داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

ماجراهای مامان زبل 19

ولم نمی کرد . دیگه واقعا منو گاییده بود .. فکر می کنم هر دوتامون به این زودیها قصد سیر شدن نداشتیم . کیرش توی کوسم بود . من روبروش قرار داشتم . جفت دستاشو گذاشته بود زیر کونم و اونو بالاتر آورد . خیلی بهم کیف می داد . یکی دو تا از انگشتاشو کرد تو سوراخ کونم .. ظاهرا داشت بازم کنترل می کرد .. نمی دونم ناقلا چه قصدی داشت . اونم مثل بقیه پسرا عاشق کون کردن بود . بذار هر کاری با این اشرف حشری می کنه بکنه . من که اعتراضی نداشتم . کیرش از بس شق و کلفت شده بود پس از این که از تو کوس من بیرون اومد از همون مسیر روبرو رفت توی کونم . یه خورده بد رفت تو سوراخ .. -پژمان جون  وااااااییییییی خیلی حال دادی ولی کونم .. کونم یه جورایی داره می سوزه .. دردش گرفته .. مرد جوان جفت دستاشو با فشار بیشتری زیر باسنم قرار داد و منو آورد بالاتر و لباشو به لبام چسبوند و منم پاهامو از پهلوهاش آویزون کردم -عزیزم عشق من . این جوری چقدر بهتر شده . چقدر کیرت توی کون من داره نرم و روون کار می کنه .. خیلی ماهرانه و حرفه ای منو می گایید . رو هوا کیرشو از تو کونم در می آورد و می کرد تو کوسم و هر دو سه دقیقه سوراخ عوض می کرد تا این که منو انداخت رو تخت و این بار دیگه فرو کرد تو کونم و فقط با همون مسیر حال کرد و حال کرد تا یهو بیحال شد و داغی آبش دیگه منو سرحال ترم کرده بود .. با این که هر دو تامون جا داشتیم که ادامه بدیم ولی استراحتو تر جیح دادیم . ای اشرف اشرف اگه ده بیست سال زودتر بیوه می شدی حالا دیگه جنده شماره یک شهر می شدی .. روز بعدش این پژمان خانو به یه سر و سامونی رسونده و با هم قرار گذاشتیم که هر وقت دوستش بهش ملحق شد و اگه اومد یه برنامه سه نفره هم با هم بذاریم . -اشی جون بهت بر نخورد که همچین پیشنهادی دادم .. -عزیزم آقا خوشگله من واسه رضایت تو هر کاری می کنم . راستش اشرف واسه این که بیشتر کیر بخوره هر کاری رو انجام می ده البته اینو که دیگه بهش نگفتم . حتما فکر می کرد من واسه رضایت اونه که راضی به همچین کاری شدم . دیگه خیلی خسته شده بودم . اشرف زبل خسته خسته بود . حالا بچه ها بر می گشتند و من نمی دونستم چیکار کنم . بازم از خوبی خونه ما این بود که هم یه خونه یکسره می شد اونو به حساب آورد هم دو تا در جدا از دو طرف داشت و خونه رو هم در صورتی که به یه مستاجر می دادی می تونستی با یه تیغه ای که وسط پذیرایی بکشی  حریم خودتو از مستاجر تفکیک کنی . ولی خب صدای همو می شنیدیم . البته در قسمت ورودی هم همه چی می تونست یه حالت تفکیکی داشته باشه . با همه اینها ترجیح داده بودیم که بچه هامون برن خونه مستقل حوصله دعوا و جر و بحث روزانه با عروس دومادای خودمو نداشتم . خیلی عادت کرده بودم به هماغوشی با مردا و پسرا .حالا باید چیکار کنم . نمی دونم ونمی دونستم حال و حوصله بچه هامو هم نداشتم . حداقل هفته ای دو بار هم اگه می تونستم بر نامه برم بازم غنیمت بود . درسته رحمت آخوند و پسرای جوون و این آخری رو هم اگه می خواستم بازم می تونستمشون شکارشون کنم ولی باید تر تیب یه بر نامه ای رو می دادم که این نفر مزاحمم نشن . وای هفت تا بچه هام با هفت تا همسر .. خیلی هنر کرده بودم که این دو سه روزه رو از دست بچه هام و مزاحمت های اونا در امان بودم . با این که خیلی خوابم میومد و خسته بودم ولی یه فکری به ذهنم رسید و گفتم بهتره که با ماه منیر در میون بذارم . اگه می تونستیم هفته ای دو شب رو با هم باشیم . ولی این بچه هام دست بر دار نبودند . ناهار خورده و نخورده از ترس سر رسیدن مزاحما که قربونشون برم و دلواپسم بودن رفتم خونه ماه منیر .. یه خورده با هم گپ زدیم و این مسائل چند روز اخیر رو از سیر تا پیاز واسش تعریف کردم . در تمام این مدت فقط دستش رو کوسش بود .. -دختر تو یک شاهکاری . کاری کردی که ماه منیر در تمام عمرش نتونست همچین کاری بکنه . دلم آب شد . -شکسته نفسی نکن منیر جان من از نظر آماری باید یه عمر دوندگی کنم تا به تو برسم . -باورکن اگه نگیم یک شبه ولی یک ساله ره صد ساله رو طی می کنی . -حالا از این حرفا گذشته ببینم تو یه دوستی آشنایی داری که هم خط ما باشه و اهل حال .;/; فقط یه خورده باید بتونه و بتونیم خیلی جدی نقش بازی کنیم . مقنعه و چادر و روبند و از این آت و آشغالا رو بتونه خوب رو سر و صورت و بدنش تنظیم کنه و اهل چاخان کردن و نمایش مذهبی هم باشه .. -این جوری که تو میگی همه کلاغ سیاههای ما این جورین .. -درسته ولی ما که نمی تونیم از این جنده ها کمک بگیریم . یه جنده مطمئن می خوایم .. -وا.. اشرف جون همچین میگی جنده که انگاری من و تو هم از این جور آدماییم .. -خب اینجوری که تو میگی نه ما خیلی با کلاس کار می کنیم . ماکه واسه این کارامون پول نمی گیریم . تازه چاره داشته باشیم باید پول هم بدیم . چون داریم واسه کیف کردن خودمون زحمت می کشیم … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها