داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

حموم عمومی

سلام دوستان، من امیر هستم 22 از تهران، این داستانی که می خوام براتوت بگم بر میگزده به دو سال پیش یعنی سال 90،که یکی از بهترین و رویاییترین سکس های عمرم شد، قبل از اینکه تعریف کنم اینو بگم که من از 10 سالگیم شروع کردم به دادن وتا الان حسابش ازدستم در رفته که چند بار دادم ولی مطمئنم که بیش از هزار بار شده تا حالا، علتشم این هستش که اکثر فامیل های اطرافم کون کن هستن و من تو این مدت 12 ساله به 13 نفر ار اون ها بارها کون دادم و همه هم فامیلن
زیاد سرتون رودرد نیارم یه روز که خیلی خیلی حشری بودم تصمیم گرفتم به یکی از اونها بگم بیان منو بکنن چون اون روز من تنها بودم، خلاصه به هرکی که زنگ زدم به یه دلیل منطقی نتونستن بیان، بعضیاشون ج نداند و بعضیا هم کار داشتن، البته این هم بگم که الان فقط با 5 نفر از اونها در ارتباطم و بقیشون یا از تهران ذفتن و یا ازدواج کردن
خلاصه من که وحشتناک کیر می خواستم و حشری بودم، یه دفه فکری به سرم زد تصمیم گرفتم برم حموم خصوصی که تا حالا تو عمرم نرفته بودم و صاحب حموم به یه بهونه ای بکشم تو، خلاصه اینکه رفتم حموم خونه خودمون از کون تا مچ پامو سفید کردم یه کرم نرم کننده هم به کل پام زدم ورفتم یه شرط هفتی قرمز که دو سایز از خودم کوچیک تر بود عمدا خریدم ورفتم حموم محلمون، راستی اینم بگم که کون من فوق العادست هرکی کرده نمک گیر شده، قدم 177 وزنم 70 ولی کونم به صورت طاقچه ای پف کرده هستش،
خلاصه اینکه اونروز با هزار جور استرس رفتم حموم، دم در به مسئولش گفتنم آقا مشت ومال و شستشو هم داریر که با خوشحالی تمام تایید کرد یه حموم تمیز بهم نشون داد گفت هروقت آماده شدی خبرم کن، من بعد از ده دقیقه بهش گفتم بیا، باورتون نمیشه وقتی اومد تو دائم نگاهش به پایین تنه من بود معلوم بود خیلیلی حشری شده، اسمش صبور بود حدود 43 سال سن داشت، بهم گفت دمر روسنگ بخواب و شروع کرد از کمرم مالوندن، معلوم بود دفه اولش بود که مشت و مال میده چون اصلا بلد نبود،اومد سراغ کونم و لب های شرطم بلند کرد گذاشت لای کونم به شکلی که کونم کامل در اختیارش بود به جز سوراخ که لبه های شرطم روش بود، بر خلاف کمرم خیلی خوب کونمو میمالید کاملا سکی داشت میمالید، من داشتم میمردم از اوج لذت ولی روم نمی شد چیزی بگم،هردوتامون خودمونو به خریت زده بودیم، خلاصه منو به سینه برم گردوند بهم گفت پاهاتو ببر بالا قلنجاتو بشکنم خلاصه منم حالات فرقونی گرفتم، ولی ضر میزد اصلا بلد نبود و بهونه سکسیش بهم گفت، حدود 5 دقیقه به بهونه مشت و مال شروع کرد سوراخم از روشرط مالوندن، همبن که داشت می مالوند یه دفه ارضا شدم، با اینکه خیلی تابلو بود ولی بروش نیاوردم، خواست شروع کنه به شستن که گفتم لازم نیست باشه برای دفه بعد، اون روز بااینکه کون ندادم ولی خیله مزه داد صبور بدبخت هم تو کف مونده رفت و بهم گفت بیشتر ببینمت من گفتم، باشه؟ من دوباره فردا غروبش رفتم پیشش وقتی منو دید خیلی خوشحال شد، چیزی نگفته بهم گفت هروقت آماده شدی خبرم کن، منم رفتم مثل روز قبل بهش گفتم بیا اونم اومد ولی سریع رفت سراغ کونم دیگه کمر نمالوند، بهم گفت ما حمومیا محرمیم، میتونم شرطت رو در بیارم من که دتشتم خجالت میکشیدم سرم رو به نشانه تایید پایین آوردم و اون حود یک ربع فقط داشت کون مالی می کرد ولی تا اون لحظه ما هیچ کار سکسی به صورت علنی نکرده بودیم هرچی بود در خفا بود و خودمون رو به خریت زده بودیم، بعداز اینکه مالیدنش تموم شد بهم گفت پاتپ ببر بالا مثل دبروز قلنجاتو بشکونم، منم همین کار و کردم اونم شروع کردم با کف دستش رو سوراخمو مالوندن، من دوباره تو حالت مثل روز قبل آبم اومد ولی چون شرط نداشتم، صبور کاملا متوجه شد و آبمو دید که رو شیکمم میریزه، من هم حال میکردم و هم داشتم میمردم از خجالت که یه دفه متوجه شدم تو همون حالا که پاهام باله بود یه قطره تف افتاد رو سوراخم، این اولین حرکت علنی سکسی ما بود که اون قطره آتش سکسی در من ایجاد کرده بود که دوباره با اینکه ارضا شده بودم حال بهم برگشت، خلاصه بعد از اینکه تف انداخت انگشتشو کرد تو سوراخم و بالا پایین میکرد، بعد کونمو سمت کیرش کرد و بهم گفت میتونم بکنم توش، منم فقط سرم و تکون دادم که بکنه، چشماتون روز بد نبینه هرکی کیرشو میدید سکته می کرد، 23 سانت بود خیلیم کلغوفت، البته برای من خوشحال کننده بود، خلاصه کرد تو سراخم بعد از یک ربع تلمبه زدن آبش ریخت رو کونم، لذتش وصف شدنی نیست بعد شروع کرد برام جق زدن دوباره ارضام کرد، رفت خودشو شست و گفت عجب کونی هستیا بهت نمی خوره، بیشتر ببینیمت و بعد رفت، از اون به بعد هم تا پارسال باهم بودیم که دفه آخر با بد شانسی صاحب اصلی حموم فهمید و بعدا متوجه شدم از اونجا اخراجش کرد که داستان اون بار آخر رو هم یه لار دیگه براتون میگم که چی شد،
ببخشید که سرتون رو دردآوردم، ممنون که خوندید، عذر می خوام که خیلی طولانی شدسعی کردم که جزء به جزئش رو به صورت دقیق بیان کنم، بازم ممنون
بای

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها