داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

به لطف همسر دومم کاکولدی رو تجربه کردم (۱ )

این داستان نیست یاد اوری خاطره ای هست که بعد از گذشت ۴سال .و البته سرشار از نکات اموزنده و راهگشا برای زوجهای عزیز ابتدای این ماجرا سکسی نیست ولی این قول رو هم بهتون میدم که وارد بازگوی برنامه ها که بشم بدون دست زدن به کیرهای همایونیتون ابتون فواره بزنه ولی بازم میگن دوستان که علاقه به کاکولدی ندارن و یا براشون این موضوع تابو هست یا نخونن یا ادب داشته باشن و باز تاکید میکنم این داستان و خیال پردازی نیست ماجرای هست که اتفاق افتاده و در جریان هست .ابتدا از شروع زندگیم بگم و از همسر اولم و اینو بگم هیچ وقت اگه از اول تفاهمی بین زوج نباشه با گفتگو دعوا تفاهم ایجاد نمیشه مگه اینکه با گفتمان خودتو وفق بدی و تحمل کنی .اگه ازدواج کردین همون چند روز اول دیدید خانمتون باب میلتون نیست اصلا ادامه ندید و سریع جدا بشید و بازم تاکید میکنم اگه چند روز اول دیدید تفاهم ندارید اصلا به حرف قدیمیها گوش نکنید و سریع جدا بشین .من خودم در سال ۸۰ ازدواج کردم هم خودم مذهبی بودم و هم خانوادم خانواده همسرمم که اسمشو بگذاریم مهتاب مذهبی انچنانی نبودن ولی خب خانواده معمولی بودن که پدر معلم بود و خانواده بسیار ابرو دار و محترم ولی از فردای عقدمون متوجه اختلاف فکری و اخلاقی بینمون شدم که به پیشنهاد قدیمی ها درست میشه درسته میشه ادامه داشت تا سال ۸۴ که هر جه کردم درست نشد که نشد اولین دوست دخترمو سال ۸۴ گرفتم که واقعا از لحاظ عاطفی جای خالی محبت و عاطفه خانمم رو پر کرد که اینم چون دختر بود یک سالی دوام نیاورد و علی الرقم تفاهم ایدوال جدا شدیم و بعدش با زنهای متعدد شوهر دارو مطلقه و دختر های مختلف در رابطه و سکس شدم تا جای که تا سال ۸۹ بالغ ۷۶تا زن و دختر دوست بودم البته نه همزمان و بقول معروف به مقام سرکص کن دومی نایل شده بودم .یادم رفت بگم خودم کارمند بانک بودم که ریس شعبه شدم و مهتاب خانمم اولمم هم دبیر بود این ماجرا ادامه داشت و منم محبت و سکس رو از جای خارج از خانمم گدای میکردم تا خیلی اتفاقی با الهه خانم که اونم اون زمان متاهل بود اشنا شدم و اتفاقا اشنای ما علت اصلیش گرایش فوت فتیشی بود که من داشتم بود یک روز یکشنبه در اردیبهشت ماه سال ۹۰ یکی از دوستام با خانمی دوست شده بود که برای اشنای بیشتر و سکس دعوتش کرده بود توی باغ من که اون خانم با الهه خانم ما با هم اومدن توی باغ اون دوتا که رفتن برای تعریف و البته که به سکس ختم شد و من و الهه خانم هم نشستیم لب جوی قنات به قیلون کشیدن راستش اون زمان قیافه و تیپ الهه انچنان جالب و زیبا نبود که جلب توجه کنه یه خانم که به شدت توسط شوهرش سرکوب میشده و در کنار خانه داری با فروش زیور الاتش یه پراید گرفته بود که سرویس مدرسه رو انجام می داد ولی جیزی که اون روز اتفاق افتاد پاهای بدون نقص و تمیز و صاف الهه بود کف پای واقعا صاف بدون حتی سر موی ترک .وقتی داشتیم قیلون می کشیدیم از اینکه اون دوتا توی اتاق باغ مشغول سکس هستن که کاملا از صدا و رفتارشون مشخص بود هر دو کمی تحریک شده بودیم تا جای که من دستم رفت سمت کف پای الهه خانم و شروع به ماساژ دادنش کردم
وای چه کف پاهای نرمی باورش واقعا سخت بود یه خانم ۳۰ساله کف پاهاش مثل کودک سه چهار ساله بود .اونم اتفاقا ممانعت نکرد منم تا تو نستم مالیدم کف پای چپ الهه رو و با همون دست چای و کیک خوردم اخ که جه لذتی داشت .اون روز بعد از پایان سکس اون دوتا …اونها هم بهمون ملحق شدن و خلاصه گفت شنود و خنده بعدشم من شمارمو به الهه دادم البته قبلش خلاصه ای از زندکی ناموفقی که هر دو داشتیم برای هم تعریف کرده بودیم این اشنایی شبش با پیامک ادامه داشت الهه هم کار سرویسش بخاطر اینکه مدارس تق و لق بود زیاد سروقت نبود و خودش عاملی بود برای دیدار هم و نشستن توی ماشین و تعریف کردن دو هفته ای وضع به همین منوال گذشت وای خدا که چقدر ما با هم تفاهم داریم من لیسانس حسابداری دارم و الهه متاسفانه دیپلم ردی بود .خانواده ما مذهبی ولی خانواده اون خیلی ساده که اصلا نمیتونستن مذهبو صرف کنن .ولی برعکس چقدر ما با هم تفاهم داشتیم دوهفته بود با هم اشنا شده بودیم هم دیگه رو فقط توی ماشین ملاقات میکردیم ولی شده بودیم عاشق و معشوق هم الهه یه دختر ۶ساله داشت منم یه دختر ۱۱ساله و یه پسر ۴ساله .اون دوهفته اول اصلا به سکس و یا هیج چیز دیگه ای فکر نمیکردیم حتی سکس فقط در هر فرصتی برای هم تعریف میکردیم .و توی این تعاریف میدیدیم چقدر تفاهم داریم تا اینکه بعد از هفته دوم من به الهه گفتم بیا به ازدواج فکر کنیم هر دو جدا میشیم و باذهم ازدواج میکنیم .چه پیشنهادی دادم توی هوا الهه استقبال کرد و از همون لحظه تعریفهای ما رفت هول این موضوع که چطور جدا شیم و چیکار کنیم .خلاصه با قدرت این دیدگاهمون داشت شکل میگرفت اینجا بود که یه پیشنهاد الهه منو شیفته و دلباخته صد در صدی الهه کرد و اون پیشنهاد سکس از طرف الهه بود .شوهر الهه بخاطر کارش گاها مسافرت میرفت که اولین موقعیت الهه منو دعوت کرد که ساعت ۱۱ به بعد برم خونه اونها .اون شب از عصرش من به بهونه رفتن پیش رفقا و باغ خانمم رو پیچوندم تا ساعت ۱۱ رفتم باغ خودمون یه اکبر جوجه هم گرفتم با خودم بردم و اونجا چند تا بس تریاک با چای نبات مفصل زدم البته تمام فکرم پیش الهه بود و اتفاقات امشب… ساعت ۱۱ شد زنگ زدم اژانس بیاد در باغ و با آژانس رفتم نزدیک منزل الهه و با اوکی دادن اون رفتم زنگ.زدم و خیلی عادی در رو باز کرد و رفتم داخل الهه با یه دامن کوتاه مشکی و یه بلوز با استین رکابی توی ایوان منتظرم بود .تا اینجا باشه تا در قسمت بعد که سراسر سکس میشه رو براتون بگم لازمه که بگم من خودم اسمم محمد هست یه ادم متوسط رو به بالا الهه هم قد ۱۶۹ وزن ۶۸ که البته دوسال پیش بخاطر تروئیدش تا ۷۶ هم وزنش بالا رفت ما شهرستانیم که در بازگوی خاطرات میگم کدوم استانیم .
لطفا دوستان اگه جای ابهام بود بهم بگید تا رفع کنم و در قسمت دوم وارد ماجرای سکسمون و بعدش جدای و بعد ازدواج من و.الهه خواهیم شد که البته خاطرات کاکولدی و ورود نفر سوم که از سال ۹۷ رخ داد رو با جزئیاتش براتون تعریف میکنم
انقدر خوب و عزیزید که به هنگام وداع
حیف اید که شما را دست خدا بسپارم

ادامه…

نوشته: محمد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها