داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خوش خیال

از خستگیها خسته ام .. به من گفتی که  در آخرین نفسم در کنار من نخواهی بود . آوای سکوتم را شکسته ای . حتی دیگرمی خواهم که از خود نگریزم . ابر ها از غم بارش خسته شده اند و من این بار در سپیده دمی که طلوع امید عاشقان است خود را غرق رویایی دیگر ساخته ام . حال که اسیر فریب و نامردمیهای نامردمان شده ام پس بگذار خود را هم بفریبم . بگذار احساس کنم که تو می آیی . می آیی و مرا از زندان غم رهایی می بخشی .. می آیی و به من می گویی که دوستم می داری . می آیی و می گویی که بیهوده خود را آزرده ام .. می آیی تا من احساس کنم محبت بانوی من هرگز از یادم نبرده است . می آیی تا آخرین اشکهایم را از گونه هایم بزدایی . می آیی تا بار دیگر عاشقانه در آغوشت بگیرم چون همیشه به تو بگویم که دوستت دارم . تا بگویم که مرا ببخشایی .. ببخشی از این که تو را سنگدل خوانده ام از این که جلادت نامیده ام .. از این که بی وفایت گفته ام .. می آیی تا دست در دست من در ساحل دریای عشق و بخشش در امتداد عشق و زندگی گام برداریم و در نگاه هم عشق و دوستی را این بار بهتر از آن بار بشناسیم . می آیی تا با هم و در آغوش هم در کنار غروب خورشید در انتظار طلوعی دیگر باشیم . می آیی تا به من بگویی که دیگر سنگ نمی گرید که در هر نفسی با من خواهی بود . می آیی  تا به من بگویی که دیگر از خود گریزان نباشم . دوست دارم که  غروب امروز را در کنار تو ببینم . غروبی که مرا به طلوعی دیگر می رساند . می بینم که می آیی تا بار دیگر سرت را بر سینه ام بگذاری  تا همراه با نوازش باد موهایت را شانه زنم تا چشمانت را در آغوشم ببندی تا نبینی که خورشید غروب چگونه به من و تو حسادت می کند . وقتی که بیایی دیگر از روز های غم نخواهم گفت . وقتی که بیایی با تو از شکستن ها نخواهم گفت . وقتی که بیایی اشکی نخواهم ریخت شکوه نخواهم کرد . بگذار احساس کنم که تو می آیی . می آیی و به من می گویی که عشق هنوز هم نفس می کشد که هنوز هم از دیروز امروز می توان به فردای امروزرسید . هنوز هم می توان خندید  ,  هنوز هم می توان خود را به نگاه تو سپرد هنوز هم می توان با تو پرید . بگذار احساس کنم که دیگر بالهایم شکسته نیست . که می توانم با تو پرواز کنم . عاشقانه به سوی فردا و فرداها . بگذار احساس کنم که با تو نهایتی نیست . بگذار با تو به بی نهایت ها برسم به جاودانگی در کنار تو …. بگذار احساس کنم که زندگی زیباست . هنوز هم می توانم لبخند بزنم هنوز هم می توانم نفس بکشم و در هر نفسی تو را در کنار خود ببینم . آه که با تو بودن و به تو اندیشیدن چه زیبا و دل انگیز است .. چه دل انگیز! وقتی که با من از آرامش دلها می گویی . وقتی که برای من می خندی وقتی که به من می گویی که تنها عشق توام وقتی که به من می گویی صدای عشق مرا با گوش جان شنیده ای احساس می کنم که واژه ای به نام مرگ هرگز وجود نداشته است . زندگی یعنی تو و تو یعنی من .. چه کسی می گوید زندگی خیالی بیش نیست . می دانم که می آیی تا بگویی که این خیال خیالی بیش نیست . می دانم که می آیی تا به من بگویی که عاشق ترین عاشقانی . تا به من  چگونه دوست داشتن و چگونه عشق ورزیدن را بیاموزی . آه که  زندگی چه زیباست !چه زیباست زندگی ! وقتی که می گویم دوستت دارم وقتی که می گویی دوستت دارم … پایان .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها