داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گی داخل حموم مسافرخونه

سلام این داستان برمیگرده به چند سال پیش وقتی که امتحان کنکور دادم قبول نشدم گفتم برم شهرستان دنبال کار بلاخره برای کار رفتم جنوب یکی از این شهرستان ها سر مغازه کار کنم اونجا یه خونه گرفته بودیم که هر از گاهی آب قطع میشد یا این که فشار آب کم بود برای همین من اکثرأ میرفتم داخل این مسافر خونه ها یا هتل ها حموم میکردم همیشه یک جا میرفتم تا این که یه روز وقتی رفتم حموم دیدم یارو گفت آب خیلی کمه وخودمون نیاز داریم گفتم ایرادی نداره فقط یه مسافر خونه که تمیز باشه کجا هست تا من برم یارو یه آدرس بهم داد ماهم راه افتادیم رفتیم وقتی رسیدم داخل مسافر خونه دیدم یه پسر جوون بایه پیرمرده نشستن گفتم میخوام برم حموم پسره گفت یه نفر رفتم حموم باید صبر کنی بیاد بیرون بعد تو بری داخل حیاط یه تختی بود نشستم روش دیدم پسره اومد سمتمو شروع کرد سوال کردن که این جا چه کار میکنی و بچه کجایی کجا کار میکنی بعد بهش گفتم امتحان کنکور دادم قبول نشدم به خاطر همین اومدم اینجا برای کار اونم یه سال از من بزرگتر بود کنکور قبول نشده بود اون پیرمرده هم باباش بود با باباش کار میکردن بعد چند دقیقه اون یارو که رفته بود حموم اومد بیرون به من گفت برم ببینم داخل حموم تمیزه یا نه بعد برو حموم یه چند ثانیه بعد اومد گفت بیا بریم من هم که بلد نبودم گفتم تو جلو تر برو حموم ته یه راه رو بود یه در چوبی داشت من رفتم داخل در رو بستم دیدم در کلید نداره نه کشویی نه چیز دیگه گفتم بزار حموم کنم لباسمو در آوردم کاملا لخت شدم رفتم زیر دوش یه چند دقیقه بعد دیدم در باز شد پسره اومد داخل ازش پرسیدم برای چی اومدی داخل من لختمو گفتم برو بیرون رفتم نزدیکش خواستم دستشو بگیرم بندازم بیرون دیدم وایساد حرف زدن که تو رو خدا کاریت ندارم گفتم برو الان بابات میاد آبرومون میره کلید رو از جیبش در آورد در روقفل کرد منم مونده بودم چی بگم هر چی التماس می‌کردم فایده نداشت گفتم بابات میاد میبینه گفتم بابا من هم جا دارم بهت یه حال درست میدم اینجا نمیشه دیدم فایده نداشت گفت من مطمئنم کسی نمیاد اگه بابام بیاد اول آبروی من میره دیگه تا آخر عمرم نمیتونم توی صورتش نگاه کنم منم دیدم راست میگه ته دلم بدم نمی‌اومد با یه نفر دیگه سکس داشته باشم گفتم فقط زود باش هر کاری میخوای بکن رفتم ته حموم زیر دوش وایسادم پسر خشکلی بود لباسشو در آورد یه بدن سفید و کیر بزرگی داشت وقتی کونشو دیدم از خود بی خود شدم یه کون بزرگ و سفید دیدم اومد زیر دوش خودشو خیس کرد کنار من وایساده بود تا این که از پشت چسبید بهم محکم فشار می‌آورد کلیه هام میخواست از جا کنده بشه محکم کونمو گرفته بود توی بغلش گفتم نزنی کونم پاره کنی گفت نترس حواسم هست سر پا بودیم یه کم شامپو مالید به کونم بعد من دستمو گرفتم به دیوار دوطرف کونم گرفته بود محکم فشار میداد و کیرش گذاشت لای کونم یه چند دقیقه گذشت مدام تلمبه میزد منم سر کیر ش می‌خورد به سوراخ کونم حال میکردم واسه خودم بعد گفت دراز بکش روی زمین من هم دراز گشیدم کیرش گذاشت لای کونم جلو عقب کرد تا این که محکم کیرشو فشار داد به کونم بعد آبش اومد ریخت لای کونم بعد بلند شدم گفت چه جوری میخوای بکنی گفتم بخواب روی زمین اون خوابید وای عجب کونم بزرگی بود کیر من بینش گم بود یه کم شامپو زدم مدام جلو عقب کردم آبم که اومد ریختم روی کونش بعد بلند شدم رفتم زیر دوش اونم اومد خودشو شست خیلی سریع رفت بیرون خودم تمیز کردم بعد چند دقیقه اومدم بیرون رفتم دیدم پیرمرده اونجا نشسته پولو دادم بهش از خجالت سرخ شده بودم بهد رفتم سمت مغازه نمیدونستم کجام اصلا یه حس عجیبی داشتم چی شد اصلا باورم نمیشد شب رفتم یه خورده فکر کردم کفتم این که منو نمیشناسه مطمئنم به کسی هم نمیگه منم توی این مدت همش داشتم فیلم سوپر میدیدمو خود ارضایی میکنم حالا یه نفر پیدا شده با هش سکس دوطرفه داشته باشم از ته دل بدم نمی‌اومد هم کون خشکلی داشت هم کیر بزرگی گفتم یا باید ادامه بدم یا این که بیخیال بشم بالاخره تصمیم گرفتم ادامه بدم چند روز بعد رفتم دیدم با پیرمرده نشستن تا منو دید از خوشحالی میخواست بمیره گفتم میخوام برم حموم گفت برو رفتم داخل حموم لخت شدم این بار خودم دررو نبستم چند دقیقه بعد در رو باز کرد اومد داخل خیلی خوشحال بود منم خوشحال بودم گفت سرش،شلوغه نمیتونه بیاد داخل بعد خداحافظی کردو رفت در آخر هم گفت خودتو تمیز کن من هم خودمو تمیز کردم اومدم بیرون دیدم نیست داخل خیابون میرفتم دیدم یه موتور ی کنارم وایساد نگاه کردم دیدم خودشه گفت سوار شو من هم سوار شدم رفتم داخل یه پارک نوشتیم ازم معضزرت خواهی کرد گفت اون روز مست بود به خاطر همین اون کارو کرده بعد گفت باید برگرده پیش باباش منم گفتم منو برسون جلوی مغازه گفت باشه منو رسوند کارت مغازه رو بهش دادم تا زنگ بزنه بهم بهد چند ساعت زنگ زد گفت وقت کاریمون چه طوره من گفتم از صبح تا ساعت دوازده کاری میکنیم عصر هم از ساعت چهار تا ده شب گفتم توی مغازه کسی نیست من تنهام گفتم هر وقت خواستی بیایی یه زنگی بهم بزن فرداش ساعت یازده زنگ زرد گفت میخوام عصر بیام پیشت منم که از خدام بود گفتم بیا در بزن تا در مغازه رو باز کنم دیگه همه چی رو آماده کردم منتظر بودم تادر بزنه پشت ویترین دو تا پتو انداختم دوتا بالشت هم گذاشم یه فیلم سوپر گذاشتم نگاه میکردم تا این که در رو زدن رفتم در رو باز کردم دیدم خودشه رفته بود حموم خودشو گفت همین الان از حموم اومده بیرون دیدم شلوارشو در آورد بعد پیرهنش در آورد با یه شرت نشست روی صندلی منم لباسمو در آوردم با یه شرت نشستم روی زمین اون داشت فیلم سوپر نگاه می‌کرد و با کیرش ور میرفت منم دراز کشیدم روی زمین روی شکم خوابیدم با کیرش ور میرفت بلند شد اومد سمتم قبل از این که بشینه شرتشو در آورد یه کیر بزرگ داشت آروم نشست دوتا زانوش گذاشت اطراف پام بعد شرتمو کشید پایین دوطرف کونمو ماچ کرد بعد لای کونمو باز کرد گفت عجب کونم داری یه کم ژل زد روی سوراخ کونم بعد یه کم هم زد به کیرش مدام جلو عقب می‌کرد چند دقیقه طول کشید آبش اومد ریخت روی دستمال کاغذی وقتی کیرش لای پان بود خیلی حال میداد بعد اون خوابید منم لای کونشو باز کردم یه کم ژل زدم کیرمو گذاشتم لای کونش مدام تلمبه زدم تااین که آبم اومد بعد همون جور روش خوابیدم گفتم عجب کون خوبی داری اون روز توی حموم درست ندیدمش یه چند دقیقه لخت بغل هم دراز کشیدیم دیدم گفت ظهر ها سرشون شلوغه باباش نمیزاره بیاد گفتم شب بیا گفت شب که اصلا نمیزاره بیام گفتم به بابات بگو با هم هم کلاسی هستیم هر شب نیا ولی هر دو شب یه بار بیا لباساشو پوشید و رفت چند روز بعد رفتیم قبل از رفتن بهش زنک زدم گفتم میخوام برم حموم قرار شده بود منو به باباش معرفی کنه به باباش گفت باهم هم کلاس بودیم الان من سر مغازه کار میکنم گفتم اگه میشه بعضی وقتها که کار ندارید بیاد پیش من باباش گفت اشکالی نداده این مشکلمون هم حل شد دیگه بعد از اون هر وقت میتونست می‌اومد پیشم

نوشته: Ali

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها