داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس زیر کرسی

سال ۷۴ وفتی از دانشگاه تربیت معلم فارغ‌التحصیل شدم به یه منطقه دور دست منتقل شدم خیلی برام سخت بود منی که تا حالا از خونواده ام دور نبودم باید در یه روستای دور دست خونه می گرفتم .رفتم اداره محل وبعد از طی مراحل اداری به من گفتند که باید بری فلان روستا و محل را از روی نقشه نشونم دادند .خلاصه روز بعد به سختی رسیدم اون روستا
توی اون روستا فقط من معلم مدرسه یودم و۱۲ تا دانش آموز از ۵ پایه داشتم .از شورای روستا پرسیدم من کجا بمونم گفت لازم نیست وسیله بیاری اینجا یه خانمی هست رفته شهر پیش بچه هاش وسپرده که خونه اش تا عید دست معلم روستا باشه. منم خونه را دیدم خوشم ا ومد حتی کرسی هم گذاشته بود بهر حال مشغول شدم .من یه جوان ۲۴ ساله دور وبرم پر دختر بود همه دختر های روستا دوست داشتن با من دست بشند .یه روز قبل ظهر دیدم مینی بوس روستای قبلی اومد داره مسافر پیاده میکند دیدم اه صاحب خونه ما هم هست .ظهر که رفتم خونه دیدم برگشته. احوالپرسی کردم گفتم حاج خانوم چی شد چرا برگشتی گفت اومدم یه سری به خونه و زندگیم بزنم گفتم‌پس من امشب میرم روستای بغل پیش دوستم گفت نه پسرم همین جا بمون.تا این که شب شد اونشب یه ابگوشت بار گذاشت و خوردیم وبعد من نشستم پای تلویریون واونم یه کم از بچه هاش گفت وخیلی از دخترش تعریف کرد و خوابید یه طرف کرسی من هم یه ساعت بعد خوابیدم طرف دیگه کرسی
اما که حوابم نمی برد اروم پام را بردم زدم به بدنش دیدم تکون نمی خوره
قلبم داشت از تو دهنم میزد بیرون کم کم با پام ونوک انگشتم از روی لباسش روی خط کوسش کشیدم دیدم تکون که نخورد کم کم خودم را نزدیکش کردم واز پشت چسبیدم بهش هیچی نمی گفت پیرهنش ره زدم بالا و کیرم گذاشتم در کونش بازم هیچی نگفت سر کیرم را تف زدم و گذاشتم در کونش داشتم فشار می دادم که ارضا شدم وخودم را جمع کردم و صبح افتاب نزده رفتم حموم روستا (حموم دم صبح وسر شب مال مردا بود طول روز برا زن ها بود(وقتی برگشتم دیدم صبحونه مفصل چیده عسل روغن سر شیر گردو گفتم چه خبره به طرز موذیانه ای گفت معلوم ضعیف شدی باید خودتت را تقویت کنی
ظهر وقتی برگشتم مرغ محلی گرفته بود وبرام پخته بود تا ناهار خوردم اومد بلند بشه از پشت گرفتم وخوابوندمش رو زمین پیرهنش را زدم بالا وکیرم ودر اوردم جلو صورتش گرفتم پاهاش را دادم بالا وکیر را کردم تو کوسش.خنده ام گرفته بود هم به زبون محلی به من فحش می داد هم ناله میکرد خلاصه یه شکم سیر کردمش .شب هج دوباره از کون کردمش. تا دوماه موند روستا تقریبا همه فهمیده بودند چون من صبح می رفتم حموم روستا هون طول روز خانمه تو این مدت خیلی سر حال وچاق شده بود ودر عوض من لاغر میشدم .داستان را برای دوستان تعریف کردم کلی خندیدند.یه روز گفتم اینقدز از دخترت تعریف می کنی یه روز بیارش ته ببینیمش گفت باشه اگه پنج شنبه حمعه می مونی میاد گفتم باشه این هفته می مونم .ا ونم رفت مخابرات زنگ زد به دخترش .پنج شنبه اومدن با شوهرش ویه بچه کوچک داشت .به دامادش گفتم من شب مدرسه می مونم شما راحت باشید گفت باشه منم میرم روستای بغل امشب خونه اقوامم .از پنجره مدرسه نگاه کردم که داره میره هول شدم رفتم پیش مادر و دختر .اسم دختر پرستو بود گفتم مادرت خیلی ه
ازت تعریف میکنه اونم یه دختر بود ۲۲ تا ۲۳ قد بلند و مو های خرمایی مادرش کم کم نوه را بغل کرد وگفت من بچه ات را می برم تا یه دو ساعتی هم نمیام شما مواظب اقا معلم باش .گفت چشم .رفتم کنارش نشستم دستش را گرفتم و سرم رو گذاشتم رو گردنش شروع کروم به مکیدن لاه گوشش اونم ناله می کرد وبه زبون محلی قربون صدقه من می رفت کم کم لباسش را در آوردم یه سکم سیر کردمش از عقب وجلو.نکته جالب این بود که مرتب بهم می گفت منو بزن .فحشم بده وتف کن تو صورتم از این‌کار لذت می برد .اینم داستام ما

نوشته: سعید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها