داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

ماجراهای مامان زبل 68

-اوووووووووفففففف اشی جون اشی جون من دیگه آروم و قرار ندارم .. چرا این کارو می کنی . این کار حرامه . گناه کبیره هست . باید جواب پس بدیم . -عزیزم ایمان جان . ایمانتو قوی کن . تو که مقاومتت خوب بود . تو الان باید یک چیز دیگه پس بدی . اصلا متاسف و ناراحت نباش . زندگی قشنگه . تو می تونی . می تونی رو پاهای خودت وایسی . وقتی مسئله شهوت برای یک مسلمان حل شده باشه اون با قدرت بیشتری می تونه به خلق و مردم خودش خدمت کنه و بر علیه باطل مبارزه داشته باشه .. حس کردم که به زور داره جلوی خودشو می گیره که آب کیرش بر زمین جاری نشه .  دیگه وقتش بود . ماه منیر سرشو به سمت من بر گردوند . لبامونو رو هم گذاشتیم و مث  عاشق و معشوق ها زبون همو لیس می زدیم . چشامون بسته بود . یه لحظه یه نگاهی به ایمان انداختم دیدم که یه جور خاصی داره نگاهمون می کنه . انگاری که ما جنده باشیم . -برادر ایمان این جوری که تو نگاه می کنی انگاری که ایمان ما رو داری می بری زیر سوال . ما باید از هر راهی استفاده کنیم تا به نهایت لذت و عشق و حال برسیم . یواشکی زیر گوش ماه منیر گفتم ببینم رفت ;/; -آره عزیزم مگه میشه ماه منیر کیر ببینه و فوری شکارش نکنه ;/;  رگ خواب ایمان جان توی دستای خودمه . بازم یه نگاهی به صورت این پسره انداختم . داشت از حال می رفت . از بس فکرم پیش این و اون بود دیگه از  خودم غافل مونده بودم . شریف از فرنگ بر گشته طوری با من حال می کرد که مثل این که یه دختر چهارده ساله تر و تازه به گیرش افتاده باشه . اصلا باورم نمی شد که اون این جوری داره با من حال می کنه . شونه هامو می داد بالا . زیر بغل منو می مکید . وووووویییییی ووووووووییییییی شریف شریف .. اون حلقه کس من دیگه به خوردن کیر های متنوع عادت کرده بود و  هر لحظه انگار یکی دیگه رو طلب می کرد ولی هنوز از کیر شریف سیر نشده بودم . ماه منیر و ایمان رو به حال خودشون رها کردم تا اونا دقایقی رو مستقلا با هم خوش باشن و من هم به شریف جونم بپردازم ولی نیم نگاهی هم به این پسره با ایمان که مذهبی خشک هم بود داشته باشم . دوستم می گفت این پسره هر قدر خشک باشه خودم ترش می کنم . یه نگاهی به محل تماس کیر و کس اون دو نفر نشون می داد که هر دو شون چقدر دارن از سکسشون لذت می برن . شریف : اشی خیلی حواست به اوناست . ببینم از عشقبازی با من خوشت نمیاد ;/; -چرا .. عزیز دلم این حرفا چیه داری می زنی . تو جاذبه جنسی خیلی قویی داری . حس می کنم اگه تا چند روز هم همین جوری بشینی و منو بکنی من بازم ولت نکنم . -اگه خسته نمیشی تا  چند روز پشت سر هم این کارو بکنم .. -اووووووخخخخخخ بکن بکن .. پس شروع کن .. -شروع شده عزیزم کیر که وارد کسته .. اشی یه حس و حال خاصی داری . انگاری یه چیزی می خوای که فعلا به دست آوردنش برات سخته -ببینم مگه تو پیشگوهستی و فال قهوه می گیری ;/; یا رمل میندازی ;/; .. -عزیزم من فقط به اون چهره های حشری سر شار از هوس که نگاه می کنم یه چیزایی دستگیرم میشه . مثلا تو الان یه خواسته ای داری که حدس می زنم چی باشه .. -چی شریف جون .. -تو الان هوس دو تا کیر رو داری . اون نگاه تو یه نگاه بیا منو هم بکنو داره . دلت می خواد ایمان هم بیاد اینجا و دو تا کیر یهو فرو برن توی بدنت و با هر دو شون حال کنی -نه اصلا این طور نیست من احترام شما رو رعایت می کنم .. -اشی جون احترام به جای خود . راستش من دوست دارم اونی که زیر کیر منه تا می تونه حال کنه . زمانی لذت سکس من به اوجش می رسه که طرف منم هم در حال اوج گیری باشه و ازم رضایت داشته باشه . -شریف جون حال بکن و حالتو بده . من هیچوقت به کیرت و به خودتو بی احترامی نمی کنم . تا زه این پسره امکان نداره  دو مرد و یک زن قبول کنه . میگه از نظر شرعی اشکال داره .. من و شریف با این که خیلی آروم صحبت می کردیم ولی به نظر میومد که ایمان قسمتی از حرفای ما رو داره می شنوه . شریف راست می گفت . خوب تونسته بود فکرمو بخونه احساس منو درک کنه . من تشنه و طالب دو تا کیر بودم . چیزی که قبلا هم اونو چشیده بودم . مزه اون هنوز زیر زبونم بود . پسرای جوون  اول جوونی شونو با کس و کون من جشن گرفته بودند . خودمونو به اون دو نفر نزدیک کردیم . واسه این که ایمان رو با سکس دو به یک آشنایی بیشتری بدیم اونو باید میون کار انجام شد قرار می دادیم . من قبول کرده بودم که چند دقیقه ای رو ریاضت بکشم و کیر نخورم . در عوض با یه چشمک منیره رو حالیش کردم که ایمان رو بخوابونه بره روی کیرش و شریف بدون اجازه از ایمان  کیرشو وارد کون قمبل کرده ماه منیر بکنه …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها