داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

ماجراهای مامان زبل 15

این جوری که معلوم بود این آقا جناب حول و حوش ساعت نیم نیمه شب باید می رفت حموم . هیچ اشکالی نداشت من اون موقع لخت می شدم و تو تاریکی می رفتم یه گوشه ای ازحموم و منتظرش می موندم . فقط ای کاش پشیمون نمی شد و میومد . چه هیجانی و چه عشق و حالی می تونه داشته باشه . میاد داخل حموم کلید برقو می زنه و یهو با تن کاملالخت من روبرو میشه . وای چه صحنه ای میشه . چند دقیقه ای فکر می کردم در چه وضعیتی باشم بهتره . اگه دمرو باشم یا قمبلی و پاهامو از پشت به دو طرف باز کنم هم می تونه کونمو خوب دید بزنه و هم کوسم و این جوری خیلی هوس انگیز تر میشم و مردا این حالتو بیشتر می پسندند ولی ترجیح میدم که طاقباز باشم و پاهام به دو طرف باز باشه تا چشام تو چشاش بیفته و این جوری اگه خواست مثلا واسه ملاحظه کاری هم که شد در بره یه عشوه ای بیام و یه چیزی بگم که بمونه و نگهش داشته باشم . سر و صدا بی سر و صدا . رفتم داخل حموم و لامپ رو روشن نکردم . خودمو کاملا لخت کردم وکاملا ساکت و بی سر و صدا منتظرش موندم . رو زمین هم دراز کشیدم . پاها به دو طرف باز . فدای کیرت پژمان خوشگله . همچین سرحالت کنم که ازم  دعوت کنی که مرتب بیام آپارتمانت . اگه بدونی کوس اشرف چه معجونیه . درسته که کار کرد زیاد داره ولی هرچی باشه مال قدیم و جنس قدیم یه چیز دیگه ایه . مثل ماشین ها و وسایل برقی جدید می مونه . هر مدلی که در میاد از نظر ظاهری شاید خیلی پسندیده باشه ولی اون کارآیی و استحکام جنسای قدیمو نداره . تازه من همچین قدیم قدیمش نیستم . وای خدا جونم دلم به تاپ و توپ افتاد . -اشرف خانوم .. اشرف خانوم ! لعنتی این چه وقت صدا زدن بود . ولش کن . حتما فکر می کنه من خوابم . قلبم به شدت می تپید . یه پرده کوچیک نایلونی بین رختکن و فضای اصلی حموم زده بودم . وای در اصلی یه صدایی کرد . زرنگی کرده بودم از همون اتاقم لخت اومده بودم داخل حموم و لباسامو تو رختکن کوچولو نکنده بودم که اون متوجه نشه . ظاهرا فضا تاریک بود و دستشو هی این طرف و اون طرف می رسوند تا کلید برق رو پیدا کنه . نزدیک بود از دهنم بپره بگم وقتی که از در وارد شدی گوشه سمت چپ می تونی کلید رو بزنی که خیلی زود متوجه شده و دهنمو جمع کردم . صدای در آوردن لباسا و آویزون کردنشو هم می شنیدم . کیف داره اگه شورتشم در بیاره . محشره . امکان نداره کیرشو از دست بدم . حتی اگه شده به زور سرش بیفتم و ازش بخوام که منو بگاد .. ولی صحنه باید خیلی طبیعی و عادی جلوه کنه . حتی حرفایی رو هم که باید بزنم آماده کرده بودم که یه وقتی نگه من  منتظرش بودم . وقتی لامپ روشن شد طوری هیجان زده شدم که واسه یه لحظه این تصورو داشتم که کیر پژمان رفته تو کوسم اولین جایی رو که دیدم دستش بود و بعد نگاهمو به وسط بدنش انداختم .. جووووووون شورت پاش نبود . کیرش حرف نداشت . هنوز کوسمو ندیده بود که شق شده . امیدوار بودم که نترسه و از جاش حرکت کنه و رادارش به دنبال کوس من باشه . بدنمو خیس کرده بودم و یه صابون هم دستم بود و پاهامو به دو طرف باز کرده بودم و مثلا داشتم خودمو صابون مالی می کردم .  پژمان خشکش زده بود .  به تته پته افتاده و انگاری پاهاش قفل کرده بود . شایدم از کلکهاش بود که صحنه رو ترک نکنه . هر چه بود این همون چیزی بود که من می خواستم و دوست داشتم که اون حضور داشته باشه . -ببخشید اشرف خانوم . شرمنده !عذر میخوام . تاریک بود . فکر نمی کردم کسی این داخل باشه . .. باید کاری می کردم که هم متانت خودمو حفظ می کردم و هم اونو به طرف خودم می کشوندم . -شما باید ببخشید که این اشتباه ناخواسته پیش اومده . اصولا  من یه عادتی دارم که تاریکی حموم کردن به من آرامش میده و بدنمو خیس کردم و داشتم خودمو صابون مالی می کردم که شما تشریف آوردین . -خیلی زشت شد . امیدوارم که این خطا رو ندیده بگیرین .   پژمان که ظاهرا بی خیالی منو دید یه خورده هیز و حریص شده بود . می دونستم که داره تعارف می کنه و دلش می خواد که بمونه و باهام حال کنه . چشام رو کیرش زوم شده و اون به خوبی اینو حس می کرد . اونم به لاپام و کوس برق انداخته ام چشم دوخته بود . لحظه به لحظه بلند تر شدن و شق شدن کیرشو می دیدم . کیرش به یه جایی رسید که بالاتر نرفت . حالا دیگه هر دو مون نگاهمونو از وسط تن هم گرفته و تو چشای هم خیره شده بودیم . با نگاهمون داشتیم حال می کردیم . کیر نگاه اون رفته بود تو کوس نگاه من . دلم می خواست بهش بگم که بیاد منو بمالونه ولی روم نمی شد انتظار یه حرکت و اقدامی از سوی اونو داشتم . من نگاهمو از رو چشاش بر نداشتم ولی اون حالا به نوک تیز سینه سر شار از هوسم خیره شده بود . کف دستمو رو کوسم مالیدم و اونم در یه حرکت متقابل کف دستشو دور کیرش لول کرد . چشام به طرفش خیره مونده بود و با التماس نگاه ازش می خواستم که بیاد طرفم . لب باز کرد و گفت اگه دوست داشته باشین می تونم ماساژتون بدم . از اون مدل تایلندیهاشم واردم … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها