داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ربات پربرکت و آشنایی با فاطمه

سلام دوستان
ممکنه زیاد سکسی نباشه
ممنون از وقتی که می‌گذارید

sauron هستم،25 سالمه،قدم حدودا کمی بیشتر از 180 هست و برخلاف دوستان انجمن کیر تو کس بجای سیکس پک،ایربگ دارم 😂
اواخر شهریور ۹۸،بالاخره با دانشگاه تسویه کردم و رفتم دفترچه خدمت پست کردم،از شانس گند من،تا دی ماه هیچ اعزامی نبود و منم علارغم توصیه و راهنمایی کسایی که تو دفتر پلیس +10 بودن،همون دی ماه رو برای اعزام به خدمت انتخاب کردم.
بابت کارم،از شهر دل کنده بودم و تو یه روستا،اقامت داشتم،اونموقع مشغول کشاورزی بودم و با کمک پدرم یه دامداری نیمه صنعتی کوچیک هم راه انداخته بودم و بابت مشغولیت کاری،خیلی کم از روستا بیرون میرفتم و عملا تنها بودم.همینم باعث شده بود،بیشتر وقت آزادم با تلگرام و اینستا پر بشه؛یادمه تو یه کانال تلگرامی برای اولین بار به یه ربات چت ناشناس برخوردم،خب برام جالب بود و خواستم امتحانش کنم،بعد تکمیل پروفایل و چندبار چت ناشناس،چت با افراد نزدیک( دخترها) رو باز کردم و فکر کنم سومین نفری بود که باهاش چت میکردم،خودشو_فاطمه ۳۰ ساله،مجرد (که بعداً گفت طلاق گرفته اما دروغ می‌گفت) و معلم (که نبود 😐) معرفی کرد،کمی چت کردیم و بعدم آیدی رد و بدل شد و ادامه چت به حساب خصوصی مون منتقل شد.
ارتباط تلگرامی مون تقریبا یک هفته ای برقرار بود و خیلی زود به سمت حرفهای سکسی کشیده شدیم،و انگار اون از من خیلی مشتاق تر بود و تقریبا بعد دوهفته چت و تماس تلفنی و چندباری هم تماس تصویری،باهم قرار گذاشتیم.
روز قرار،من بابت ترس از خفت گیری و اینکه ماجرا تله باشه،همراه یکی از دوستام رفتم و اون همون نزدیک مراقب بود.باهاش تماس گرفتم و چند دقیقه بعد پیداش کردم،مانتو و چادر سیاه پوشیده بود و ماسک زده بود،همون لحظه اول چشم‌هاش جذبم کرد،خیلی کوتاه قد تر از من بود،و کمی توپول،دقیقا همون چیزی که من دوست داشتم😂،نشستم کنارش و مشغول صحبت شدیم،بعدم همراه هم قدم زنان رفتیم سمت خیابون اصلی،اونم انگار از من خوشش اومده بود و هردومون مشتاق بودیم سریع تر بریم یه جای خلوت.
بعد از اولین ملاقاتمون،هردو دنبال مکان بودیم،خونه هامون بابت رفت و آمد گاه و بیگاه خانواده امن نبود و جایی هم گیرمون نمیومد،دیگه کار به جایی رسیده بود که همش باهم چت میکردیم یا عکس و فیلم بدنمونو دست به دست میکردیم.تا اینکه من یروز کارگرمو که با خونوادش پیش من زندگی میکرد با صدتا کلک فرستادم شهرستان و خونه خودم آماده شد تا بشه حجله من و فاطمه خانوم.
صبح همه چیزو آماده کردم،دوش گرفتم و بدنمو تمیز کردم و دوتا قرص خوردم،تا کارمون نصفه نیمه نمونه.
یه راننده فرستادم دنبال فاطمه و تقریبا ساعت 9 صبح رسید خونه.به محض اینکه اومد تو،پریدیم به جون هم و شاید به دقیقه نرسید که فاطمه دست کرد تو شلوار من و کیرمو دست گرفت،من میخواستم کمی عشق بازی کنیم اما فاطمه حسابی داغ بود و نمی‌خواست وقتو از دست بده،و حتی نگذاشت من دکمه مانتوشو باز کنم،منو هول داد به سمت دیوار و زانوزد جلوم و شلوارمو کشید پایین،شورت نپوشیده بودم و کیرم دقیقا افتاد جلو صورتش،بی معطلی همشو کرد دهنش(برعکس دوستان انجمن کیر تو کس کیر من همش ۱۵ سانته و کلفت)،وای چه حس نابی بود،لب و زبون داغ فاطمه و کیر من که شده بود سنگ،جوری ساک میزد که داشتم بال درمیاوردم،تقریبا ده دقیقه با ولع ساک زد و تخمامو خورد،هنوز نمی‌خواست تمومش کنه که من از دهنش بیرون کشیدم و همون‌جوری که رو زانو بود،مجبورش کردم به پشت بخوابه و دراز کشیدم روش،و دوباره لب تو لب شدیم،زبونشو کشیدم دو دهنم و طعم خوبشو با تمام وجود حس کردم،همزمان پیراهنمو در آوردم و کاملا لخت شدم،اما فاطمه هنوز لباس تنش بود،کم کم اومد پایین سمت گردن و همزمان دکمه های مانتوشو باز کردم،سینه های بزرگشو با دست گرفتم و از روی سوتین چندتا گاز و بوس گرفتم ازشون،و رفتم سمت نافش،تقریبا ده دقیقه ای بالاتنه شو حسابی خوردم و همزمان با یه دست،کسشو از روی شلوار مالوندم که به روز خودشو آزاد کرد و سریع بلندشد شلوار و شورتشو درآورد و دوباره رفت سراغ کیرم،و اینبار کسشو به پاهام میکشید و من میدونستم داغی و خیسیشو کاملا حس کنم،بعد چند لحظه،نتونستم تحمل کنم و به پشت خوابوندمش،و پاهاشو از هم باز کردم که کس قشنگش اومد جلوی چشمم،خیس و قرمز شده بود،و انگار پف داشت،انگشتمو کردم تو کسش که آه فاطمه در اومد،فحش میداد و التماس میکرد که بکنم توش،اما من میخواستم کسشو بخورم(بهم گفته بود بدش میاد از این کار),زانو هاشو گرفتم و کس و کونشو آوردم بالا،زانوهام زیر کمرش بود و زبونمو رسوندم به درواز بهشت،فاطمه خیلی دست و پا زد،شاید مانع بشه،آما من کاملا در اختیار داشتمش،زبونم تو کس آب دارش می‌چرخید و بدنش پیچ و تاب میخورد،تقریبا ربع ساعت براش خوردم و جوری آب از کسش میومد که مجبور شدم تمومش کنم،من متوجه نشده بودم،ارضاء شده بود،صورتش حسابی سرخ بود،یه لحظه تخمامو با دست گرفت و یه فشار کوچیک داد،و با فحش گفت بکنم توش😂
هردو داغ و خیس عرق،مثل مار پیچیدیم بهم و با یه فشار کیرمو فرستادم تو بهشت،انگار تمام وجودم واردش شد،یه آه سنگین کشید و منو محکم بغل کرد،هربار که میزدم توش یه آه بلند میکشید بدنمو چنگ میزد،تقریبا ربع ساعت بعد،گفت من دراز بکشم و اون بیاد رو،همونجوری غلتیدیم و فاطمه سوار کیر من بود،منم از فرصت استفاده کردم و ممه های قشنگو گرفتم،اون بالا و پایین میشد و هر چند لحظه لبامون می‌رسید بهم،بعد از ربع ساعت،فاطمه رو که خسته شده بود،بلد کردم و چسبوندمش به دیوار و گفتم ساک بزنه تا آبم بیاد،اونم مشغول شد و کمی هم با دست برام جق زدن که آبم اومد و فاطمه همشو خورد.
نشستم کنارش،فاطمه کیرمو که کاملا شق بود تو دستش گرفت و دوباره لب تو لب شدیم 😂
پنج دقیقه ای لب بازی کردیم که ازش خواستم حالت سجده بگیره،رفتم پشتش و تازه چشمم به کون گوشتی و خوش فرمش افتاد،وای چه صحنه عالی بود،فاطمه که فهمیده بود چشمم به کونشه،گفت میتونم از کون بکنمش،و منم بی معطلی،کیرمو با آب کسش و آب دهن خیس کردم و فرستادم تو مخمل گرم و نرم تقریبا تنگش،معلوم بود قبلاً بهش رسیدن،اما نه زیاد،کیرمو کامل جاکردم توش،که دختره نتونست تحمل کنه و به شکم خوابید اما من دست بردار نبودم،با دست باسن قشنگو گرفتم و کیرمو رسوندم به سوراخش و دوباره همشو فرو کردم داخل که نالش دراومد،حدودا ده دقیقا تلمبه زدم که فاطمه خودشو جلو کشید و دیگه نزاشت،گفت که برای سومین بار ارضاء شده،و میخواد چند لحظه استراحت کنه،یه لیوان آب بهش دادم و نشستم کنارش که باز کیرمو گرفت و برام جق میزد،کمی که حالش جا اومد،باز من دراز کشیدم و فاطمه خانوم سوار کیرم شد،دوست داشتم تو کسش ارضا بشم،اما درست لحظه ای که آبم داشت میومد،فاطمه رو کنار زدم،و آبم پاشید به در و دیوار،و شاید بیشترین مقدار آبی بود که تا حالا از کیرم در اومده بود.
نیم ساعتی،لخت تو بغل هم بودیم و بعد فاطمه لباس پوشید و براش ماشین گرفتم و فرستادمش رفت و اون آخرین باری بود که قبل از خدمت دیدمش،چون چهار روز بعدش رفتم خدمت
ممنون که خوندید
ببخشید اگر طولانی بود.

نوشته: .sauron.

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها