داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کرسی داغ هوس 1


مامان عاشق این بود که زمستونا زیر کرسی بخوابه . می گفت این جوری تن راحت تر گرم میفته و استخونام درد نمی گیره .. به خاطر اون مجبور بودیم زمستونا کرسی بذاریم . هر چند اون زیر خفه می شدم از گرما ولی خوبی لحاف کرسی ما این بود که از بس بزرگ بود می تونستیم خودمو نو بکشیم به حاشیه . این از اون حاشیه های خوب بود . من اسمم آبتین و سنم بوده یه آبجی هم دارم به اسم آتنا که سالشه و چند ماهه که از دواج کرده ولی هنوز خونه نرفته . اسم شوهرشم که هم قد و قواره و هم هیکل منه فریدونه که ما اختصارا بهش میگیم فری یا آقا فری . البته آتنا بهش میگه فری یا فری جون . چهار سال از زنش بزرگتره و یه ساله که تو دبیرستان انگلیسی تدریس می کنه . البته خواهرم با این که هنوز خونه نرفته دختریشو داده . بکارتشو شوهرش گرفته پاره کرده . بابا نمیدونه . آتنا به مامان گفت و منم از حرفای مامان و خاله که با هم ندارن موضوع رو فهمیدم .. بابام که راننده اتوبوسه و حداقل یه شب در میون خونه نیست . یه خورده بددله . بددل که چه عرض کنم سختگیره . اون اسمش رضاست و از بس مامان فرزین فرزین می کرد دیگه این اسم روش موند . آره اون در اسم اسمش رضاست و از این که دخترش با وجود عقد بودن کنار شوهرش بخوابه نارضاست ولی مامانم یه خورده بیشتر مراعات می کنه و هواشونو داره . بابام سالشه و مامان آزاده من رو نزدیکه تموم کنه . هم مامان و هم آبجی هر دو تاشون خیلی خوش گوشت و خوش پوستند ومخصوصا مادرم که هیکلش بیسته و تک تر از خواهرم . زمستونا بازار بابا تو خونه یه خورده خراب تره ولی میدونم هر وقت که من میرم مدرسه و آتنا هم که خونه نیست ترتیب مامانو میده . آخه شب که اگه بخواهیم دور هم باشیم و زیر کرسی بخوابیم خیلی ضایعه میشه که بخواد مامانو انگولک کنه . داستان ما از اینجا شروع میشه یا شد که یکی از این شبا که بابا خونه نبود فری و آتنا تصمیم می گیرن شبو بیان و خونه ما بخوابن . زیر کرسی . کرسی خونه ما هم برقی بود . از اون کرسی برقیهایی که بگم مال بیست و پنج یا سی سال پیش بود و هنوز قدرتمندانه کار می کرد اغراق نگفتم . ژاپنی اصل نه مثل حالا که دولت مردان و صنعتکاران و تجار آشغال چینی جنسای آشغالشونو می فرستن طرف ما ودشمنان دوست نما هم تحویل ما میدن . این کرسی به طور اتومات خاموش و روشن می شد . یعنی هر ده دقیقه یا یکربع در میون . هر یک از چهار طرف کرسی یه تشک داشت . من و فری روبرو هم بودیم و مامان و آبجی هم روبروهم .یعنی هر مرد با دو تا زن همسایه بود و هر زن هم با دو تا مرد . فری و آتنا چون تازه عروس دوماد بودند مدام دنبال وقت و زمانی بودند که کی بتونن با هم خلوت کنن و از هم لذت ببرند . خیلی هم صبر و حوصله به خرج می دادند و برای یه فرصت پنج دقیقه ای گاهی ساعتها انتظار می کشیدند و تلاش می کردند . یکی از این شبها که زیر کرسی دراز کشیده بودیم من خوابم نمی برد و سرم تصادفا رفت زیر و اون نور نارنجی متمایل به قرمز یک فضای پر نوری رو در زیر کرسی به وجود می آورد . خواهرم و مادرم در دو طرف من خواب بودند . چشمم یه لحظه به مسیر آتنا خورد . دامنش بالا رفته بود و کون لختش که ظاهرا شورتی هم نداشت مشخص شده بود . من به احترام رابطه خواهر برادری سرمو یه لحظه گرفتم طرف دیگه .. ولی شیطون گولم زد و وادارم کردیه دفعه دیگه هم نگاش کنم . هر دفعه به خودم می گفتم که این آخرین باره .. چه کونی داشت این آتنا و من نمی دونستم . زیر نور قر مز کرسی برای یه جوون مجردی مثل من اونم در یه حالت شاعرانه و هوس انگیز,  دیگه طوری منو وسوسه کرده بود که خودمو دمر کرده به زمین می مالیدم و کیرمو به تشک فشار می دادم . ساعت حدود دو نیمه شب بود . یه لحظه حس کردم که دست فری رفته طرف کون آتنا . خواهرم اعتراضی نکرد . خب شوهرش بود . تازه من هنوز نمی دونستم که اون بیداره یا نه . آتنا خودشو به سمت چپ طرف شوهرش کشید و کونشو قمبل کرد و تا جایی که می تونست بهش نزدیک شد . فری هم دستشو گذاشت وسط دو تا قاچ زنش و آتنا هم از هوس با لای پا و نیروی دو پای خودش دست فری رو اون وسط نگه داشته و محکم کوس خودشو و دست شوهرشو به زمین یا همون تشک فشار می داد . بعدشم با حرکتایی که به کون و کوسش می داد نشون می داد که چقدر هوس داره . خودمو زده بودم به خواب و با گوشه چشم اونا رو زیر نظر داشتم . جذابیت و درشتی و هوس انگیز بودن کون آتنا در زیر نور نارنجی متمایل به قر مز کرسی نمود بیشتری پیدا کرده بود .. فری شجاع تر شده خودشو به همسرش نزدیک تر کرد . یه دستشو گذاشت رو کون آتنا و انگشتای یه دست دیگه اشو از طرف کون به کوس زنش رسوند و ظاهرا دو سه انگشتشو به سرعت وارد کوس خواهرم کرد و درش می آورد و آتنا خیلی خیلی آروم ناله می کرد و نمی دونست هوس خودشو چطور خالی کنه . فری هم با اوف گفتناش نمی تونست به اون چیزی که می خواد برسه . فری انگشتاشو از کوس آبجی نازم بیرون کشید ه این بار دستشو روی روی کوس زنش کشید .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها