داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مامانم زیر کیر پارسا

به همه اعضای سایت خوب انجمن کیر تو کس
میخوام خاطره فراموش نشدنی عمرمو با شما به اشتراک بذارم
اسم من امیرعلی ۲۰ سالمه و خواهر و برادر ندارم مامانم آتیکه ۴۳ سالشه
من از بچگی فتیش شدید پا داشتم و همیشه سعی میکردم پاهای اقوام و زنای دور و برم رو دید بزنم ، توی کانال های فوت فتیش زیادی هم عضو بودم توی همین کانال ها از طریق تبلیغاتی که همیشه میزاشتن با بحثی به نام بیغیرتی آشنا شدم اولش خیلی خوشم اومد چون با عکساش جق میزدم اما باگذشت زمان رو ناموس های خودم حس پیدا کرده بودم دوست داشتم یکی از دوستام که خوشگل و سر زبون دار بود ترتیبشو بده ، اسم این رفیقم پارسا بود هم سن و سال خودم خوشگل و خوش اندام
اقا یه شب بد حشریت زده بود به سرم رفتم یه اکانت فیک ساختم و پیام دادم به پارسا سلام کردم و پرسید شما؟؟ گفتم یکی از دوستات که دوست داره مامانشو زیر کیرت ببینه گفت داداش کسخلی چیزی هستی ؟ چت کردی؟ گفتم نه من کاملا جدی ام گفت پس بلاکت میکنم کسخل گفتم نه خواهش میکنم مامانم فدای کیرت بلاک نکن منو به این رویا برسون…
گفت اسم مامانت چیه ؟ نگفتم آتیکه گفتم سمیه گفت من رفیقی که اسم مامانش سمیه باشه ندارم بلاکی گفتم نه بلاک نکن اگه اسمشو بگم که میفهم کیه… گفت عکسشو بده ببینم بیناموس…
از فحشی که داد خوشم اومد از طرفی میترسیدم عکس بدم از طرفی کیرم داشت شلوارمو جر میداد آروم رفتم تو پذیرایی دیدم مامانم آروم خوابیده با همون ژست معروفی که اکثر زنا میخوابن یه عکس انداختم که توش صورتش معلوم نباشه ولی کون و پاهای بدون جورابش معلوم باشه ، فرستادم واسه پارسا سریع سین و زد و بعدش که تایم عکس پرید نوشت کس ننت داداش و بلاک کرد من خیلی ضد حال خوردم ولی یه سوپر دیدم و یه جق زدم و خوابیدم صبحش شد هر چقدر به پارسا زنگ زدم جواب نداد پس فرداش جمعه بود همه خانواده رفته بودن بیرون من تنها بودم صبح بود دیدم صدای آیفون اومد رفتم دیدم پارسا پشت دره تعجب کردم که اینجا چیکار میکنه درو زدم اومد بالا سلام علیک کردم و خودش کفشاشو درآورد اومد تو گفت چطوری مادرجنده تعجب نکردم چون شوخی داشتیم… خیلی یه خودش رسیده بود اومد تو یواش یواش رفت سمت مبل گفته عه کسی نیست تنهایی گفتم اره نیستن ، اینجا چیکار میکنی؟ گفتم ناراحتی اینجام گفتم چه ربطی داره میگم کارت چیه گفت تو گفتی بیام کار داری گفتم ینی چی بعد بلند شد رفت همون قسمت از فرش پذیرایی که مامانم میخوابه گفت مامانت اینجا میخوابه ؟ گفتم ینی چی کس شر چرا میگی؟؟ دیدم نشست زد زمین یه بوس از فرش کرد و شروع کرد خندیدن گفتم کسخل شدی بیا برو بیرون بابا دیدم تو موبایلش عکسی که براش فرستاده بودم اورد که از روی عکس سکرت با یه موبایل دیگه عکس انداخته یه کم تار شده بود ولی بازم معلوم بود آب دهنم خشک شد موندم چی بگم گفت تو مردی یا همون حرفی که زدی رو عملی میکنیم یا همه میفهمن مادرجنده ای گفتم تو این عکس که چیزی معلوم نیست دوما اکانتی که برات عکس فرستاده فیکه چیو میتونی ثابت کنی دوباره خندید گفت کسخل جقی زمانی که داشتی از کس ننت برام عکس مینداختی باید دقت میکردی عکس های خانوادگی روی دیوار حداقل نیفته دیگه حرفی برای گفتن نداشتم گفت یا تا ۳ روز دیگه اوکی میکنی یا این عکسو پخش میکنم و رفت من و موندم و فکر این که باید چیکار کنم دیدم تنها راه انجام دادنشه تو گوکل سرچ کردم یه داروی بیهوشی بدون عوارض پیدا کردم رفتم خریدم برگشتم دیدم مامانم برگشته داره غذا میخوره به پارسا پیام داد فردا ساعت ۱۱ چون میدونستم بابام میره سر کار و فقط من و مامان خونه ایم ، رفتم اونو ریختم تو چایی اومدم دیدم دمر دراز کشیده با چراغ خاموش داره فیلم میبینه نور تلویزیون افتاده بود رو کونش محشر بود تو دلم گفتم خبر نداره فردا صبح کیر پارسا میره توت چایی رو بهش دادم کنارش نشستم مشغول حرف که چایی رو اوکی بخوره بعدش عادی گفت که برم یخوابم منم مثلا اومدم که بخوابم ولی تا صبح خوابم نبرد ساعت یه ربع یازده رفتم تو پذیرایی هر چقدر صداش کردم تکونش دادم دیدم نه اصلا بیهوش یه کم خونه رو مرتب کردم و رفتم وازلینم اوردم چون میدوسنتم لازم میشه سر ساعت یازده بود که پارسا زنگو زد اومد بالا حسابی خوشتیپ کرده بود سلام کرد و گفت چطوری مادرجنده دید بلهه آتیکه مثل یه گوشت افتاده رو زمین گفت سریع بریم سراغ اصل کار که امروز خیلی کار داریم گفت برو یکی از جورابای مامانتو بیار گفتم برای چی گفت دوست دارم موقع سکس جوراب پاش باشه اونجا بود که فهمیدم مثل من فتیش پا داره رفتم تو کشو یه مچی مشکی اوردم گفت نه یه نازک مشکی بیاد اوردم گفت بده خودم پاش بکنم جوراب پای چپ رو پاش کرد گفتم پس راست چی گفت نه یکیش بدون جوراب باشه میخوام طعمشو بفهمم بعد گفت بیا کمک کن لباساشو در بیاریم گفتم نه من نمیتونم بهش دست بزنم گفت کس نگو مادر جنده اوردیش گذاشتیش زیر کیرم وازلینم اوردی بعد ادای باغیرتی در میاری!! به حرفش توجه نکردم خودش تاپ مشکی مامانمو دراورد زیرش یه سوتین اسفنجی قرمز بود از پشت باز کرد و بعد شوار گل گلی شو همراه شورت قرمزش کشید پایین واسه اولین بار بود که کامل بدنشو لخت میدیدم بدن سفییید سینه های متوسط گرد با نوک قهوه ای بزرگ کسش که یه خط بزرگ سفید بود و موهایی که تازه زده بود پاهای سفید و لاک مشکیش که انگشتای کشیدشو ساک زدنی میکرد… کون قلمبه و سفتش پارسا مبهوت مونده بود و شروع کرد لباس های خودشو در اوردن کاملا لخت شد حالا واسه اولین بار بود که داشتم کیرشو میدیدم یه کیر سفید خوشگل ۱۷ سانتی موزی رو به بالا با تخم های گندش کیرش کامل شق بود اول رفتت شروع کرد لباشو بوسیدن بعد اومد شروع کرد ممه های آتیکه رو مثل سگ وحشی مکیدن اینقدر محکم فشار میداد که قرمز شد گفتم نکن قرمز شد گفت تو گوه نخور اگر پرسید بگو هنر دست اقا پارساعه بعد کیرشو گذاشت لای سینشو شروع کرد لاپستونی زدن با هر با عقب و جلو کیرش میخورد به چونه ی مامانم ، بعد از چند دیقه اومد شروع کرد کس مامانمو خوردن خیلی خوب میخورد ینی اگر مامانم به هوش بود شاید چند باری زیر خوردنش ارضا میشد بعد منو صدا کرد گفت بیا اینجا رفتم با دست شونه هامو به علامت این که ینی بشین رو زمین فشار داد بعد کیرشو گرفت جلو صورتم گفت ساک بزن مادرجنده گفتم نه اصلا امکان نداره گفت من یه سکس کامل از مامانت طلبکارم حالا که بیهوشه نمیتونه ساک بزنه این وظیفه پسرشه که کیرمو واسه کس مامانش خیس کنه گفت یادت نره که اینجا انتخاب با خودت نیست بالاخره قبول کردم و واسه اولین بار شروع کردم ساک زدن سعی کردم کارایی که بلدمو انجام بدم همزمان که میخوردم با دستام تخمای گندشو میمالیدم بعد خودش شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن با هر تلمبه تخماش میخورد به صورتم حس خوبی بود بعد از اوق زدنام بالاخره کیر خیسشو در اورد و رفت سمت کص مامانم کرد توش و شروع کرد تلمبه زدن صدای برخورد تخماش و کس مامانم کل اتاقو گرفته بود کیرم داشت شلوارمو جر میداد همزمان که تلمبه میزد پاهای مامانمو کرده بود دهنش یه دفعه منو صدا کرد گفت اون یکی لنگه جورابای مامانتو بکن پای من و شروع کن پاهای منو لیس زدن همیشه پاهای خیلی قشنگ و دخترونه ای داشت قبول کردم خیلی حس خوبی بود ناخودآگاه هی بین پاهاش و تخماش سوییچ میکردم و شروع کردم جق زدن یه دفعه دیدم گفت جون امیرعلی مادرجنده دیدی بالاخره مامانتو گاییدم و تو هم الان زیر تخم و پاهامی که جورابای مامانته تو همین حرفا بود که آبم اومد تا حالا همچین آبی ازم نیومده بود زد زیر خنده پارسا شروع کرد تحقیرم کردن بعد متوجه شدم آب خودشم داره میاد گفتم نریزی تو کسش چون میدونستم هنوز مامانم پریود میشه ینی احتمال حامله شدنش بود اونم بدون توجه به حرف من سرعت تلمبه رو بیشتر کرد و کیرشو یه کم اورد عقب تره ارضا شد تو کس ننم اینقدر ازش آب اومد بیرون که بعدش بیحال افتاد گفتم کثافت چیکار کردی گفتم که نریز توش با بی حالی گفت تو بودی میخواستی دستت بهش نخوره حالا یه با دستمال آبمو از تو کص مامانت پاک کن یا متتظر یه آبجی یا داداش که باباش منم باش ترسیدم سریع دستمال ورداشتم و شروع کردم به پاک کردن ابی که از کصش میریخت بیرون باورم نمیشد که این منم که دارم آب منی پارسا از تو کص مامانم پاک میکنم پارسا هم رفته بود لباس بپوشه که بره خونه بدون خداحافظی در و بست رفت حالا من بودم دستمال های آب کیری جورابای مامانم یه مامان لخت رو تشک سریع همه چی رو راست و ریست کردم و یک ساعت بعدش مامانم بیدار شد گفت چرا اینقدر خوابیدم سرمم درد میکنه حالت تهوع دارم بعد گفت امیرعلی این چه بویی که تو خونه میاد گفتم نمیدونم ولی راست میگفت کل خونه رو بو آبکیر گرفته بود…
البته بعدا فهمیدم که موقعی که داشتم با دستمال آب پارسا رو پاک میکردم ازم عکس انداخته ، با اون عکس هم یه بار دیگه ازم سواستفاده کرد اگر دوست داشتید بگید که اونم بنویسم
ممنونم که وقت گذاشتید

نوشته: Amirali

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها