داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مردان مجرد , زنان متاهل 102

چشای بنفشه به مهناز افتاد که چه جوری داره کیر شوهرشو ساک می زنه . همین اونو خیلی ناراحت کرد . نمی دونست چرا ..  با این که دست فرزین رفته بود لای پاش و کسشو چنگ می گرفت ولی اون حسادت خاصی درش به وجود اومده بود شاید انتظار نداشت که شوهرش در این آخرین لحظات هم به فکر حال کردن باشه … افشین پا هاشو دراز کرده بود و مهناز هم طوری کیرشو ساک زد که تا قطره آخر آبشو خورد . -جووووووون خیلی حال دادی . تو اگه زنم بودی چی می شد . بیشتر زنا از این کارا واسه شوهراشون نمی کنن .
 بنفشه : افشین خان من تا حالا چند بار واسه شوهرم از این کارا کردم .
-ببینم تو حواست به این جاست بنفشه خانوم ; بهتر نیست با دوست پسرت حال کنی ; فرزین : میگم شما دو تا با هم کار و حرف دارین چطوره خانوما مونو با هم عوض کنیم ..
افشین : بد فکری نیست . به شرطی که بنفشه خانوم رضایت داشته باشن . ..
 بنفشه : اون جوری که مهناز  جون بهت حال میده فکر نکنم دل داشته باشی از جات تکون بخوری .
 افشین : قرار نیست که من از جام تکون بخورم . اگه شما افتخار میدین به ما بفر مایید با مهناز جون جاتونو عوض کنین .
 بنفشه کنار شوهرش افشین نشست و سرشو گذاشت رو سینه اش .. و خیلی آروم توی گوشش زمزمه کرد . می بینم که خیلی حسودیت می شه . توقع نداری که من با مردای دیگه باشم .
 افشین : کی میگه من همچین تو قعی ندارم . من اگه تو قع نمی داشتم که رضایت نمی دادم پات به همچین مجالسی باز شه .
 -بس کن . فکر کردی من تو رو نمی شناسم ; تو تا به فکر خودت نمی بودی  واسه من رضایت نمی دادی ;
 -اصلا تو می دونستی  همچین جایی هست .
 -نمی دونم به تو چی بگم افشین . حیف که خیلی دوستت دارم وگرنه ..
افشین : وگرنه چی وقتی که بر گشتی خونه میری  دنبال خواسته های دلت و تفریح ;
 -نیست که تو نمیری ;
 -من یک مردم . ایرادی نداره . ..
 افشین مخصوصا این حرفو بر زبون آورد که زنشو عصبی کنه . می دونست که اون ناراحت میشه از این که بین زنان و مردان فرق گذاشته شه . هر چند می  دونست بنفشه اون قدر شکیبایی به خرج داده بود که با بیشتر نا بسامانی های اون ساخته بود و اگه دوست پسر گرفت و پاش به این محافل باز شد در ابتدا خواسته خود افشین بود .
بنفشه : نمی خوای منو ببوسی ; دلت نمی خواد;
 حالا اون بود که زیپ شوهرشو پایین کشید …
 -همه شو خورد ;  
افشین : دوست داشتی یه خورده هم واسه تو بذاره ; خب نوش جونش دیگه .
 بنفشه دهنشو گذاشت روی کیر شوهرش  و ساک زدنو شروع کرد . از این که کیر,  اون جور که باید و شاید ایستادگی پیدا نمی کنه به شدت عصبی و دلگیر بود اون دوست داشت شق بودن کیر به حدی برسه که به وقت ساک زدن مهناز بود . می دونست با توجه به انزال شدن شوهرش این به زودی امکان نداره . افشین هم فوق العاده لذت می برد . با توجه به این که آبشو توی دهن مهناز خالی کرده سبک شده بود از ساک زدن زنش فقط لذتش نصیبش می شد و می تونست مقاومت داشته باشه در برابر این که آبش نیاد ..
-آخخخخخخخخ بنفشه .. بخورش بخورش جوووووون چه حالی میده .. چه لذتی می برم .
بنفشه دوست داشت که می تونست  به چشای افشین نگاه کنه  و خماری اونو از هوس ببینه .. . خلاصه خدا حافظی ها و رد و بدل کردن شماره تلفن ها ادامه داشت تا دیگه هر کی به خونه اش رسید …
 افشین : خیلی خسته ام …
بنفشه : اون فعالیتی که تو داشتی معلوم بود که باید خسته باشی . یک جوون مجردش تا این حد فعالیت نداشت که تو از خودت شور و حال نشون می دادی . در ضمن شب جمعه این هفته عروسی دختر خاله مون دعوتیم .
-انوشه رو میگی ; همون تپله ; میگم کدوم دیوونه حاضر شد اونو بگیره ..
-حالا این قدر  واسه ما فیلم نیا . تو که خودت  خیلی زاغ سیاهشو چوب می زدی .. 
-منظورت چیه …
 -خودت رو نزن به اون راه . می  دونم که اگه دست خودت بود با اونم رابطه بر قرار می کردی ..
افشین با خودش گفت خبر نداری که تا اون جایی که می تونستم از کون کردمش .
 -فعلا این چند روزه رو استراحت کنیم .. خیلی خسته ام بنفشه . فقط دلم می خواد تا ساعتها بخوابم و کسی کاری به کارم نداشته باشه .
 افشین چشاشو بست .. انگار داشت کابوس می دید . بدنهای لخت .. کیر و کوس و سینه …  سر به سر هم گذاشتن …
بنفشه دستشو گذاشت دور گردن شوهرش و در حالی که به این فکر می کرد برای شب جمعه در تالار عروسی دختر خاله اش چی بپوشه به خواب رفت … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها