من سامانم ۲۲سالمه
داستانی که می‌خوام براتون بگم اتفاقاتیه که خیلی یهویی رخ داد و فکرشم نمی‌کردم اینطوری پیش بره همه چیز
من یه پسر درس خون بودم مدرسه نمونه دولتی درس می‌خواندم و خوابگاه بودم
داستان از اونجا شروع شد که دختر خاله من اسمش مهنازه خونشون نزدیک خوابگاهمون بود و یه پسر داشت که دو سال از من کوچیکتره
اسمش امیره قیافش معمولی ولی تو دل برو، پوستش خیلی سفید و یکم تپلهه
اون بعضی وقتا میومد با هم می‌رفتیم تو خیابون چرخ میزدیم
بعضی وقتا هم مهناز میگف بیا بهش درس بده بعد شب رو همونجا خونشون می‌خوابیدم
داستان از این قراره که من هیچ حسی بهش نداشتم معمولی بودیم و نمی‌خواستم باهاش سکسی داشته باشم
ولی یه بار که رفته بودم خونشون و بهش درس داده بودم
بعد از درس رفتیم پا کامپیوتر یکم بازی کردیم و اون رفت دستشویی منم همینطور می‌چرخیدم دیدم کلی توش فیلم پورن گی داره ک تو اغلبش پسر مفعول لباس زنونه تنش بود
حاجی من شکه شدم فکرش نمی‌کردم از این چیزا ببینه بهش نمیومد
یه مقدار مذهبی بود و نماز می‌خواند جاکش😂نگو آقا معدن پورن داره
بازم نمیدونسم هنوز که کونیه امیر آقا و گفتم حتما دوس داره پسر بکنه
خلاصه وقتی برگشت گفتم امیر این چیزا کیه نیگا میکنی البته به شوخی
بعد دست و پاش گم کرد شروع کرد التماس تو رو خدا به مامان بابام نگو منم با خنده همش میگفتم نترس نمیگم
اینو گفتم خوشال شد بغلم کرد راستش منم چون فیلما رو یکی دوتاش وا کرده بودم کیرم شق بود 😂وقتی چسبید بهم قشنگ کیرم لاپاشو لمس کرد وقتی بغلم کرد ی تکون خورد انگار متوجه برآمدگی کیرم شد ولی از بغلم نرفت بیرون در گوشش گفتم نترس به کسی نمیگم یکم خودمو بیشتر بهش فشار دادم که دیگه کیرم قشنگ لاپاش بود از رو شلوار
مطمعن بودم حسش می‌کنه
اینو که گفتم اونم گفت ممنون و ادمو بوس کرد و خودشو یکم بیشتر فشار داد و حلقه دستاشو تنگ کرد
اونجا دیه صد درصد فهمیدم آقا امیر مفعوله
از بغلش اومدم بیرون گفتم بیا بشینیم یه دور دیه بازی
گفت باش ولی وقتی نشس گفتم بزار یه چندتا از این فیلما ببینیم اول گفت نه ولی مجال ندادم خودم یکیش وا کردم یه پسره با لباس زنونه. بود داشت کیر یه پسر سیا پوست سام میزد
امیر ساکت نیگا میکرد کیر جفتمون شق کرده بود پسره تو فیلم خیلی خوشکل بود و قشنگ ساک میزد
به شوخی یکی اروم زدم رو کیرش گفتم پسر تو نماز خونی اینطور شق کردیا خندید چیزی نگف
بعد دستشو مثل من زد رو کیرم گف خودتم شق کردی ولی یکم آورد دستشو اینور تر ولی از رو پام برش نداشت
چند لحظه که گذشت سرمو گذاشتم رو شونش اروم یه گاز از گردنش گرفتم رو شوخی خندید
گفتم دردت اومد؟گفت آره جاشو یه بوس کردم
گفتم بهتر شد؟گفت اره گفتم میخوای بهترش کنم؟گفت اره
منم گردنشو میک میزدم و می‌خوردم اونم دستشو اروم گذاشت رو کیرم
یکم مالوند
ولی همین احوال بودیم که صدا در خونه اومد و مهنازکلید انداخت ما هم تو اتاق امیر بودیم سریع از هم جدا شدیم و شرو کردیم بازی کردن باز
مهناز اومد و سلام کرد دید داریم بازی میکنیم رفت دنبال کارا دیگه
ما هم تا شب چیزی نگفتیم تا شب جو عوض شده بود بعد باز درس دادم بهش بعد از درس همینطور سر شوخی شرو کردیم مثلا کشتی گرفتن
منم همش می‌خوابیدم روش اونم که فهمیده بود چیه چیزی نمیگف میذاشتم سوارش بشم
قشنگ کیرمو میچسبوندم به کونش
خودمو جا ب جا میکردم اونم اروم نفس نفس میزد
بعد از چند دقیقه که دیه خیلی شق کرده بودم چنتا بوس کردم از گردنش اصلا اینقد حشری بودم حواسم به مهناز نبود که یهو صدا زد بچه ها بیاید میوه بخورید و فیلم ببینیم
صداش ک اومد به خودم شاشیدم از ترس😂سریع بلند شدم از روش و وقتی اونم بلند شد و دید من ترسیدم با هم خندیدیم
اینطور دیگه رومون وا شده بود به هم وقتی بلند شد از پشت تا از اتاق بره بیرون یه بار انگشتش کردم که هیچی نگفت دیگه با خودم گفتم باید حتما بکنمش
نشستیم پا فیلم و بعدش ک تموم رخت خواب پهن کردیم بخوابیم
دختر خالم یه گوشه بود و چند متر اونور تر رخت خواب من و امیر پهن کرد موقعی که برقا رو خواموش کردیم امیر دیدم هم پیرهن درآورد هم شلوار با شرت اومد تو رخت خواب
خود مهناز هم تعجب کرد گفت امیر سرمامیخوریا امیر گف نه گرممه
یه چند دقیقه گذشت پشتش طرف من بود اروم پتو رو از روش یکم کشید جلو طوری ک جلوش پوشیده بود ولی کونش یکم اومده بود بیرون
اونو ک دیدم دیه دستمو بردم جلو و شروع کردم کونشو مالیدن وااااایی یه کون تپپپپپل و خوشگل داشت که نگو قشنگ حرارت و گرما کونش رو حس میکردم ولی مهناز اونور تر بود میترسیدن
دستمو بردم زیر شرت کونشو میمالوندم و بعد آروم دستمو بردم لایک کونش و سوراخشو لمس کردم
سوراخش تنگ بود و داغ
آروم دستمو درآوردم یکم تف کردم کف دستم باز کردم تو شرتش لایک کونشو خیس کردم و انگشتمو کم کم کردم توش
همینطور انگشتش میکردم و یکم ک گذشت دو انگشتم تو کونش بود بعد دیه واقعا داشتم شق درد می‌گرفتم سرمو بلند کردم دیدم مهناز پشتش به ماست تخم نداشتم قبلش سرمو بلند کنم از رو امیر اونورو نیگا کنم😂
منم از زیر پتو درومدم شلوارمو تا زانو کشیدم پایین اروم شورت امیرو دادم پایین اون اصلا تکون نخورد
چی میدیدم
به کون تپل بدون حتی یه کم مو خوشکل و تنگ جلوم بود
آروم کیرمو چسبوندم بهش و الی کونش عقب جلو کردم
سرمم بالا بود ک یه وقت مهناز برگرده اینور
در گوشش گفتم با دستت لا کونتو وا کن
انتظار داشتم نکنه ولی دیدم دستشو آورد عقب لایه کونشو وا کرد
منم آروم کیرمو کلشو دادم تو همزمان گردنش می‌خوردم
در گوشش گفتم امیر دارم جلو مادرت می‌کنمت
اونم اروم نفس شهوت الودی می‌کشید
کم کم کیرمو می‌فرستادم تو کونش
لاشی کونش خیلیییی داغ بود کیرمو داشت میسوزوند
همزمان خایه فنگ شده بودم یه چشم به مهناز بود
دیگه کم کم تا اخرا کیرم توش بود
یکم توش گذاشتم بمونه و گردنش خوردم
در گوشش گفتم دوس داری بکنمت آروم سرشو تکون داد یعنی اره
گفتم دوس داری جلو مادرت کونت بزارم
واکنشی نشون نداد
بازم سوالمو تکرار کردم چیزی نگف
نمیدونم چرا ولی در گوشش گفتم یا میزاری جلو مادرت بکنمت یا میرم چند متر اونورتر مادرتو میگام جات😂
دیدم بعد یکم مکث سرشو به نشون رضایت تکون داد منم دیدم کونش جا پا کرده اروم شروع کردم عقب جلو کردن
ولی خدایی اینقد استرس و شهوت تو هم قاطی شده بود که اصلا جو خاصی داشت چند متر اونور تر مادرش خواب بود😂کیرمو کرده بودم تو کونش چشماش بسته بود و فشار میداد رو هم ملوم بود داره درد تحمل می‌کنه همزمان که داشتم اروم عقب جلو میکردم اونم با دستش داشت کیرشو میمالید
کونش خیلی داغ بود و سفید دیگه نتونستم تحمل کنم تو کونش خالی کردم چند لحظه کنارش دراز کشیدم کیرمم کم کم خوابید درآوردمش از تو کونش
یه نیگا کردم دیدم اونم آبش ریخته تو شرتش
رفتم تو رخت خواب خودم سکه بودم از این حجم از شهوت
دیدم بلند شد رفت دستشویی دیگه نفهمیدم چیشد خوابم رفت
دوست داشتید لایک کنید بقیش هم میگم اگرم نه که هیچ
مرسی از هرکس ک وقت گذاشت❤️
نوشته: سامان