داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجراهای مامان زبل 29

همین جور در حال لذت بردن بودم . انگار سر کوس من مثل شیر یک سماور بود که بازش کرده باشن و آب جوش همین جور در حال ریخته شدن باشه . عجب آب جوشی هم داشتم همین جور در حال خالی شدن بود . لحظاتی گذشت تا در خودم احساس خنکی خاصی کردم .. . چقدر آروم گرفته بودم و سبک شده بودم . دستمو گذاشته بودم رو کوسم و خمار شده با چشمانی نیمه باز به روبرو نگاه می کردم . خوابم گرفته بود . سست سست شده بودم . هر پنج تاشون آبشونو توی سوراخام از دهن بگیر تا کوس و کون خالی کرده بودند . حس می کردم که از همه بدنم داره آب می ریزه . وریخته . پس از این که من ارگاسم شده بودم همه به اتفاق من یه کف مرتب زده بودند . به اتفاق عروس خانوم اشی جون که سر گل کوسش بالاخره عطرشو داد و آهوی ختن مشکشو داد بیرون ..  حالا اونا چهار تا مرد بودند و چهار تا زن . دیگه حرص نداشتم که کی می خواد بیاد رو من و آیا می تونم از همه مردا استفاده کنم یا نه .. آخ که شاهد چه صحنه های مهیجی بودم . حالا دو تا دو تا افتاده بودند به جون هم . چه عشق و حالی .. چه بر نامه هایی .. . نمی دونم این کیر بود من خورده بودم یا کپسول خواب . کسری خواب که نداشتم ولی هر وقت چش باز می کردم جمعیت رو مثل یه سایه هایی می دیدم که رو هم سوارند و ضربه های کیری رو می دیدم که داره میره توی کوس و بر می گرده .. پری : اشی جون چطوری .. نمیای یه ساکی بزنی .. یه کوس و کونی صفا بدی -قربون مرامت پری جون . فعلا شارژشارژم و به لطف شما خوب صفا کردم . اشکان زری رو چسبونده بود رو دیوار و  تند و تند می کردش . خیلی هم سخت . راه فرار براش نذاشته بود . از اون طرف زیار و ماهان افتاده بودند به جون ماه منیر و یکی کرده بود توی کونش و یکی دیگه هم داشت کوسشو می کرد . دیگه حساب و کتاب از دستم در رفته بود که کی چند بار ارضا شده .. به همگی خوش می گذشت . غم دنیا رو فراموش کرده بودیم . همش عشق بود و حال و صفا . صحنه های کیر تو دهن هم که فراوون داشتیم . فکر کنم یه دو سه ساعتی گذشته بود که حس کردم خستگی از تنم در رفته و رفتم وسط جمعیت . دیگه هر کی به هر کی شده بود . ما زنا هم که افتاده بودیم به جون هم و کوس و کون واسه هم نذاشتیم و به یاد زمانی که رفته بودیم پیشواز دوباره یه ساعتی رو هم با هم لز کردیم . در این فاصله مردا یه خورده استراحت کرده دوباره افتادن به جون ما . من که حسابی گرم شده بودم این بار پنج تا مرد رو روزمین خوابونده به نوبت می رفتم رو کیر هرکدوم از اونا می نشستم . چون دیگه اون چهار تا زن می خواستند استراحت کنند کاری به کار مردا نداشتند . هر چند کیر ها شل شده بود ولی سر کیر رو می گرفتم و اونو به کوسم مالیده و به هر صورتی که بود کیرو فرو می کردم توی کوسم . می خواستم هر پنج تا مال خودم باشه . آخ اشی اشی اشی چی می شد بیست سال جوونتر می شدی .. یعنی اون وقت به شوهرم خیانت می کردم ;/; من که نمی دونستم  تقسیم کوس بین چند تا کیر تا این حد حال میده که بخوام اون موقع از این کارا بکنم . اشرف ول کن این فکرا رو .. انگاری این شوهر ما مرده بود از نو جوون شده تازه ازدواج کرده بودم . یه داماد یه شوهر ازم گرفته شد و تا به حال چندین شوهر بهم داده شد . باز من یه دو ساعتی رو خوابیده بودم .  اون هشت نفر دیگه فکر نکنم حتی یه دقیقه هم چشم رو هم گذاشته باشن . پسرا صبح زود رفتند و دعای ما هم تموم شد . بازم قول و قرار گذاشتیم که در آینده و فرصتهای بعدی هم از این بر نامه هار و تکرار کنیم . ولی هر دو گروه به خوبی می دونستیم که اگه برای ما زوجها و دوستای جدیدی پیدا شه که بخواهیم باهاشون سکس کنیم  اونا رو در اولویت قرار میدیم . چون انسان تنوع طلب بوده و همیشه به دنبال چیزای تازه هست . دیگه یواش یواش داشتم قلق کارو می گرفتم . خوب خونه رو مرتب کردیم و در هارو هم دوباره از داخل قفل کردیم ویه بار دیگه افتادیم به جون هم . .تازه گرم افتاده بودیم . این همه سکس و مدل به مدل کیر رفته بود به سوراخهای وجود و هوسمون ..انگار نه انگار . افتادن رو هم و با تن و بدن هم ور رفتن یه حال دیگه ای بهمون می داد . من که حس کردم جا دارم یه بار دیگه هم به ار گاسم برسم . -پری زری ماه منیر من می خوام . می خوام دوباره اشتهام باز شده .  شما همه تون بعد از من دوباره ارگاسم شدین . دوستان دلسوزم اومدن سر وقت من و گفتند اشرف جون فکر نکنم دیگه آبت بیاد . ممکنه خیلی خوشت بیاد . اگه دوست داری سر حالت کنیم بگو . همش جیغ نزن آبمو بیار آبمو بیار .. من که خیلی سست شده بودم و احساس نیاز شدید می کردم قبول کردم . به نوبت میومدند رو کوس من و کوسشونو روی کوس داغ و خیس من می گردوندند . همینشم خودش کلی حال بود . می دونستم که اگه نیم ساعتی رو باهام ور برن احتمال این که دوباره به ار گاسم برسم زیاده ولی دیگه بیچاره ها از بس خسته بودند اصرارشون نکردم که خودشونو به زحمت بندازن ….. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها