داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

به دادم برس شیطان 102(قسمت آخر)

-ببینم تو با چه جراتی  آبت رو توی کسم خالی کردی . -دکتر آشنا دارم اگه بار دار شدی خودم ردیفت می کنم . -خوبه حالا نمی خوای این قدر مغلطه ببافی .. -منیره جان من جزو هیچکدوم از این گروهک ها نیستم .. -مگه من گفتم باش ;/; منظورت چیه -این که گفتی می خوای چی شی گاسم بشی .. منیره با کف دستش یکی زد به سر آخوند خبرگان و گفت خاک توسر توی بی سواد . ار گاسم یعنی یه حالتی در سکس که زن خیلی خوشش میاد و احساس سبکی می کنه .  ممکنه همراه با اون آب کس زن خالی شه ممکنه نشه ولی تو باید یه کاری کنی که من هر دو تا با همو داشته باشم .. -تا صبح می کنمت .. اصلا می خوای خودت رو رهبر کنم .. -خیلی عرضه داشتی تا حالا خودت می شدی . نمی خواد منو دست بندازی . منیره می دونست که باید این سالار رو همیشه مث موم تو دستای خودش داشته باشه . طوری اونو شیفته خودش کرده بود که مرد کسشو لیس می زد و می گفت عجب قالب کوچیکی داره . اونو می کرد و می گفت چقدر تنگه .  -خیلی با حالی سالار خان . اصلا به سن و سالت نمی خوره که این قدر کیری و کاری باشی .. – من از همون جوونی که آخوندای دیگه به دنبال زن بازی و مال اندوزی بودند فقط به دنبال زن بازی و حال کردن بودم .  از اون جایی که ارث پدری  زیادی به من رسیده بود دیگه وقت دزدی نداشتم . ولی غریبه نیستی منیره جون .. اون ثروتی رو که پدرم به دست آورده بود اونم یه خورده از راههای مشکوک بود . مشکوک که چه عرض کنم … سالار دیگه ادامه نداد . حس می کرد که خیلی سریع داره با منیره صمیمی میشه .. اون شاید تنها کسی بود که بعدا می تونست مطلع شه غیر از خودش بقیه خبرگان هم منیره رو میگان . ولی  بقیه باید فکر می کردن که خودشون تنها آدمایی هستند که با منیره سکس می کنند . چون خیلی مراقب کار هاشون بودند و حفظ آبرو می کردن ولی همه شون با سالار خوب بوده و رازشونو به اون می گفتند . سالار محرم همه اونا بود و اسرارشونوهم حفظ می کرد . می دونست که باید هوای اونا رو داشته باشه و اونا هم هواشو داشته باشن .. -آخخخخخخخ سالار سالار خیلی سالاری .. پیر مرد ندیدم که این جوری باشه .. دیگه ادامه نداد . چون اینم از اون سوتی ها بود .. منیره حس کرد که آب کسش داره خالی میشه .. سالار ول کنش نبود .. منیره طوری به وجد اومده بود که خودش قمبل کرده و از سالار خواست که بکنه توی کونش . -بکن منو بکن . می دونم که با کون خیلی حال می کنی .. بدن سالار سست شد . چشاش گرد شده بود . باورش نمی شد  منیره چنین اندام موزونی داشته باشه . راستش به وقت کردن کسش تا این حد دقت نکرده بود . -فقط برو از روی میز آرایش من یه کرم مخصوص هست که بیار و بمالش به سوراخ کون من و سر کیرت که می دونم اگه همین جور بخوای خشک بذاری توی کونم من جر می خورم .. لحظاتی بعد کیر سالار در کون منیره حکایت از رهبری شریف داشت . -جاااااان .. چه حالی میده این کون به آدم . چه حلقه قشنگی ! منیره جان تو باید قسم بخوری وقتی که آقا شریف شد رهبر اگه یه زمانی من کاره ای نبودم .. بازم به من برسی .. -قول میدم قول میدم . .. ای بابا چقدر تو بی طاقتی بازم که آبت رو خالی کردی به همین زودی ;! حق نداری کیرت رو از توی کونم بیرون بکشی . باید منو سیر کنی … -سیرت می کنم . سیرت می کنم . سالار تازه متوجه سینه های درشت منیره شده بود .. یعنی رفته بود توی حسش .. -حرف نداری .. -بکن بکن منو ……. یک سال  بعد:  چرخ گردون به مراد شریف و کبری و  منیره و سالار گشت . بیشتر خبرگان با منیره سکس کردند . از اونایی هم نبودند که توقع داشته باشن همیشه با منیره حال کنند . منیره هم رسیده بود به جایی که فقط با شریف و جمال و کمال و سالار سکس می کرد .. شریف شده بود رهبر و کبری هم ملکه یا همان بانوی رهبر .. و اما بشنوید از سالار خان که درست همزمان با انتخابات رهبری .. واسه انتخاب  رئیس جمهور رای گیری کردند و اون انتخاب شد .. منیره از خوشحالی نمی دونست چیکار کنه . رهبر شریف به رئیس جمهور سالار گفت که منیره رو یکی از وزرای خودش قرار بده ..  -حضرت امام .. من خودم قصد همچه کاری رو داشتم . متوجه شایستگیهای ایشان بودم . سالار بو بر دار شده بود که امام شریف منیره رو می کنه ولی امام شریف نمی دونست که سالار هم با منیره رابطه داره .. خلاصه کبری دلش خوش بود به این که شده  بانوی اول کشور … منیره هم شد وزیر ارشاد .. یکی از این شبها که اون و رئیس جمهور سالار خان خلوت کرده بودند منیره به سالار گفت عزیزم به نظر تو چطوره که یک خانه عفاف درست کنیم تا جوانان ما گرد گناه نگردند چون شرایط ازدواج سخت شده و این کار برای جلو گیری از مفسده های اجتماعی ضروریه . -عفیفه ها رو از کجا پیدا کنیم -از همین زنهای بی سر پرست و بی شوهر و …-فکر بدی نیست . به شرطی که خانمهای متاهل توان پذیرش اونو داشته باشند که شوهرانشان وارد این خانه ها شن . -سالار خان ! بار آخرت باشه از این حرفا می زنی .. ما باید در این خانه ها از مردان کارت شناسایی و شناسنامه بگیریم و مجرد بودنشون بر ما ثابت شه .. من یک زنم و باید که از حقوق زنان دفاع کنم . .. سالار ساکت شد و حرفی نزد .. با این که شریف رهبر بود و سالار رئیس جمهور و منیره وزیر ولی این زن طوری تسلط خودشو بر این دو مرد نشان داده بود که انگاری اون رهبر این دو نفره … همه میگن امان از دست این شیطان و شیطان میگه امان از دست این زن . …… پایان …. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها