داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

به دادم برس شیطان 33

منظورتون چیه منیره خانوم . من که چیزی نگفتم . اگه حرف خاصی زدم که سوءتعبیر شده باید ببخشید . -حاج آقا مثل این که حالتون خوب نیست . کمی دستپاچه به نظر می رسین .. این منیره عجب چیزیه .. اون هیکل لختشو که کنار استخر زیاد دیدم . این آرایش و طرز لباس پوشیدنش .. هیجان کار عجب زیاد شده . -خواهر منیره درمورد کارتون در ستاد و مسئله رابط عمومی اون مسائلی که باید گفته بشه گفته شده ولی یه نکته ای هست که باید بهش اشاره کنم و امیدوارم بازم تو ذهنتون سوءتعبیر نشه . من نظر خیر خواهی خودمو میگم . طرز حرف زدن شریف منیره رو به یاد سلمان انداخته بود . وقتی که می خواست از صیغه و این چیزا بگه و یه جوری خودشو بهش بچسبونه ولی در اینجا شریف بیشتر به خودش سخت می گرفت چون در اونجا یه پشتیبانی به نام کبری وجود داشت و سلمان می دونست که منیره هم تا حدود زیادی تمایل به صیغه شدن و آمیزش داره ولی شریف در اینجا دقیقا نمی دونست باید چیکار کنه . هرچند تو چشای منیره می تونست برق شهوتو ببینه . -حاج آقا بفرمایید شربتو میل کنید . راستی می خواستید درمورد یه مسئله خاصی باهام حرف بزنید . -خواهر .. بچه هاتون سر و سامون گرفته و رفتن . تنهایی توی این خونه بزرگ زندگی کردن واسه تون باید خیلی سخت باشه -می فرمایید بفروشمش برم یه خونه نقلی بخرم . -نه اصلا همچین منظوری نداشتم . همسایه زیبا و با ایمانی مثل شما رو از دست دادن غیر قابل تحمله .. منیره از سوتی دادن شریف خنده اش کرفته بود . مردک به اوگفته بود زیبا و خودشم متوجه نشد .. -حاج آقا من به این خونه عادت کردم و نمی تونم جای دیگه ای زندگی کنم . تازه همسایه های با دین و ایمون و نجیب و سر به زیر و چشم پاکی مثل شما دارم . یه برادری که از من به عنوان یک ناموس و خواهر دفاع می کنه . این حرفو که زد انگار یه پارچ آب یخ رو حاجی پاشیده باشه . مثل این که اونو از هدفی که داشت دور کرده بود . -خب بالاخره منظورتونو نفرمودین .. -واضح تر بگم جسارت نشه . اگه یه همدم شرعی بخواد بیاد شما رو از تنهایی در بیاره شما موافقین ;/; -یعنی من ازدواج کنم . -نکاح از سنتهای پسندیده اسلامه . -حاج آقا از من گذشته که بخوام ازدواج کنم . دیگه نمی تونم خودمو وابسته به یک مرد کنم . -اما زن و مرد در همبستگی با همه که به تکامل می رسند . نیازهای روحی و جنسی همو بر طرف می کنند .. این شریف بازم زده بود به خال درهر حال به عنوان یک همسایه باید حق همسایگی به جا بیارم و امر به معروف کنم .. حتی اگه با ازدواج موفق میشه جلو بسیاری از مشکلات رو گرفت حتما باید این کارو انجام داد . -با شما هم عقیده ام حاج آقا . این یک امر خیریه که برای جلو گیری از گناه حتما لازمه . به عنوان یک همسر دائم نه  ولی موقت موقت و کوتاه که برای یه هم فکری و .. یه سری رفع دیگه باشه خوبه . تازه شما جای برادر ما و همسایه دلسوز ما هستید آدم تو این دوره و زمونه نمی تونه به هر مردی اعتماد کنه -صحیح می فرمایید من حق رو به شما میدم . -بازم حاج آقا شریف که مثل عنوانتون شریف هستید من خودمو در اختیار شما میذارم که هر تصمیمی که میخواین بگیرین . هرچی شما بفرمایید مثل یه کنیز گوش می کنم . -خواهش می کنم شما خانوم ما هستین .. آخ که بوی کوس حواس شریف رو پرت کرده بود . حداقل متوجه این سوتی خودش شده بود . ولی فکرمی کرد منیره چیزی نفهمیده . .منیره با یه لحنی به شریف گفته بود که من خودمو در اختیار شما میذارم که اون هنوز داشت با خودش فکر می کرد که آیا زن از بیان این موضوع منظور خاصی داشته یا نه ;/;-ببخشید برادر شریف شما کسی مد نظرتون هست ;/; شریف سرشو انداخت پایین و به فکر فرو رفت -خواهر همونجوری که شما می دونین در شرع اسلام یک مرد می تونه دارای همسران متعددی باشه ممکنه عرف و یا بسیاری از خواهران مومن ما هم در عمل اونو قول نداشته باشند ولی حکم خدا رو که نمیشه تغییر داد و به مرد ایرادی گرفت .. -حاج آقا حالا اگه کسی به ذهنتون می رسه بهم بگین .. -اگه اجازه می فرمایید این حقیر چند صباحی رو در خدمت شما باشم . بالاخره خودشو کشت و حرفشو زد . چند دقیقه ای سکوت همه جا رو فرا گرفته بود و هیشکدومشون جرات نداشتند این سکوت رو بشکنند . منیره شورتش دیگه خیس خیس شده بود و در خیال و فانتزی خودش می دید که کیر همسایه رفته تو کوسش و اونم خودشو به شریف چسبونده .. ولی اون نمی تونست به کبری نارو بزنه .. -حاج آقا من انسانی برازنده تر از شما نمی بینم ولی کبری جان به گردن من حق داره . نمی خوام و نمی تونم ناراحتی اونو ببینم -ما که گناه نمی کنیم این یک امر شرعیه . وقتی خداوند رحیم و کریم این عمل را مباح و حلال می دونه ما بندگان خدا چه کاره ایم که فرمان اورا نادیده بگیریم ;/; پس نماز شک دار نخون . -من پیش وجدان خودم شرمنده میشم . -قرار نیست کبری چیزی بفهمه . تازه تو باید از گناه خجالت بکشی . کاری که تو می کنی گناه نیست . کبری باید خودشو با این مسئله عادت بده که اسلامی رفتار کنه . -ولی من نمی  خوام که اون چیزی بفهمه .. حالا دیگه این منیره بود که سوتی داده بود . شریف فهمید که اونم دلش میخواد . -پس اجازه می فرمایید صیغه رو جاری کنم ;/; … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها