونم و سوراخم ضربه زد و سرش رو گذاشت دم سوراخم . یه کم فشار داد . سرش داخل شد . یه کم پشت و کمرم رو با دستش مالید و دوباره خواست فشار بده که دید باید زور بیشتری بده ، دستش رو پشتم فشارداد که من سرم رو بیارم پایین . به حالت سجده شدم و محسن یه کم کیرش رو تکون تکون داد و یه فشار محکم داد . سوراخم حسابی ژل کاری شده بود و کیرش تقریبا تا نصفه داخل شد . درد داشتم . با آخ گفتن و ناله کردن من ، محسن کمی آروم شد و یه کم سعی کرد آروم بشم . بعد همونجوری که کیرش داخل بود بهم گفت : هر وقت آروم شد بگو ادامه بدم . من خشن دوست داشتم و درد و فشار اول سکس رو خیلی دوست داشتم . بهش گفتم : تو کارت رو بکن . دردش خوبه . می تونم تحمل کنم . محسن هم که فهمید من مشکلی ندارم . باقی کیرش رو با یه فشار دیگه داخل داد و خم شد روم . درد توی کونم و دلم می پیچید . یه کم داخل نگه داشت و تا نصفه بیرون آورد و محکم فرو کرد .
چند تا تلمبه اول محسن خیلی محکم و خشن بود و درد وحشتناکی داشت ، وقتی ناله می کردم و آخ و اوخ می کردم محسن با جون گفتن و سیلی زدن به کونم جوابم رو می داد . بخاطر هیکل ورزیده و گنده محسن از اینکه منو خشن می کرد لذت می بردم .
کم کم کونم بازتر شد و تلمبه های محسن هم کمی آرومتر شده بود ، روی دستام بلند شدم و در حالی که محسن داشت می کرد از توی آینه خودم رو نگاه می کردم . محسن گفت : دوست داری موقع سکس یکی نگاهت کنه ؟ گفتم آره . فانتزی خوبیه . دستش رو زیر گردنم حلقه کرد و روی زانوهام بلندم کرد و در حالی که کیرش داخلم بود و سرش کنار سرم بود و توی آینه باهام حرف می زد گفت : فانتزی یا واقعی بشه هم دوست داری ؟ فقط لبخند زدم . دستم رو برد روی کمرم و با دستش نگه داشت و کیرش رو با ضربه توی کونم نگه داشت و گفت : دلت می خواد گروهی باشه ؟ من و یه نفر دیگه ؟ یه کیر دهنت و یکی هم کونت ؟ واقعا تا حالا بهش فکر نکرده بودم . در حد فانتزی دوست داشتم اما واقعیت هیچوقت جدی بهش فکر نکرده بودم . بهش گفتم نمی دونم . همونجوری که نگه ام داشته بود توی اون پوزیش شروع کرد به کردن . حس خوبی بود . حشری بودم و با جون گفتن و کیرت رو می خوام تشویق اش می کردم که کیرش رو عمیقتر و محکمتر داخل کنه .
یه کم که توی این حالت منو کرد ،دوباره نگه ام داشت و آروم بهم گفت : هر وقت خواستی بگو بهم ، خیلی دوست دارم تو رو با یکی دیگه شریک بشم . بعد کیرش رو کشید بیرون و اومد روی تخت و بهم گفت طاق باز بخواب . پاهام رو باز کردم و محسن یه کم سوراخم رو انگشت کرد و کیرش رو داخل کرد . دستاش روی رونهام بود و فشار می داد و کیرش رو عمیق و با ضربه تلمبه می زد . وقتی ضربه می زد ، بدنم رو که زیر ضربه های کیرش می لرزید رو می دیدیم . با یه دستش گلوم رو گرفته بود و تلمبه می زد . دستام روی سینه هام بود و همزمان که محسن من رو می کرد می مالوندمشون . محسن زد روی دستم که از روی سینه هام بکشم و نوک سینه هام رو محکم گرفت و در حالی که کشیده می شد داخلم تلمبه می زد . سعی می کردم پاهام رو دور کمرش حلقه کنم که ضربه هاش باعث نشه سینه هام خیلی کشیده بشه ولی فایده کمی داشت . یه کم که توی این پوزیشن منو کرد ، پاهام رو بازتر کرد و روم خم شد ، کیرش واقعا فشار می آورد . یه کم دیگه خودش رو رها کرد و سینه به سینه روم خوابید و زوری کیرش رو داخلم نگه داشته بود . چند تا تلمبه زد و بهم گفت : هنوزم دوست داری آبم رو بخوری ؟ توی چت ها بهش گفته بودم که دوست دارم ولی توی اون لحظه واقعا نمی تونستم . تا حالا هم تجربه نکرده بودم . بهش گفتم : نه ، نمی تونم الان .
کیرش رو کشید بیرون و به شکم منو برگردوند . روی پاهام نشست و خم شد و گفت : کونت هنوز سرخ نشده . حشری بودم ، عاشق اسپنک بودم و گفتم : هر چقدر دوست داری سرخ اش کن . شروع کرد به سیلی زدن ، عالی ترین حس دنیا بود . گاهی کونم رو از هم باز می کرد ، سوراخم رو با انگشت باز می کرد و باهاش بازی می کرد و دوباره سیلی می زد . بی امون سیلی می زد و بعد از چند دقیقه دیگه درد و سوزش اش زیاد شده بود و با هر سیلی ناله ام در می اومد . کیرش که به رونها و کونم می خورد واقعا لذت بخش بود .
خودش هم دیگه طاقت اش تموم شده بود ، کیرش رو محکم فرو کرد و دستام رو روی کمرم گرفته بود وفشار می داد و تلمبه هاش رو حسابی عمیق و با ضربه می زد . تند تر شد . دستام رو ول کرد و خوابید روم . محکم بغلم کرده بود و نمی تونستم تکون بخورم ، با دستش کیرم رو فرستاد لای پام و یه دستش زیر شکمم بود و یه دستش هم دورم حلقه شده بود . کونم حسابی ملتهب شده بود و درد داشتم .آروم گردنم رو گاز می گرفت و تلمبه که می زد ، کیرم لای پام مالیده می شد . وسط تلمبه هاش بود که ارضا شدم و بی جون زیر محسن ، و محسن هم داشت آخرین تلمبه ها رو می زد .
نفس نفس می زد و دیگه طاقت گاییده شدن رو نداشتم ، محسن داخلم و توی کاندوم آبش اومد و ارضا شد و همونجوری که کیرش داخلم بود روم ولو شد . دوتایی همونجوری یه کم خوابیدیم و بعدش بلند شدیم یه کم تمیز کاری کردیم و رفتیم حموم دوش گرفتیم .خشک کردیم و لخت توی بغل محسن روی کاناپه بقیه پیتزا رو خوردیم .
دوست داشتم محسن بمونه ولی دیرش می شد و رفت ، من سینه هام و کونم عملا لکه لکه کبود شده بود ولی ارزش یه سکس هات رو داشت ، با محسن هنوز رابطه دارم و اگر فرصتی باشه سکس می کنیم ، من به سکس خشن با محسن عادت کردم و بیشتر از قبل برام لذت بخشه ، و با اینکه خودم خیلی دلم می خواد ولی هر وقت محسن پیشنهاد گروپ داد ، رد کردم . چون سکس داشتن بدون علاقه و حس پارتنر همجنسگرایی یه کم حساسه و نمی شه خیلی ریسک کرد .و اینکه چون فقط سکس هستش و منم بات هستم ، کم کم توهین و سو استفاده شروع می شه و باید کنترل کرد .

نوشته: احسان – تی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها