داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس زیر رگبار گلوله

سلام دوستان میخام داستان خودمو دوس دخترمو بگم فقط اول کار بگم این داستان قرار نیست باب میل شما باشه الکی بگم لخت شد کص داد نه این داستان واقعیه و آخرش یکمی بد تموم میشه هرچند تا وسط کار حداقلش توی واقعیت برای خودم سکسی بود.

اسم هارو هم واقعی نوشتم.
بریم سر داستان

اوایل زمستون دو سال پیش بود که 3 سالی میشد من با دوس دخترم زهرا دوست بودم توی این سه سال ناموسا حتی لب گرفتنم نداشتیم. نمیتونم بگم زهرا دختر حشری بود یا خراب بود ولی گه گاهی به من میگفت که دوستام همه لب میگیرن و کارای دیگه میکنن نمیدونم منظورش چی بود ولی من میگذشتم ازش
توی تابستون منو زهرا کم کم یخمون آب شد و شروع کردیم به صمیمی تر شدن یعنی شاید توی اون سه سال کلمه کص جلو هم نمیگیفتیم تو این وسطا برادر بزرگم (ممد) که کص باز توپی بود کمکم میکرد که با زهرا جور تر بشیم حالا اینم بگم زهرا سوژه سکسی نبود هاااا زهرا رو واسه ازدواج میخاستم.
این ماجرا از تابستون کشید تا تقریبا وسط آذر ماه.
دیگه از لحاظ صحبتای سکسی و فحش اوکی شده بودیم توی تلگرام سر صحبتو باز کردم که نظرت چیه سکس داشته باشیم یکم گیر داد قبل ازدواج بده که سعی کردم راضیش کنم به کمک ممد حتی یه جاهایی گوشی رو میدادم دست ممد خلاصه راضی شد اون راضی شد ولی من خودم یکمی احساس خجالت و استرس داشتم.
با پیشنهاد برادرم ممد تصمیم گرفتیم یه شب بریم توی باغمون خب هوای سرد و کنار آتیشو یه جورایی سکسی رمانتیکه
روز قرار زهرا خونوادشو پیچوند و رفتیم باغ (البته دارم داستانو خلاصه میکنم قاعدتا اینجوری نیست به طرف بگی بیا سکس بگه اوکی فوری بریم باغ واقعا طول کشید و چقدر خودم استرس داشتم ولی خب خلاصه میکنم)
ما رفتیم باغ و چون هوا خیلی سرد نبود تصمیم گرفتم جای کلبه به چادر بزنیم اینجوری بیشتر حال میداد زهرا هم بخاطر سرما چسبیده بود به من. منم حال میکردم.
بار اول جفتون بود یکم خجالتم میکشیدیم من رفتم چوب جمع کردم و خلاصه آتیش روشن کردیم نشستیم پیشش کنار آتیش من به شوخی بهش میگفتم که مثلا چطور بکنمت؟ راستش اینارو میگفتم که خودم از لحاظ روحی آماده بشم در صورتی که انگار من قرار بود کص بدم. داستانو خلاصه کنم کصشعر گقتنامون تموم شد و یه بنزین زیادی ریختم رو آتیش که یه مدتی بمونه بنزینو گذاشتم و اومدیم داخل چادر زیر پتو من سعی کردم مثل این فیلم سوپرای رمانتیک عمل کنم از لب گرفتن شروع کردم زهرا خیلی رو گردنش حساس بود بنابر این شاید 10 دیقه رو فقط رو گردنش وقت گذاشتم سعی کردم کم کم لباساشو در بیارم (کامل لختش نکردم چون هوا سرد بود تازه روی چادرمون هم پتو انداخته بودیم از بیرون ولی شلوار نداشت فقط شورت و تاپ تنش بود ) همونجوری که کصشر میگفتیم دستمو بردم رو سینه هاش که بمالم اونم چشماشو یه جوری کرده بود که مثلا حال میکنه حالا نمیدونم نقش بازی میکرد یا واقعا حال بود داستانو خلاصه ترش کنم دست بردم روی شورتش یکمی با کصش ور رفتم حس خیلی باحالی بود چون که بار اولم بود به کص دست میزدم هرچند از روی شورت یکمی که ور رفتم بهش گفتم که شروع کنیم؟ گفت بکنیم منظور از شروع این بود که کصشو بکنم حالا اماده خون و این چیزا هم بودم دیگه من خودم که هنوز لباس تنم بود شروع کردم به دراوردن خودم کامل لخت شدم گرمم رفتم زیر پتو پیش زهرا بازوشو گرفتم که بچرخم روش که شروع کنم به کردن یهو دیدم یه صدای خیلیییی بلند مثل انفجار از پایین پام اومد از ترس نزدیک بود ارضا بشم خخخخ واقعا تکون خوردم از ترس از رو زهرا خودمو انداختم کنار که ببینم داستان چیه یهو شروع شد به صداهای بلند پشت سر هم چادرمونم شروع کرده بود به تکون خوردن منم خااااااااااایه کرده بودم به زهرا کفتم تکوووون نخور تو این اوضاع یهو میله چادر شکست چادرمون از این میله ایا بود میله شکست چادر افتاد رو سرمون زهرا هم جییییبغ پاشد که در بره یهو دیدم زهرا خشکش زد و افتاد زمین صدا ها هم قطع شد من بلند شدم دیدم زهرا بدنش خونیه واقعا نمیشه تعریف کرد اون لحظه چه حسی داشتم ترررس و ناراحتی و استرس مخلوط بود فقط از چادر رفتم بیرون که ببینم چی شده زمینو نگاه کردم متوجه شدم گلوله بوده اون صداها حدود 30 تا گلوله توی ذهنم فکر میکردم که کسی با ما مشکل داشته و اومده مارو بسته رگبار و هزار جور فکر بی جواب تو سرم بود من لخت بودم سریع شروع کردم به لباس پوشیدن که زهرارو ببرم بیمارستانی چیزی حالا زهرا هم شلوار پاش نبود با چه بد بختی ای شلوار پاش کردم زنگ زدم داداشم ممد گفتم زهرا تیر خورده برس کمک حالا داداشم فکر میکرد من شوخی میکنم اون پشت قه قه میخندید میگفت داااااش مگه فیلم هندیه منم با گریه دوتا فحش دادم که کص کش پاشو بیا ممد اون شب رفته بود حدود 20 کیلومتر پایین تر خونه رفیقش خودشو زود رسوند منم تو این بین زنگ زده بودم آمبولانس بیاد.

ممد رفت داخل باغ ببینه چی شده یکم اون جا بود و اومد پیش من تعریف کرد که داستان چیه حالا من داستانو از زبان خودم براتون میگم
ما کرمانشاه زندگی میکنیم اینجا تقریبا لب مرزش همه اسلحه دارن از قرار صبح همون روز ممد کونی برادرم تو باغ داشته خشاب کلاشینکف خودشو پر میکرده یدونه خشاب رو جا میذاره خشاب میفته اونجا شب که ما میریم از قرار میریم همونجا آتیش باز میکنیم که ممد خشابش رو جا گذاشته بد ترش اینه که بطری بنزین من درش باز بوده بطری بنزین ریخته زمین مسیر ریختنش دقیقا روی اون خشاب کلاشینکف بوده و خب آتیش که گرفته گلوله ها همه شلیک شده

ممد گفت که چون گلوله مال ماس در هر صورت دردسر میشه و ما میفتیم زندان یا نباید ببریمش بیمارستان یا خودمون باید در بریم مجبور شدم تو اون زمستون زهرا رو با بدن خونی بذاریم دقیق وسط جاده و فرار کنیم جاده اونجا به جوریه تو روز هم ساعتی یه ماشیت رد میشه البته من وایسادم یکم دور تر که هم حواسم بهش باشه هم ببینم آمبولانس میاد میبرتش بازم خلاصه کنم یدونه عمل کرد برای دراوردن گلوله و 40-50 روزی بیمارستان بود منم هر روز یواشکی ماسک میزدم میرفتم بیمارستان ببینم حالش چطوره (بدون خبر خودش)بالاخره بعد از حدود 50 روز خوب شد ولی وقتی که فهمید آمبولانسیا تتها وسط جاده پیداش کردن فکر کرده بود من بهش شلیک کردم در واقع فکر کنم بهش شوک وارد شده بود چون هیچی از اون شب یادش نمیومد فقط یادش بود که آتیش روشن کردیم و رفتم تو چادر و بعدش صداهای گلوله رو یادش بود فقط همینا حتی لب گرفتنم یادش نبود به هر حال پدرش رفت از من شکایت کرد خلاصه کنم براتون به خاک سیاه نشستیم چقدر پول خرج وکیل شد تا تونستم الکی ثابت کنیم که اقا یه نفر اومده مارو بسته گلوله حالا این قسمت که یه دختر و پسر تو یه باغ تو شب چیکار دارن خودش جای بحث بود که وکیله یه جورایی پیچوندش و من تونستم بی گناهیمو بگیرم و او پرونده ثبت شد که ضارب تحت تعقیب چون زهرا ادعا کرده بود کسی بهم شلیک کرده

خلااااصه از این داستان 6-7 ساله که میگذره از اون روز من نه تنها هیچ سکسی نداشتم بلکه حتی هیییییچ دوس دختری هم نداشتم و میتونم بگم کیررررررر تو این شانس که مردم هفته ای 7 تا کص میکنن آب کیرشون جابجا نمیشه من بد بخت خاستم کص بکنم به رگبار گلوله بسته شدم نزدیک بود پاره بشم

واقعا من نمیدونم داستانای توی انجمن کیر تو کس راسته یا نه ولی اگه راسته واقعا خوش به حالتون مردم از دختر عمو تا دوس دخترشونو ده تا ده تا میکنن من بد بخت نزدیک بود بمیرم واقعا حس میکنم بد شانس ترین آدم روی زمینم

داستان تموم شد ولی هرچی که براتون نوشتم واقعی بود نظرتونو بگید میخونم ببینم نظرتون چیه اگرم خواستین فحش بدین خیالی نیست دنیا زده تو سررر ما شما هم روش

بنظرتون کسی که برای اولین بار تو عمرش اومده لب بگیره و رگبار گلوله بسته شده از فحش خوردن ناراحت میشه؟؟؟

نوشته: بچه های مرزی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها