داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجراهای مامان زبل 83

کفر و دین با هم قاطی شده بودند . اصلا فکرشو نمی ردم اونا طوری  با هم رفیق شن که خیلی راحت بدون حضور و وساطت من بیان ماه منیر رو با هم قسمت کنند . خیلی دلم می خواست برم سمت اونا ولی نمی خواستم دست خودمو به این صورت و در این شرایط بین اونا رو کنم . تازه این شریف خان شده بود شوهر صیغه ای اون . هر چند هر کس خلی هم میومد بین اونا داوری می کرد متوجه می شد که از این کس شر نامه هایی که اونا رو زن و شوهر اعلام کنه  بین اونا خونده هم نشده بود که مثلا بگیم در اون شرایط درست و حسابی خونده شده . یعنی در واقع ا حترام حکم یک جنده رو داشت واسه شریف . نه یک زن صیغه ای که تازه خود صیغه هم به این صورت هرچی فکر می کنم شباهت زیادی به جنده بازی داره . رفتم طرف احترام .. فکرم مشغول بود .. بازم دلم طاقت نگرفت و رفتم طرف اتاقی که اون سه تا سر گرم بودند .. در زدم . -نترسین منم اشرف .. درو باز کنین .. شریف در رو واسم باز کرد و به سمت ماه منیر  بر گشت و کیرشو فرو کردتوی کون اون .. -آخ اشرف کجایی به دادم برس . من پاره پاره شدم . این دو تا مرد انگاری سیر مونی ندارند . من نمی دونم چشون شده . الان چند ساعته زیر کیر دارم دست و پا می زنم . -ببینم ماه منیر تو که همین جور داری حال می کنی و کست که همین جور داره خیس می کنه . به این میگن حال کردن و لذت بردن .. -آره خب چیکار کنم . خودت بهتر از همه می دونی وقتی یک کیری وارد کسی میشه اون صاحب کوس نمی تونه لذت نبره . هر قدر هم دست و پا بزنه و بدش بیاد بازم حال می کنه . -حالا تو بدت میاد ;/; -کمی خسته ام . زودباش لخت شو . تو که داری از حال میری اشرف . نمی دونم واسه چی داری ناز می کنی . تازه این بچه دینی به شریف میگه  که زو دتر با کون من حال کنه .. می خواد فرو کنه توی کون من . تا همین چند وقت پیش کون کردن حرام بود . من بچه که بودم  اون وقتا زمان شاه همین ملاها می گفتن که ماهی اوزون برون حرامه . همین که انقلاب شد دیدن عجب گوشت لذیذی داره و و با عرق سگی می چسبه تازه هم خیلی صرف داره اونو بفروشن و بفرستن این طرف و اون طرف  تحت شرایطی حلالش کردن .  شریف : آخ که خوار مادر این آخوندا ی بی شرف رو تو گاییدی ایمان .. ایمان حرف بزن نبود و این شریف هر چی از دهنش در میومد به این ملاها می گفت ..  رو کردم به ماه منیر و گفتم ببینم حالا میگی کون ماه منیر هم مثل ماهی اوزون برون شده ;/; -آره الان برادر ایمان حلالش کرده . از شیر مادر هم حلال ترش کرده .. -ببخشید من برم یه سری به احترام بزنم بیام با یه چشمک و اشاره انگشت متوجهشون کردم که پیش این ایمان سوتی ندن که متوجه شه که زیر کیر شریف بوده . وگرنه این ایمانی که از همه چیزش می گذشت ممکن بود به خاطر این مسئله الم شنگه به پا کنه و تمام کیف و حال ما رو از بین ببره . خلاصه یه فکری به ذهنم رسید  که با احترام در میون گذاشتم . -احترام جون تو دیشب قرص اعصاب و آرام بخشت رو نخوردی .  ول کردن به ناگهانی این قرصها عوارض زیادی رو داره .. حداقل باید یه نصفه قرص هم که شده می خوردی . -من حالا حالم خوبه . حس می کنم خیلی شادابم . -ببین عزیز تو خودت نمی دونی . ممکنه فکر کنی حالت خوبه . ولی الان این قرص و دارو ها رو سیستم مغزی و خون تو اثر گذاشته . حداقل یه نصفه بنداز بالا .. من خودم می دونم چیکار کنم . تازه می گیری می خوابی و اگه ایمان اومد اینجا پیش تو .. سوتی هم نمیدی . چون من می دونم از اونجایی که تو صادق هستی اگه یه وقتی موضوعی برای صحبت کردن پیش بیاد می ترسم که خودت رو لو بدی . زشته آبروی ما هم در خطره . از بس کس شعر تحویلش دادم که یه نصفه قرص که چی بگم دو سوم از همون قرص قوی رو دادم به خوردش که به جای دوازده ساعت راحت اونو هشت ساعتی مینداخت .. یه ده دقیقه ای کشید تا همون طور که رو تخت دراز کش بود رفت واسه خودش . طوری که اگه از چپ و راست بهش سیلی می زدی بیدار بشو نبود . حالا دیگه وقتش بود که من برم پیش اون سه نفر .. دیگه نتونستم صبر کنم .   با این که اطمینان داشتم احترام تا غروب تکون بخور نیست ولی در رو از داخل قفل کردم . یکی یکی لباسامو از تنم در آورده پرتش کردم یه گوشه ای . -آقایون من در خدمتم .. اوخ تا این حرفو بر زبون آوردم  ایمان طوری که انگاری از زیر سیم خار دار داره رد می شه خودشو از زیر ماه منیر بیرون کشید و فوری افتاد رو من . کیرش به دنبال سوراخ کون من می گشت …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها