داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن عمویی که کردم و پسر عمویی که دید

۱۷سالم بود زنعموی۲۷ سالمو میکردم پسر عموی ۶سالم مارو دید حالا بزرگ شده ۳۲سالشه یعنی به اون ماجرا فکر میکنه؟
داستان ازین قراره عموم کلا نتونسته بود زنعمو رو ارضا کنه چند بار زنعموم سر این ماجرا خواسته بود طلاق بگیره خانوادش نذاشته بودن. ازون طرفم زنعمو بخاطر هیکل و باسنش و رنگ سفید پوستش همیشه تو تیررس مردا فامیل و همسایه بود. و این بیشتر حشریش میکرده ولی عموی بی خاصیت همیشه شرمنده بوده.پاییز سال۱۳۷۶ عموم رفت تهران منم رفتم خونشون خانم بچه هاش تنها نباشن.ساعت ۱۱پسر عموم خابید زنعموم رفت اتاقش کمدشو مرتب کنه منم صدا زد کشو کمدو کمک کنم بزاریم جاش،بهم گفت کمرم درد گرفت و گردنم گرفته یکم گردنمو بمال منم شرو کردم به ماساژ بوی بدنش بهم خورد کیرم راست شد. ولی میترسیدم کاری بکنم بعد گفت کمرمم یکم ماساژ بده بزار دراز بکشم برگشت سمت من. کیر راست شدمو از زیر شلوار دید خندید و یه پتو انداخن دراز کشید روش منم نشستم کنارش شرو کردم بماساژ بهم کفت بشین رو کمرم منم نشستم بعد گفت برو‌پایینتر بشین منو نشوند رو کونش کیرم حسابی سیخ شد یهو برگشت من از رو‌کونش افتادم کنارش پاشد نشست کیرکو‌کرفت کفت این جیه میمالی بمن؟حسابی خجالتزده و ترسیده بودم. گفتم ببخشید تورو خدا به مسی نگو.گفت توام حرف نگهداری به مسی نمیگی؟گفتم نه.گفت دلت میخواد؟ خشکم زد.خابید گفت بیا بخاب بغلم منم دراز کشیدم کنارش گفت بیا بغلم و منو مشید طرف خودش بغلم کرد صورتم چسبیده بود گلوش سرخ و داغ و حشری بودم.بوسم کردک منم بوسش کردم با انگشتای شیت و اشارش لبامو از دو طرف فشار دار غنچه کرد بعد لبمو بوسیدو شرو مرد خوردن.بعد شلوارو شورتمو درآورد شرو‌کرد خوردن کیم.از شهوت آبم پرید تو دهنش او اون وضع مه کیرم تو دهنش بود کفت چقد زود اومد توان عین عموت بی عرضه ای.گفتم ببخشید دفعه اولم بود. منو‌فرستاد خودکو شستم و شاشیدن برگشتم دیدم لخت لخت خابیدی لنگاشم بازه یه چیز مربع نایلونی سبز رنگ دستش بود کفت بیا اینجا دوباره میرمو کرد دهنش میرمو خورد سیخ شد اون چیزو وا کرد گفت ماندنه اینو بندازم رو دودولت نریزی تو حامله بشم خودش نصبش کرد و لناشو داد بالا منم خابیدم روش کردم کوسشو گاییدم بار اول ۱دقه نشد بار دوم دوباره سیخ کردم اینبار۳دقه شد بار سوم۵دقه بار ۴ام دیگه آبم نیومد مردمش خیس عرق بودم.اون شب تا دم صبح نخابیدیمو حرف زدیم ازم قول کرفت به هیچ کس حرفی نزنم.بعدم نشستیم در مورد حسمون بهم حرف زدیم بهش گفتم از ۱۲سالگی که لختتو تو حموم خونه مابودی و دیدت میزدم بهت حس جنسی دارم اونم از بی عرضه گی عمو‌تو‌سکس گفت و‌کفت که ۷ساله دارم میسوزم از شهوت. خیلی بهم حال داده بود گاییدنش.فکرشو بکنید زنعموی بزرگتر از خودتونو با اون‌هیکل افسانه ای تو ۱۷ سالگی که همسناتون جق میزدن من میکردن.بو و گرمای بدنش و طعم تنش و ممه هاش دیوانم میکرد.اینطوری شد رابطمون شرو شد.اون موقعا موبایل نبود ۱۲ میرفتم مدرسه.واسه همین زنعموم هر وقت دلش سکس میخاست زنگ میژد خونمون اگر من گوشی رو بر میداشتم بعد سلام میگفت آره یعنی بیا خونمون اگرم کس دیگه برمیداشت الو الو میکرد و قطع میکرد از حرف زدن بقیه که فلانی بود قطع شد میفهمیدم زنعمو‌ منو میخواد ۱۱راه میافتادم مدرسه میرفتم خونشون دزدکی از پسرعموم میرفتیم تو اتاق درو قفل میکردیم و۱ساعتی با هم بودیم و بعد میرفتم مدرسه. بعضی شبام عمو خونه نبود جایی دعوت بود میرفتم خونشون فیوز کنترو می زد مثلا برق رفته پسرعمو‌ رو‌ میبرد دم پنجره که مثلا روشنایی چراغ تو کوچه میاد منم تو تاریکی از پشت بغلش میکردم و میگاییدمش زنعمو موقع سکس از لذت زاری میکنه پسرش هی میگفت چی شد اونم میگفت پام خورد پایه مبل درد کرفت.منم میکردمش میرفتم میشستم دوباره میکردمش بعد دوتا میزدم شونش که من رفتم فیوزو بزن.

یروز ساعت اول مدرسه ورزش داشتیم مدرسه رو پیچوندم رفتم خونه عموم تو اتاق مشغول بودیم زنعمو زیرم بود لخت لخت منم لخت لخت روش تو لحظه آخر که داشت آبم میومد دیدم پسر عمو درو‌ وا کرده داشته مارو‌ نگا میکرده.ولی چون اوج لذت بود آبم داشت میومد به تلمبه زدن ادامه دادم. آبم اومد و منم افتادم رو زنعموم بدنم که سرد شد زنعموم به پسرش عصبانی شد گفت برو.بلند شدیم لباس پوشیدیم از اتاق اومدیم بیرون دیدیم دم پنجره داره بیرونو نگا میکنه.چیکار کنیم به کسی نگه زنعمو‌گفت ببرش بیرون بگردونش بازیش بده یچیز بخر براش یادش میره.منم بردمش پارک تاب و سرسره الاکلنگ بستنی دوباره پارک بازی رو چمنو چرخ و فلک و خندوندنشو قلقلک و ساندویچ ۴ساعتی بازیش دادم حالش خوب شده بود برگشتیم خونه عموم اومده بود ‌رفتم یچایی خوردمو به زنعمو رسوندم که بچه رو با عمو‌ فعلا تنها نذارم و رفتم خونمون.

فرداش باز دوبار صب۱۰رفتم تا وقت مدرسه پسرعمو رو بردم پارک بغلم میکرد و‌ بوسم میکرد بهش خوش گذشته بود،فرداش صب پسر عمو زنگید گفت بیا بریم باز بازی بازم رفتم. مهرم بدلش نشسته بود و اون ماجرا فراموش شده بود.منو زنعموم رابطمون ادامه دار بود هفته ای ۲یا۳بار سکس داشتیم.چندسال بعد زنعمو حامله شد و یه دختر بدنیا آورد ولی معلوم نبود دخترش از منه یا عموم تا ۶سالگی دخترش که یه دوست آزمایشگاه دار پیدا کردم و منو زنعمو و دخترشو بردیم نمونه گرفتم به بهونه اینکه زن عمو عفونت لگن داره باید اونم نمونه بده بردیمش ازش خون واسپرم گرفتن و معلوم شد دختره از عموعه. پسرعموم که بزرگتر شد با من بد شد میدونستم منو مامانش تو اون وضع تو ذهنش مونده و نمیتونه صداشو‌ در بیاره.ولی از یطرفم غیرتی میشد .تا اینکه رفت دانشگاه بعدشم سربازی و الانم یه شهر دیگه داره کار میکنه.منو زنعموم هم که اکثر وقتا تو‌ خونه تنهاس یا من میرم خونشون یا اون میاد خونه من .سنش رفته بالا ولی باز هیکل و‌کون سفید و کندش برام جذابه. تو مهمونیای فامیلی وقتی همه سرشون گرمه تو تاریکی شب میکشم تو ماشین میکنمش برمیگریم پیش بقیه.خیلی وقتام ارایش میکنه بدروغ به عموم میگه تالار دعوته میاد تو حیاط تالار پیاده میشه بعد رفتن عمو‌ سوارش میکنم میبرمش خونه خودم دو ساعتی میکنمش بعد میبرمش تالار پیاده و عمو میاد دنبالش. از نظر سکس زندگی راضی کننده ای باهم داریم. زن خوش گوشت و سفید و حشری و شهوتیه که هم‌خودش ارضا میشه هم منو‌ ارضا میکنه.قبل یائسگی قرص میخورد راحت میریختم توش بعدنم که کلا راحت شدیم.جای خوب سکسش اینه که از کون بکنم بیشتر ارضا میشه اونم اون کون بزرگ و سفیدشو همیشه بهم میده.تنها چیزی چند وقته فکرمو درکیر کرده پسرعمومه که میدونه مامانشو میکنم!

نوشته: ‌ منو مامان نیما

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها