داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زیر پاهای مینا

سلام من امیدم ومیخوام داستان بردگی برای همکلاسی زیبا و ملکه ام مینای عزیزم رو براتون تعریف کنم.داستان از این قرار بود که من تو یکی از دانشگاهای شمال دانشجو بودم واونجا خونه گرفتم.اسم دانشگاه وشهرو نمیارم چون اگه بگم درجا منو میشناسن چون از بس پسر خوشتیپ وتودل برویی بودم مرکز توجه تمام دختران دانشگاه بودم.اما من مغرور تر از این حرفا بودم که دم به تله بدم .اما در مقابل یکی از دخترای همکلاسیم اوضاع فرق میکرد.من شیفته اون شده بودم.اسمش مینا بود.یه دختر معمولی از نظر زیبایی ولی فوق العاده با نمک ودوست داشتنی.از اون دخترایی که معصومیت از چهره ورفتارشون میباره و ادم حتی باورش نمیشه که این ملکه ها هم میرینن.

من هر رور بیشتر عاشق ودلباخته مینا میشدم.همیشه کفشای اسپورت میپوشید و پابند میزد ومنو دیونه تر میکرد.دلمو زدم به دریا وهرجوری که میشد میخواستم حرف دلمو بهش بزنم و واسه یه روز هم که شد برده مینای زیبایم میشدم.من که سکس ورابطه نمیخواستم.فقط چند ساعت زیر پاش باشم واینکه به جای توالت زحمت بکشه ومنت بزاره تو دهن این برده حقیر خودشو تخلیه کنه.گذشت وگذشت تا اینکه واسه یکی از درسا قرار شد دونفری واسه استادمون تحقیق کنیم.استاد هم گفت بر اساس ترتیب لیست کلاس گروه بندی میکنم.و اینو گفت تو کون من عروسی شد چون فامیل منو ارباب مینا هردو با یه کلمه شروع میشد واین یعنی همگروهی من و الهه ی مقدسم.همین شد و ما همگرویی شدیم.شبش تو تلگرام واسم پیام فرستاد که هماهنگ کنیم چکارا کنیم.یه دوسه بار باهم رفتیم بیرون وتو پارک ودانشکده وکتابخونه باهم حرف زدیم قرار شد واسه کامل کردن نهاییش بریم خونه یکیمون.وخب چون اون دختر بود ونمیتونست بهم اعتماد کنه بیاد خونمون قرار شد من برم خونشون.ادرس داد ومن روزبعدش رفتم اونجا.ملکه من مینا خانم زیبا هم دقیقا وقتی رسیدم جلوی در از بیرون میومد .گفت یه کار کوچکی داشته رفته تا بانک.یه مانتو جلوباز با شلوار جین تنگ تنش بود.کفشاشم اسپورت وساق پاهای مقدسش هم طبق معمول سفید ودیوونه کننده.به پاهاش واق شده بودم که با صدای مینای مقدسم به خودم اومدم.نگاش کردم ولبخند زد گفت حواست کجاست.یه بهونه ای اوردم واون خندید.فکر کنم دوزاریش افتاده بود.خلاصه دعوتم کرد رفتیم بالا .اولش روم نمیشد .ولی گفتش که باباش خونه نیست ومامانشم داره میره بیرون.همین که وارد خونه شدیم مادر اربابم رو دیدم که داشت میرفت بیرون.واااای مادرشم مثل خودش زیبا وبینظیر بود.اصلا بهش نمیخورد که ملکه مقدس من دخترش باشه.دستشو اورد جلو سلام کرد بهم منم جواب دادم وبهش دست دادم.گفت بچه ها شما راحت باشین من دارم میرم وتا شب هم برنمیگردم پس باخیال راحت پروژتونو پیش ببرید.خداحافظی کردیم ورفتیم داخل.البته کفشامونو جلود در دراوردیم.وای ارباب مینا جوراب سیاه کالج پاش بود .کفشای اسپورت خوشکلش رو گذاشت تو جاکفشی.رفتیم داخل ومن به بهونه دست وصورت شستن اجازه خواستم برم دستشویی .دستشویی جلو راهرو کنار جاکفشی بود.ایشونم راهنمایی کردن ورفتن که لبتاپ ولوازم لازم رو بیارن هال.رفتم کنار دستشویی و به احترام کفشای مقدس اربابم زانو زدم و با برداشتن یکیشون شروع کردم به لیس زدن وبوسیدن .یه دفعه ای در باز شد وارباب اومد .وایی خدای من .هاج واج نگاش کردم.از تعجب خشکش زده بود.گفت چکار داری میکنی؟یه دفعه ای دلو زدم به دریا وافتادم به پاش.حالا نبوس کی ببوس.یعنی فقط بوسه لبهای من بود که بر پاهای مقدس اربابم فرود میومد.گفتم توروخدا بزار سگت بشم .فقط واسه یه روزم که سده.اولش هاج و واج نگا میکرد بعد زد زیر خنده.گفت :وای این همون پسر مغرور دانشکدمونه که جواب کسی رو نمیداد الان داره التماس میکنه که سگ من باشه؟منم تمام ماجرارو بهش گفتم.گفت بیا داخل شاید یه فکری کردیم.رفتم داخل نشستن رو مبل.میخواستم بشینم که مینا بهم گفت حیوون کی بهت اجازه داد بشینی ؟واای به ارزوم رسیدم.مینا بلند شد وبا سیلی ومشت ولگد منو جلوی خودش به زانو دراورد ودستور دادن که با لیس زدن پاها و جورابشون بردگی حودمو ثابت کنم.منم نزدیک نیم ساعت فقط لیس میزدم ومیبوسیدم پاهای مقدس ارباب مینارو.وسطاش اربابم میومد تف میکرد تو دهنم.سیلی بهم میزد.فوش ناموسی بهم میداد .چند بار با پاهای مقدس که جوراب زیباش توشون بود اومد رو صورتم ونزدیک بود لهم کنه.بهم دستورداد با دهن نجسم جورابشونو دربیارم وبعد از جویدنش خوب پاهاشونو بوسه بارون کنم.بعد نیم ساعت اربابم بهم دستور دادن که لخت بشم.لخت شدم وایشون چندتا عکس با موبایلشون گرفتن.بعدش گفت به یه شرطی میتونی به صورت دائم سگ وبرده من بشی؟گفتم هرچی باشه قبوله ارباب .ایشونم گفتن باید توالتم بشی ومن بشاشم تو دهنت.برینم تو دهنت.تو باید گه وشاش منو بخوری .فهمیدی توله؟وااای به ارزوم رسیدم.باورتون نمیشه .اگه ارباب مینارو از نزدیک میدیدین شماهم ارزوتون این بود که توالتش بشین.با بوسیدن پاهاش ازش تشکر کردم.اربابم لخت شدن ودستور دادن مثل اسب ایشونو سوار کنم وببرم حموم.اونجا گفتن کوصمو دیس بزن تا شاشم بیاد.بعد لیس زدن کوصش اربابم اومد کامل کوصشو جلو دهنم گرفتم وگفت حتی اگه یه قطرش هم حروم بشه میکشمت.بعد شروع کردن به شاشیدن .وای چه اب زلالی .چه شراب نابی.چه نوشیدنی بینظیری.من دهنمو پر میکردم وبعد قورتش میدادم.با تمام وجودم شاش ارباب مینای عزیزم رو میخوردم.بعد دو سه دقیقه شاشیدن شاش اربابم بند اومد.پا شد خشکش زد.حتی یه قطرش هم روم نریخته بود.همشو خورده بودم.اربابم لبخندی از رضایت زد گفت افرین توله.حالا ببینم با گهم چه کار میکنی.اومدن روم.سوراخ کون مقدسشونو دقیق رو دهن من تنظیم کردن .منم کامل دهنمو باز کردم.سوراخ کونشون متورم شد و لحضه موعود رسید .وای چه گه خوشمزه ای .مینا کامل گهشو میرید تو دهن من ومن میخوردم .خیلی خوشمزه بود.بعد از خوردن گهش خودمونو شستیم وتمیز کردیم رفتیم بیرون.گفت چون بچه خوبی بودی الان میخوام لطفم ودر حقت تموم کنم.ومنو برد به اتاقش .از تو کمدش یه چیزی دراورد.وای باورم نمیشد دیلدو یا همون کیر مصنوعی بود.گفت دوس داری جنده مینا بشی؟دوس داری کونی ارباب مینات بشی؟منم گفتم ارباب منوسگ شمام .سگ ارزوش لطف اربابه .حتی اگه بریدن سرش باشه.گفت خوبه توله حالا به حالت سگی بخواب روتخت.اقا جاتون خالی مینا حسابی با انواع روشها اون روز منو گایید.از داگ استایل گرفته تا ایستاده.مطمئنم مینا تو زندگی قبلیش یه پورن استار مرد بوده.چون امکان نداره یه دختر به این نازی بتونه پسر خوشتیپ وخوشهیکلی مثل من رو اینجوری بگاد.وسط گاییدن من فوشم میداد ومنو وادار به حرف زدن میکرد.مثل اینکه بگو جنده کی هستی؟منم داد میزدم جنده مینا.کونی ارباب مینا.سگ کونی مینای عزیزم.بعد حسابی گاییدنم کارمون تموم شد ورو تحقیق متمرکز شدیم.بعد اون روز من سگ ارباب مینا شدم وچند بار دیگه ایشون هم ریدن تو دهنم .هم کونم گذاشتن هم شاشیدن رو هیکلم هم اینکه چندتا از دخترای دیگه همکلاسیمو اورد وپنج نفری کونم گذاشتن وریدن تو دهنم وشاشیدن رو هیکلم.اگه این داستانمو دوست داشتین اون داستان بردگی برای این پنج همکلاسیمو میگم براتون .اخ نمیدنین خوردن گه وشاش و کون دادن به دخترای همکلاسی چه لذتی داره.تو کلاس همش میگی ووای این دختر ناز همونی نیست که دیروز رید تو دهن من؟
امیدوارم شماها هم به ارزوهاتون برسید.

نوشته: امید

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها