داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

روناک پیدام کردم

سلام به همه برو بچه های انجمن کیر تو کس…رفیقای گلم این داستانی ک براتون تعریف میکنم کاملا واقعیه و هر کی خوند و باور نکرد خوار مادرمو نشوره حال و حوصله فوش جواب دادن ندارم…بگذریم اسمم امیر حسینه 17 سالمه 75 کیلو وزنمون قدم 180 و نسبتا هیکلی ام قیافم هم نیمه دختر کشه…از اون پسرای دو تیپم که هم لش میپوشم هم شیک و رسمی

شروع داستان من بر میگرده به اوایل خرداد 93 که امتحانا تازه شروع شده بود…ی روز داشتم درس میخوندم که دیدیم یه شماره ناشناس زنگ زد بم دیدم دختره اولش فک کردم سیما دوس دخترمه بعد خودش گف که سیما نیستمو یه ذره فک کن ببین منو یادت میاد یا نه و از این حرفا که آخر سر گفت من روناکم حالا روناک کیه منم درجا دوزاریم افتاد که طرف کیه داستان آشنا شدن من و روناک خیلی تخمی تخیلیه که طولانیه نمیخوام سرتون درد بیارم…خلاصه بعد اینکه کلی با هم پشت تلفن گفتیم و خندیدیم قرار گذاشتیم که بعد از امتحانا همو ببینیم البته بگم تو این دو سال که همو میشناختیم هیچوقت همو ندیدیم اون موقع من 15 سالم بو اونم 19 الان قک منم 21 سالش شده باشه…میگف چون شمارتو نگه داشته بودم تو واتس اپ پیدات کردم…بگذریم حالا منم واسه انکه مخش کنم شبا تا ساعت 1-2 باش چت میکردم و هی ازش میخواستم یه عکسی چیزی از خودش بده چون تا حالا من اونو ندیده بودم …آقا ما هم کیر زدیم تو امتحانا و با معدل 11 و 4 تا تجدید اومدیم خونه بگذریم که بابا مامانم تا چن روز فقط فوشم میدادم شب شد و دیدم روناک برام پیغام گذاشته و جواب دادامو شرو کردیم چت کردن که ازش پرسیدم خونتون هنوز همون جای قبلیه(چون میدونستم خونشون کجاس و کلا آمارشو تو این چن روزه در آورده بودم که کیه و اینا)که گفت آره و گفتم که خوبه خیلی از هم دور نیستیم (ما خونمون شهرک بود اون تو خیابون بهار بچه های کرمانشاه اگه باشن اینجا میدونن که کجا رو میگم) که گفت اره میتونی برام بوس بفرستی بم میرسه -چه کاریه خب میام مثه آدم بوست میکنم -اخه بوسای من مثه هلو تو گلوت گیر میکنه -مگه میخوام ازت لب بگیرم -شاید تو بخوای اینکارو بکنی -شاید کسی چه میدونه -پس بپا تو گلوت گیر نکنه -ینی زبونت اینقد درازه -نه زیادی خوشمزس -ینه رژ لبتو میمالی رو زبونت -نه کلا ذاتی خوشمزس -خوشمزگیه یه لب بستگی به دخترش داره -ینی چی -ینی هر چی دختر سر تر باشه خوشمزه تره -پس ماله من برات خیلی خوشمزس و…

این بحثمون ادامه داشت تا گفت فردا صب بیکارم بیا ببینمت منم قبول کردمو فردا صب شد و یه جا قرار گذاشتیم و نشونی داد که چه لباسی میپوشه و از این حرفا…رفتیمو بلاخره خانومو دیدیم واااااااااااااااییییییی…چی میدیدم یه دختره برنزه قد حدود 160 تا 170 سینه های 70 کون نیمه بزرگ چشمای سبز موهای خرمایی هیکل ردیف خدای هر چی دختر بود به مولا اونروز تا ساعتای 1-2 باهم بودیمو ناهارو با هم خوریدمو رفتیم پارک که موقعیت شد و یه بوس از لبش کردم و حسابی بش حال دادم که گفت من دیگه امتحانام تموم شده و هرروز بیا بریم بیرون تا یه هفته ایی هرروز میرفتیم بیرون تا یه شب بش گفتم صبح ها حوصلم سر میره فردا میای پیشم که اونم گف فقط واسه اینکه حوصلت سر نره بیام یا میخوای کار دیگه ایی هم بکنی؟؟ که گفتم حالا تو بیا تا ببینینم چی میشه…خلاصه ادرسه خونه رو بش دادم و گفتم لباس راحتی هم بیار چون تا ناهار میخواستم نگهش دارم همون شبش رفتم حموم پشما رو زدیم و صب شد طبق معمول خونمون خالی بو چون بابا مامانم به خاطر کارشون از 8 صب میرن 4-5 عصر بر میگردن یه خواهر هم دارم که 8 سالشه و میفرستیمش مهد کودک…بگذریم ساعتای 9 بود که خانوم تشریف اوردن یه مانتو آبی اسمونی پوشیده بو که نیمه چسبون هم بود و هیکل توپش و خوب نشون میداد…اومد تو و کلی ماچش کردم و گفتم برو تو اتاق من لباستو عوض کن…رفت و وقتی اومد واااااییی چه میدیدم تاپ شلوارکه زرشکی که اون سینه های صاب مردشو 100 برابر بزرگتر نشون میداد…دختره کس خل با اون تاپ هنوز رو سری سرش بود که بش گفتم کس خل روسری تو درار که مثه بچه ها افتاد دنبالم و از این لوس بازیا که بعضی دختر پسرا انجام میدن…بگذریم خلاصه بدو بدو دنبالم بود که کشوندمش تو اتاقمو یه دفه از کمر بلندش کردمو پرتش کردم رو تختم نشستم رو شکمش که دست و پا میزد که بلند شه ولی نذاشتم … نفس نفس میزدیم وقتی اروم شدیم بم گف تو هنوز جرات نکردی مزه لبامو درس حسابی بچشی…اینو ک گفت لبام و گذاشتم رو لباش …جوری لبامو مک میزد که واقعا نزدیک بود کنده بشه لبام…جالب لب نمیگرف همش لبامو گاز میگرف ولی منم چیزی بش نمیگفتم…یه 10 دقیقه ای لباشو میخوردم که از روش بلند شدم و یه دفه به وسط پاهاش نگاه کردم شلوارکش خاکستری بود جلوش خیس خیس بود…فهمیدم حشرش زده بالا داغ هم کرده بود منم کیرم سیخ بود که بش گفتم دس شویی داریمااا خیس کردی خودتو…که اومد دره گوشم گف عاشقتم…تنم ماله توئه امیرم منم خیلی شیک و با حوصله شرو کردم لباشو خوردن …دستم دوره شونش بود اونم موهامو نوازش میکرد اروم اروم اومدم رو گردنش و اون گوشه نازش و میخوردم براش که اه و ناله های زیباش دیوونه ترم میکرد…تاپشو در اوردم …سوتین نداشت دو تا سینه های ناز و مامانیش و میخوردم و بش حال میدادم اونم هی میگفت بخورش عشقم بخورش امیرم…جوووووووون همش ماله خودته بلاخره رسیدم به اصل کاری که اسمش کسه…شلوارکو شورتشو یه جا با هم در اوردم…وقتی کسشو دیدم وااااااااااااااااااییییییییییی چی بود…یه کس حلقوی ناز و خوشگل و برنزه که خیسه خیس بود…دو تا لنگاشو دادم رو شونه هام شروع کردم خوردنه کسش زبونم میکردم تو کسشو درجا چوچولشو لیس میزدم که فریاده سکسیش گوشامو کر کرد…حدود 3 دقیقه ایی براش خوردم که یه دفعه لرزش بدنش تختمو تکون داد بد جور و یه موج خوشگل به شکمش داد و ابه کسشو ریخت تو دهنم پدر سگ همو رو توف کردم رو سینه هاش که خندیدو دوباره شرو کرد لب گرفتن ازم که خودش دست کشید رو کیرمو شلوارمو در اورد…کیرم یه 16-17 cm هست…نه خیلی ریزه نه خیلی بزرگ خلاصه کیرمو گرفت تو دستشو شرو کرد ساک زدن…اصن سیرمونی نداشت این دختر کیرمو تا دسته میکرد تو دهنش و زبونشو دورش میکشید دیگه داشت آبم میومد که کیرمو از دهنش در آوردمو گفتم پشت کن بهتر بت حال بدم…سایز کونش متعادل بود نه خیلی لاغر نه تپل و گوشتی…معمولی رفتم کرم آوردم هم کیرمو باش چرب کردم هم سوراخ کونشو …جالب بود کونش…3 تا انگشت که کردم راحت وا شد یواش یواش کیرمو گزاشتم دم کونش خواستم فرو کنم که روناک گفت دستتو بده میترسم…دستمو محکم گرفت و گفتم 1-2-3 یه دفه همه کیرمو تا ته کردم تو کونش به آیی از ته دلش کشید…دستمو محکم فشار میداد که التماس میکرد درش بیار دارم میمیرم…منم اهمیت ندادم و شروع کردم تلنبه زدن که گریه کردناش به اه اوه های کش دار تبدیل شد…خلاصه تا یه 3-4 دقیقه ایی تلنبه زدم که اونم فک کنم یه 2-3 باری ارضا شد که داشت ابم میومد گفتم کجا بریزم که گفت خالیش کن تو دهنم…درش اوردم و کیرمو گرفت تو دهنشو ابم با فشار تو دهنش خالی کردم…با عشق همشو تا قطره آخر خورد…بیحال دو تا مون لخت تو بغل هم یه نیم ساعتی خوابیدیم که با حس کردن لبای داغه روناک بیدار شدم و ساعت ده و رب بود که گفت میخواد بره که با کلی اصرار نگهش داشتم ناهار بمونه پیشم…خلاصه یه کمی فیلم دیدیمو همش تو بغلم بود و از این حرفای عاشقانه میزدیم…میگفت که اولین سکسش بوده و اینا…راستش من زیاد سکس کردم ولی خدایی روناک تنها دختری بود که با عشق کردمش بقیه همشون حیوون بازی بود و فقط واسه سکس باهاشون رفیق میشدم ولی روناک تنها دختری بود که هنوز بعد از سکس عاشقانه دوسش دارم…الان یه هفته از این ماجرا میگذره و ما هنوز با همیم معذرت اگه تخمی تخیلی نوشته بودم اول بار بود داستان مینوشتم ممنون وفت گذاشتین خوندین…دمتون گرم

نوشته: امیرحسین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها