سکس با عمه در زیر چادر سلام من آرشم 33سالمه داستانی که میخوام بنویسم کاملا واقعیه و بار اولا که می نویسم. من در یکی از استان های کوچيک غرب کشور زندگی میکنم جایی که در آن همه به شکل شدید حجاب را رعایت ميکنن. داستان من مربوط به ایام عید پارساله که بهترین سال زندگیم بود .حالا اصل داستان در منطقه ما عادته که 13روز عید ميرن زیر چادر ما هم طبق هر سال هم را به چند خانواده رفتیم که یکی شون خونه عمه ام است. از عمم براتون بگم حدود 47سالشه حدود 80 کیلو وزنشه حدوده 170 قدشه هیکلی و خوش قیافه دوره سينش حدود 80 ولی مهمترین ويژگيش کون و سینه هاشه. اون همیشه عادت داره که کامل حجابشو رعایت میکنه و کل اعتقاداتش رو رعایت میکنه و حتی فکر کردن اون برام سخت بود ولی همیشه تو تمامه سکس هامه و بهترین فانتزيمه.
روز موعود فرا رسید صبح همه رفته بودن گردش تو اطراف چادرها من از خواب بیدار شدم رفتم بیرونص که عمه داشت ظرف ميشست رفتم پیشش گفتم صبحانه داری عمه گفت آره برو تو چادر العان منم میام رفتم تو چادر دیدم اومد یک بلوز خوشکل صورتی که قيافش زیرش معلوم بود مخصوصأ خط سوتينش، با یک دامن حریر که بالاش تنگ وپاينش گشاد بود،که تا مچ پاش و یک جفت جوراب نازک سیاه شیشه ای که تا زيرزانوش کشیده بودش بالا، و روسری ساتن سرش بود که موی سرشو با گل سربسته بود. برام صبحانه آورد و نشست کنارم پرسیدم بقیه کجان گفت رفتن بیرون اینقدر بهم نزدیک شد که پر دامنش بهم برخورد کیرم راست شد داشت برام درد دل از پسر خلافش میکرد منم داشتم دزدکی بهش نزدیک میشدم تا حداقل پاهام به رانش بخوره داشتم به ارزوم می رسیدم زانوم که بهش خورد انگار دنیا را بهم دادن . وقت زیادی نداشتم که گفت آرش بیا کمکم کن این طناب و ببندیم که بلند شدم اون یک سرش رو گرفت منم یک سرش ظرف خودمو بستم طرف اون مونده بود که داشت ميکشيدش که رفتم پشتش کیرم راست بود ولی چون شلوال کردی پام بود قایمش کردم ولی آروم کیرم بین قاچ کونش موند و داشتم گره را ميبستم. دیگه نمیدونستم تحمل کنم که یک دفعه پاش پیچ خورد وافتاد کف چادر منم سریع رفتم بلندش کنم دست بردم زیر بغلشو گرفتم که دستم دقیق رو سينش نشست وهردوتاش تو دستم بود آخیش العان که دارم اینو می نویسم کیرم راست شد کمی جابجاش کردم گفتم عمه چی شد گفت مچ پام منم سریع رفتم سراغ مچش سریع جورابشو کندم ودامنشو تارو رونش دادم بالا واگن لحضه فهمیدم شلوار پاش نیست.سریع رفتم دم در چادر دیدم خلوته منم کمکش کردم دراز بکشه روسريش کامل کنده شد و اومدم ماساژ دادن مچ پاش آروم براش ماساژ میدادم همش آه وناله میکرد کم کم دستم و میبردم تا ساقه پاش همش آخره دامن با دست می آورد پایین تا رانشو نبینم ولی من تنها فرصتی بود که شاید تو عمرم دیگه برام تکرار نشه مجبور بودم تمامه سعيمو بکنم شهوت داشت داغونم میکرد کم کم دستمو بردم بالا به زانوش رسیدم دیگه چشماشو بسته بود با نک ناخن رو رانش ميکشيدم دیگه صداش قطع شده بود سریع رفتم دوباره بیرون را چک کردم کسی نبود دوباره رفتم سراغش آروم رانی که همیشه آرزو ديدنشو داشتم روش دست کشیدم اينقد بزرگ ونرم بود که داشتم میمردم دیگه نزدیکه شرتش رسیدم.وقتی شستشو دیدم داشتم شاخ در میآوردم چون از شرت هایی پوشیده بود که دختر جوانها هم نميپوشيدن از این شرکتها بود که دوتا بند نازک داشت وپاينش اندازه 2انگشت که کسش توش معلوم بود. قشنگ معلوم بود برداره و داره حال میکنه همش سرشو ميچرخوند این ور و اون ور دیگه به کسش رسیدم لبه شرتشو کنار زدم دیدم اينقد خیس بود که لبه شرتش هم آب بود تا اون هواسش نبود خودم شلوارمو کندم وکیرمو از توشرت درآوردم مثل سیخ بود رفتم روی رانش نشستم طوری که کیرم نزدیکه رانش بود اصلا نمی دونست کیرمو بيرونه لباسشو کامل دادم بالا وقت نداشتم و از استرس و شهوت داشتم ميمردم. کم کم رفتم بالا رو باسنش و سینه هاش طوری بودم که کیرم هروقت واسه ماساژ دستم و میبردم بالاتر کیرم به کسش میخورد کم کم احساس کردم کیرم خیس شده نگو که دقیق لب کسشه دیگه آماده بردن به داخل بود داشتم از رو بليزش سینه بزرگشو ماساژ میدادم, اونم بدجور شهوتش بالا بود نميدونست چکار بکنه اينقد لبشو خورده بود که جاش هنوز مونده بود.یک کم که بالاتر رفتم ديدم کله کیرم دقیق بین لبه های کسش بود آماده بود که با یک فشار تا ته ببرمش توولي می ترسیدم ناراحت بشه، البته کسش کشاد بود ولی من عاشقش بودم داشتم ماساژ گردنشو میدادم که یک دفعه عمه خودشو تکون داد یک لحظه کیرم سر خورد تا ته رفت توکسش یک لحظه یک جیغ کشید .وای داشتم ميمردم کسش مثل کوره بود،یک لحظه بخودش اومد ولی شهوت بهش اجازه نداد من اصلأ نمیدونستم کجام یک حسی بود باور نکردنی تو همون حالت تکون نخوردم وای عمه خیلی آروم خودشو تکون داد تا کیرم توش تکان بخوره.من بدجور ترسیدم ولی شهوت بدجور قدرتش زیاده منم دیگه همکاری کردم اروم لبمو رولبش گذاشتم گفتم عمه بخدا همیشه ارزو داشتم فقط بدنم بهت بخوره ولی اون هیچی نگفت انگار بدجور داشت لذت میبرد دوست داشتم دیرتر ارضابشم چند بار کیرمو دراوردم ودوباره ارام بردمش توهربارکیرم میرفت توعمم توخودش میپیچید وهرباردر میاوردم تمام کیرم کف بودکه اوج لذتشو نشان میداد تا اینکه یک دفعه بدجور بهم فشارمیاورد یک جیغ زدومعلوم شد ارضا شده منم بعد داشت دیوانه میشد میگفت فقط تکون بخور منم شروع کردم آرام تلمبه زدن اينقد داشتم لذت میبردم که با چند تلمبه ارضا شدم و همه ابشو توکسش خالی کردم.ولی اون تو همون فاصله 2بار ارضا شده بود.جاتون خالی
نوشته:m