داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عشقبازی زیر کرسی

موضوع بر میگرده به چند سال قبل ، حدودا ۱۲ سالم بود ، پسری تپل و آروم . اون موقع هنوز شهر ما گازکشی نداشت و زمستونا کرسی میذاشتیم و بقیه خونه رو با بخاری نفتی و برقی گرم میکردیم .
یبار عباس پسرخاله بابام با زن و بچه اش آخر هفته مهمون ما بودن ، قرار شد پنجشنبه بعدازظهر من و بابام همراه عباس و پسرش حمید که دو سال از من بزرگتر بود، بریم کوه نزدیک خونه .
ما که کوهنورد حرفه ای نبودیم ولی یه مسیر همیشگی بود که خیلی خوش می‌گذشت ، تو مسیر یه دوراهی داشت که از هم جدا میشد ولی حدودا بعد از یک ساعت پیاده روی دوباره مسیر بهم می‌رسید . به اونجا که رسیدیم عباس پیشنهاد داد سر کله پاچه فردا صبح مسابقه بدیم ، دو گروه بشیم و هر کدوم از یه طرف بریم ببینیم که کی زودتر میرسه به نقطه تلاقی مسیر ، برای اینکه کلک نباشه پسرها جابجا بشن یعنی من با عباس برم و بابام با حمید .
مسابقه شروع شد و رفتیم بالا ، خیلی نمیشد سریع رفت چون شیب و سنگ زیاد بود . عباس مراقب من بود و تلاش میکرد برنده بشه .
بین راه من دستشوییم گرفت و به عباس گفتم من یه کار کوچیک دارم ، اونم مطلبو گرفت و با خنده گفت اتفاقا منم دارم . تو راه کسی نبود و عباس گفت همینجا دستشویی کن ، منم با خجالت پشتمو کردم بهش و شلوار ورزشیمو یکم دادم پایین و همون سرپایی شروع کردم جیشیدن . کارم که تموم شد برگشتم دیدم عباس دقیقا رو به من ایستاده و کیرشو از شلوارش انداخته بیرون و داره دستشویی میکنه .
شوکه شدم ، هم از رفتارش که اینقدر راحته هم از سایز کیرش که خیلی کلفت و بزرگ بود . تا خواستم برگردم با خنده گفت خجالت نکش ، هردو مرد هستیم دیگه ، هر دوتامون داریم فقط سایزش فرق داره .
هاج و واج نگاهش میکردم ، البته خوشمم اومده بود چون تا حالا کیری به اون بزرگی ندیده بودم ، یکم کیرشو با دستش بالا پایین کرد که کاملا تخلیه بشه ، بعد با زحمت کرد تو شورت و شلوارش و زیپشو کشید بالا و گفت بریم .
تو راه رسیدیم به جایی که یکم سنگی و باریک بود و به زحمت میشد بری بالا ، عباس گفت یواش برو بالا من از پشت هواتو دارم ، منم شروع کردم بالا رفتن که یهو دست عباسو رو کونم حس کردم . با یه دستش سخره رو گرفته بود و دست دیگه اش زیر کونم بود که مثلاً من نیوفتم و مراقبم باشه .
خلاصه بعد از یکم انگشت و مالش از اونجا رد شدیم ، بقیه مسیر همش تو فکر رفتار عباس بودم ، خوشم اومده بود اما میترسیدم دردسر بشه .
بالاخره رسیدیم به تلاقی دوتا مسیر البته دیرتر از حمید و بابام ، عباس کله پاچه رو باخته بود ولی ناراحت نبود چون تو مسیر بهش خوش گذشته بود .
بعد از کمی استراحت و خوردن تنقلات برگشتیم پایین . هر دفعه که نگاهم به عباس میوفتاد خنده مرموزی رو لباش بود که انگار برای شب نقشه داره .
خلاصه اومدیم خونه ، ورق بازی آقایون و شام و بگو و بخند و غیره تا وقت خواب شد . عباس گفت ما با پسرها زیر کرسی می‌خوابیم ، خانمها گفتن ماهم تو اتاق دیگه می‌خوابیم ، بابام گفت من زیر کرسی حالم بد میشه تو پذیرایی کنار بخاری می‌خوابم .
جاها که مشخص شد عباس یه طرف کرسی خوابید و منو حمید هم دو طرف اون . اولش از فکر کیر عباس و اینکه نکنه برای کرسی نقشه کشیده باشه خوابم نمی‌برد ولی اینقدر خسته بودم که بعد از چند دقیقه عمیق خوابم برد .
نمیدونم چند ساعت گذشته بود که احساس کردم یه چیزی داره می‌ره لای کونم . اول ترسیدم ولی یکم لحاف کرسی رو دادم عهده بالا و متوجه شدم عباس داره با انگشتهای پاش با کونم بازی می‌کنه .
حس خوبی بود دلم میخواست ادامه بده و دوباره کیرشو ببینم .
برای اینکه راحت تر باشه یکم شلوارمو دادم پایین و قنبل کردم . اونم که دید بیدارم و چراغ سبز نشون دادم یکم جابجا شد و با انگشت دستش شروع کرد ور رفتن با کون و سوراخ من .
انگشتش زبر و بزرگ بود وقتی میکرد تو کونم درد داشت ولی خوشم میومد ، دلم میخواست کیرشو دوباره می‌دیدم و باهاش بازی میکردم . عباس یواش خزید سمت من و از پشت بغلم کرد ، کلفتی کیرشو لای کونم حس میکردم ‌‌. تو یه حرکت شورت و شلوار منو کشید پایین و مال خودشم همینطور و دوباره چسبید بهم . ایندفعه دیگه هم کلفتی هم داغی کیرش لای چاک کونم دیوونه ام میکرد ‌‌. صورتمو برگردوند و با اون سیبیلای کلفتش ازم حسابی لب گرفت ، زبونمو میکشید تو دهنش و میک میزد گاهی هم زبونشو میکرد تو دهن من که براش بمیکم .
بعد شلوارمو کشیدم بالا که به بهونه دستشویی برم یه دوری تو خونه بزنم کسی بیدار نباشه و حین رفتن گفت یه دستمالم بیار ، بابام که تو پذیرایی خروپف میکرد ، در اتاق خانمها هم که بسته بود و حمیدم از خستگی کوه بیهوش بود ، دستمال برداشتم و دوباره اومدم زیر کرسی خوابیدم تو بغل عباس .
کیرش همچنان راست بود ، یکم با دستم با کیر و خایه بزرگش بازی کردم که سرمو گرفت تو دستش و هدایت کرد زیر لحاف که براش بخورم . تا اون موقع کیر نخورده بودم ، اونم اون کیر . با اکراه اول چندتا بوسش کردم و بعد کله و تنه کیرشو یکم لیس زدم ، کیرش زیر دستم نبض میزد . سر کیرشو کردم تو دهنم و یکم میک زدم ، بو و طعم خاطی میداد ولی بدم نیومد .
یکم بیشتر کردم تو دهنم و تقریبا یک سوم کیرش تو دهنم بود و براش میک میزدم ، سر منو گرفته بود تو دستاش و فشار میداد رو کیرش که بیشتر بخورم ولی نمی‌تونستم ، اینقدر بزرگ و کلفت بود که تا همونجاش همه دهنمو پر کرده بود .
گرمای کرسی و گرمای کیر عباس تو دهنم حرارتمو برده بود بالا ، یکم خایه هاشو لیسیدم و با دست کیر پشمالوشو بالا پایین کردم و خودمو کشیدم بالا ، یه نفس عمیق کشیدم و رفتم تو بغلش .
عباس رفت زیر لحاف و بلوزمو داد بالا و شروع کردن خوردن سینه های تپلم . حسابی و با ولع میک میزد ، گاهی نوک سینه مو ریز ریز گاز میگرفت که ضعف میکردم .
بعد منو برگردوند و رفت لای پام ، کونمو میخورد و میلسید و میمکید و گاز میگرفت ، واااای داشتم دیوونه میشدم ، زبری ته ریش و سیبیلش لای چاک کونم همراه با زبون زدن های سریع و پر تف حسابی حالی به حالیم کرده بود ، دلم میخواست کیرشو میکرد تو کونم ولی میترسیدم .
فکر کنم اونم زیر کرسی نفس کم آورده بود ، اومد بالا و از پشت بغلم کرد و کیرشو تف زد و خوابوند لای چاک کونم ، کیرشو با فشار لای کونم بالا پایین میکرد ، وقتی تکون میداد تا رو کمرم میومد .
با دستش کیرشو کرد لای پام و گفت سفتش کن ، منم یکم سفت کردم ، اووووف چه حالی میداد ، اینقدر بزرگ بود که سرش از جلوی پام اومده بیرون .
خوشبختانه تصمیم نداشت بکنه توش و به لاپایی راضی بود ، البته که کون منم طاقت کیر کلفت اونو نداشت . خلاصه شروع کرد تلمبه زدن لای پام ، همزمان سینه هامو میمالید و فشار میداد و پشت گردن و گوشمو میلیسید . حسابی حشری شده بود و بدنش عرق کرده بود ، هم از گرمای کرسی هم از گرمای عشقبازی .
یکم نفس و تلمبه زدنش تندتر شد و کیرشو محکم‌تر و سریعتر لای پام عقب جلو میکرد و سینه هامو فشار میداد .
سرمو برگردوند و یه لب آتشین گرفت و منو محکم تو بغلش فشار داد و کیرشو گذاشت دم سوراخم و همزمان ارضا شد ، آبش میریخت لای کونم و از لیزی و داغیش لذت می‌بردم ، وقتی حسابی خودشو لای پام خالی کرد با دستمالی که آورده بودم لای کونم و کیر خودشو تمیز کرد و شلوارشو کشید بالا و رفت دستشویی ، منم خودمو جمع و جور کردم و بعد از اون رفتم دستشویی و خودمو شستم و دستمالو انداختم تو سطل و اومدم زیر کرسی .
عباس سر جاش خوابید و یکم بعد خروپفش بلند شد ولی من از فکر اتفاق و سکسی که تجربه کرده بودم خوابم نمی‌برد .
بعد از اون ماجرا چندبار دیگه پیش اومد که با عباس عشقبازی داشته باشم تا شبی که پلمپ کونمو باز کرد …

نوشته: مهران

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها