داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

ماجراهای مامان زبل 17

پژمان جون این مرحله دیگه از همه این مراحل بهتر و بالاتر بود -خوشت اومد اشرف جون ;/; تازه این شروعشه -دلم نمیخواد اصلا تموم شه . هم جیگر آدمو خنک می کنه هم آتیش میده . کیرشو مث یه سوهان می کشید تا ته کوسم و درش می آورد . ماهرانه خارش کوسمو می گرفت . نمی دونم چرا هر کیر تازه ای که می خوردم فکر می کردم از قبلی ها بهتر و جون دارتره . مزه اونی رو که در حال خوردنش بودم حس می کردم .  دستامو حلقه کرده گذاشتم دور کمر پژمان و اونو به سمت خودم کشوندم و این جوری یه جورایی متوجهش کردم که دیگه باید به کارش ادامه بده و به این زودیها دست از سرم بر نداره . درسته که زیاد در فکر کیرهای قبلی نبودم ولی به کیر های بعدی فکر می کردم .. بس کن اشرف زبل بالاخره این کله ات یه جوری کار می کنه . این یکی رو حالشو ببر از این ستون به اون ستون فرجه . این قدر روزی ترس نباش . کوس که آفریده شد بالاخره یه کیر هم کنارش جا می گیره . اون کوس هایی که از نعمت کیر بی نصیبند خل هستند و به صاحباشون باید گفت کوس خل . آقا خوشگله همین جوری داشت منو می گایید و منم چیزی نمی گفتم که مثلا اگه خسته شدی می تونی حالت خودتو عوض کنی . چون داشتم کیف می کردم . زورش هم خوب بود . ولی خب نمی شد که تا ابد منو به همون صورت بگاد . کیرشو از تو کوسم بیرون کشید و اونو با همون حالت فروکرد تو دهنم . وای این کیرش طعم کوس منو گرفته بود . خوردنش یه خورده برام سخت بود ولی یه خورده که میکش زدم تازه طعم کیر رو به خودش گرفت . جووووووون . عجب چیزی . همین باید دوباره بره تو کوسم . چه مزه ای داره چه حالی میده . -اشرف جون مثل یه دختر جوون داری حال میدی . از هیکل و سر و صورتت عشق و حال در حال باریدنه . -جدی میگی ;/; -من با کسی تعارف ندارم . اگه غیر این بود که این طور شور و حال نداشتم . بعد از این که یه چند دقیقه ای کیرشو ساک زدم با دستاش افتاد به جون تن و بدنم . منو رو دستاش بلند کرد یه دستشو گذاشت لاپام و یه دستشو زیر سینه هام . -نکن پژمان خوشگله . قلقلکم میاد . ولی اون منو گذاشته بود رو زمین و از این طرف به اون طرف می غلتوند و آخر کار که خسته ام کرده بودلبه های دو طرف کوسمو با دستاش داد به طرف بالا و دهنشو باز کرد و اونا رو با چوچوله ام فرستاد تو دهنش .. اوخ که این میک زدنشم مثل گاییدنش یه صفایی داشت . نمی دونم چرا هروقت که داشتم زیر کیر یکی دیگه حال می کردم یه یادی از شوهر خدا بیامرزهم می کردم و یه دعا به جونش یعنی به همون روحش که اگه نمی مرد من دیگه از این همه نعمت تنوع بی بهره بودم . هیچی نمیشه من باید هفته ای یه بار هم که شده خودمو در اختیار این پژمان خان قرار بدم تا بتونم سیستم عصبی بدنمو تنظیم کنم . وگرنه هرشب باید خوابشو ببینم . من نمی دونم این هوسهای خفته کجا بودند . ولی خودمونیم اون موقع همه اینا رو با یه کیر رفع می کردم ..  منم واسه این که یه حرکتی کرده باشم و یه چشمه ای اومده باشم اونو رو یه صندلی نشوندم و در جهت عکسش خودمو روش سوار کردم و کوسمو گذاشتم رو سر کیرش . دیگه هیچ فاصله ای بین ما نبود -اشی جون چه استاندارد کار می کنی . کیرم تو کوست داره حل میشه -وا پژی جون کوس من که خیلی وقته حل شده . دوتایی مون واسه هم عشوه میومدیم و سیر بشو هم نبودیم . از این امشب هم باید نهایت استفاده رو می کردیم که اگه یه وقتی فردا خونه مون دوباره شلوغ می شد و بچه ها یکی یکی می خواستن بیان احوالپرسی دیگه دلم نسوزه . -اشی جون میای یه خورده با هم برقصیم ;/; رقص بلدی ;/; من واسه اون خدا بیامرزی خیلی می رقصیدم . انواع و اقسام رقصا رو یاد گرفته بودم . آخه خیلی حسودیم می شد که این شوهر ما بره از از ویدیو همش بشینه رقصای نیمه لختی زنا رو ببینه . از عربی بگیر تا ایرانی و غربی .. راستش غربی تند رو یه خورده وارد بودم ولی بیشترش تو کار عربی و ایرانی بودم . از وقتی هم که رفتم تو خط این کارا هر وقت می خواستیم سکس کنیم ازم می خواست که واسش برقصم و اون اواخر هم یه چشمه هایی از استریپ تیز میومدم . خدا رحمتت کنه که اگه نبودی من امروز تا این حد پیشرفت نمی کردم . چند تا آهنگ گذاشتم و واسش یه مایه ای از اون رقصای اصیل و وسوسه انگیز اومدم و اونم دست منو گرفت و یه خورده باهام همراهی می کرد هرچند زیاد هماهنگی نداشتیم ولی سر و صورت و حالت چشاش نشون می داد که خیلی بیحالش کردم . بد جوری کف من شده بود . این کیر آماده به خدمتش که در تمام این  مدت سر به هوا بود . یه خورده داشتم خسته می شدم و از نفس می افتادم ولی دوست نداشتم خستگی خودمو نشون بدم . بالاخره تونستم بر این آقا جوونه غلبه کرده و بازم دلشو ببرم طوری که دیگه نذاشت به رقصم ادامه بدم منو رو دستاش قرار داد و این بار برد طرف تخت . همون تختی که ازش خاطره ها داشته می دونستم بازم خاطرات دیگری بر این خاطره ها اضافه خواهد شد … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها